انگار که جام جهانی همین الان دارد برگزار میشود و پخش مستقیم است؛ هر چند لحظه یک بار، فریاد کشدار جمعیت به آسمان بلند میشود: «وااای» و چند دقیقه بعد هم فریاد «گللللل» و تشویق گلزن است که سکوت چند ثانیهای جلوی غرفه را میشکند.
این سر و صداها، اینجا و با این جو سالن، طبیعی به نظر نمیرسد. بالاخره نمایشگاه است و اقتضایش این است که محل آرامی باشد؛ مثل غرفههای دیگر سالن. اما واقعیت، چیزدیگری است. طبق یک قرار قبلی و از پیش اعلام شده، «بازیخور»های ایران، اینجا جمع شدهاند تا طی 3 روز با 3قهرمان 3بازی مختلف رایانهای رقابت کرده و شانس و مهارتشان را آزمایش کنند و احتمالا جایزه «خفن» مسابقه را هم بگیرند و بروند.
اگر هم نشد، باز لذت چند دقیقه بازی با یک رقیب سرسخت و «این کاره» را بچشند. مجله دنیای بازی، امسال در نمایشگاه «الکامپ 2007» سالن 35 نمایشگاه را با هیجانها، کلکلها و مسابقههایش، بدجوری پر سر و صدا کرده بود.
سالن35 نمایشگاه - که ویژه بخش سختافزاری نمایشگاه «الکامپ2007» است - سالن باکلاسی است؛ هم غرفهها خیلی مدرن و شیک طراحی شدهاند، هم آدمهای توی غرفه، لباس پلوخوری و کت و شلوار تنشان کردهاند و هم از همه مهمتر، غرفههایشان آنقدر آرام است که میتوانی بروی بنشینی، یک فنجان نسکافه بخوری، یک کمی صحبت و مذاکره کنی و بعد، با کلی هدیه تبلیغاتی بزنی بیرون.
اینجا اما، حکایت دیگری دارد. جمع 30 - 20نفرهای که همه دور یک غرفه کوچک جمع شدهاند و خیره به پرده سفید سینه دیوار ماندهاند تا ببینند بالاخره چه کسی میتواند بازی را ببرد، با سروصداهایشان، سالن را گذاشتهاند روی سرشان. اینجا، این همه جوان جمع شدهاند تا ببینند کدامشان فیفا2008 را بهتر بازی میکند و چه کسی، میتواند «پوریا» - قهرمان امسال«فیفا» ایران - را ببرد و جایزه را مال خودش کند؟
«حیدری» - مسئول غرفه دنیای بازی - میگوید با اعلام قبلی 3روز از روزهای برگزاری نمایشگاه 4روزه الکامپ2007 را به مسابقه با قهرمانان بازیهای رایانهای ایران اختصاص دادهاند.
حالا اینکه این اعلام قبلی چهجوری بوده و این همه آدم چطور با یک نفر بازی میکنند را باید از زبان خودش بخوانید؛ «توی آخرین شماره مجله قبل از نمایشگاه، یک فراخوان داده بودیم که خوانندگان مجله و هرکسی که دوست دارد، میتواند بیاید ثبتنام کند و با این 3 نفر، اینجا توی غرفه، مسابقه بدهد. ما هم به 3 نفر برتر هر روز، جایزه میدهیم. جایزههایمان هم قطعههای سختافزاری است؛ کارت گرافیک، ماوس و کیبورد.
توی این 3 روز، هر روز یک بازی را به مسابقه گذاشتیم. روز اول نمایشگاه، «سامان زریباف» آمد و با حدود 50نفر «6 Pro Evolution Soccer» بازی کرد. روز دوم مخصوص «War Craft» بازها بود که با قهرمان 3سال این بازی در ایران - یعنی «ایلیاد اسفندیاری» - بازی کنند و امروز هم قهرمان «2007 FIFA» ایران - یعنی «پوریا گلستانیتبار» - را از اصفهان آوردهایم تا با 25نفر از مدعیهای این بازی، مسابقه بدهد».
بازار داغ کلکل
اینجا، یک «گیمنت» کوچک و 2 نفره در یک نمایشگاه بزرگ است. با دو تا رایانه و 2 نفر رقیب که روبهروی هم نشستهاند. همین! اما مگر کوچکی گیمنت، دلیل قانعکنندهای برای کلکل نکردن میشود؟
بازار کری خواندن، اینجا هم داغ است. شباهتش با گیمنت هم این است که اینجا، همه بازیخور یا به قول خودشان«Gamer» هستند و همدیگر را چند باری توی مسابقههای سراسری بازیهای رایانهای دیدهاند و چهرهها و نامها، برایشان آشناست. همین باعث شده برای اینکه از همدیگر کم نیاورند، کاملا مجهز بیایند سر بازی. نوبت هر کس که میشود، کیبورد یا جویاستیک خودش را میآورد تا عین خانه و گیمنت و توی همان شرایط بازی کند و راحتتر باشد.
بعضیها هم برای اینکه قبل از بازی، برای همدیگر خط و نشان بکشند، تیشرتهای مخصوص بازیخورها را تنشان کردهاند؛ تیشرتهایی که شاید یک آدم عادی نداند پوشیدنشان یعنی چه؟ اما خودشان خوب میدانند این تیشرتها، جایزههایی است که از مسابقههای قبلی کشوری بازیهای رایانهای بهشان رسیده و حالا برای اینکه به بقیه بگویند که توی کدام مسابقه، چه مقامی کسب کردهاند، این تیشرتها را تنشان کردهاند تا کلکل از همین حالا شروع شود.
وسط مسابقه هم گاهی رقیبان، برای نفری که پشت مانیتور نشسته و مشغول مسابقه است، دارند با زبان و اصطلاحات مخصوص خودشان کری میخوانند؛ «تو اگر فیفاباز بودی که آنطوری از وسط زمین گل نمیخوردی!»، «اینجوری میخوای توی مسابقههای irfo و WCG قهرمان بشی؟» «آخه کی با برزیل، دفاعشو خطی میچینه؟ اتوبان شدی امروز».
توی این 3 روز، اتفاقهای جالب دیگری هم اینجا افتاده است؛ «روز اول یک مادر، با 2بچه 26-25سالهاش آمده بود تا از نزدیک بازیشان را ببیند. کلی هم هیجانی شده بود. یک روز هم 2 نفر حدود یکساعت قبل از شروع به کار نمایشگاه، نگهبانهای سالن را دور زده بودند و از ساعت8 آمده بودند توی غرفه و پشت مانیتور که زودتر و بیشتر بازی کنند».
دنیای «بازیخور»ها
نمیدانیم پاقدممان خوب بود یا نه اما به هر حال، چند ثانیهای از وارد شدنمان به غرفه نگذشته بود که فریاد «گلللللللل» به آسمان رفت و آقای قهرمان، توی دقیقه86 بازی، با تیم برزیلش، یک گل از«ایتالیا»ی «محمد فاضل» خورد و اولین و آخرین باختش را تجربه کرد تا حریفش، به عنوان نفر اول مسابقه« فیفا 08» معرفی شود. اینطور که «حیدری» میگوید، این اولین و آخرین باخت قهرمانان بازیهای رایانهای توی این 3 روز بود؛ «روز اول فقط یک نفر از سامان مساوی 2 - 2 گرفت و اول شد. روز دوم همه از ایلیاد میترسیدند و هیچکس نتوانست او را ببرد. در نتیجه به کسی که توانست «Unit Lost» بیشتری از او بگیرد، جایزه دادیم. اما پوریا امروز و توی مسابقه یکی مانده به آخر، بالاخره 1 - 0 باخت».
خود پوریا اما نظرش چیز دیگری است؛ «خیلی خسته بودم. از ساعت 9صبح نشستهام پشت مانیتور. انگیزهای هم نداشتم دیگر. محمد هم لحظههای آخر بازی یک توپ را فرستاد و بالای دست دروازهبانم زد توی گل. فرصتی برای جبران نداشتم وگرنه وقتی بخواهم جدی بازی کنم، هیچکس نمیتواند من را ببرد.
الان واقعا خستهام». راست میگوید. این را، چشمهای قرمزش هم گواهی میدهند. خودش میگوید توی خانه و گیمنت، بیشتر از 3ساعت در روز نمیتواند بنشیند پای بازی. اما اینجا شرایطش فرق میکرد و نزدیک به 8ساعت، از پشت مانیتور تکان نخورد.
همهشان همینطورند؛ بازیشان را که میبینی، یقین میکنی که هر کدامشان، سالها این بازی را کردهاند و هر روز چند ساعتی گیمبازی میکنند. اما از تکتکشان که بپرسی، میگویند خیلی کمتر از آنکه فکرش را بکنیم، بازی میکنند؛ مثل «محمد» که میگوید پدر و مادرش اصلا با بازی کردن او موافق نیستند و این کار را بیفایده میدانند. برای همین هفتهای یک بار - آن هم خیلی که باشد - 2 ساعت وقتش را صرف بازی میکند؛ «قبلا «کانتر» باز بودم.
میرفتم گیمنت و چند ساعت بازی میکردم. الان اما فرق کرده؛ هم درس و دانشگاه دارم و هم پدر و مادرم، بازی کردن را بیفایده میدانند. واقعیتش را بخواهید خودم هم بیشتر برای این بازی میکنم و توی مسابقهها شرکت میکنم که فقط مطرح بشوم». این، دقیقا همان چیزی است که پوریا و بقیه بچهها، اسمش را میگذارند «حس برتریجویی»؛ حسی در بازی کردنهای مستمر،که باعث شده همهشان، همه چیز توی دنیا را یک مسابقه بزرگ بدانند و دلشان بخواهد همیشه نفر اول باشند.
بد حسی نیست، نه؟ به شرط آنکه توی دنیای حقیقی هم بشود وقتی باختی، همه چیز را دوباره از اول شروع کنی؛ وسط بازی که برق رفت، بازیات تا آن مرحله که پیش رفتهای، Save شده باشد؛ Game Overای هم در کار نباشد.