مدتها بود که برنامه صعود به قلهي قلقله در 15کیلومتری شهرستان بانه را در سر داشتند.
شنیده بودند که طبیعت این منطقه در زمستان بینظیر است و با اینکه مدتها از فضاي كوه و كوهنوردي دور بودند اما وقتی دور هم جمع شدند تصمیم گرفتند برای صعود برنامهریزی کنند.
مسيري كه انتخاب کرده بودند سخت و صعبالعبور بود و هر چهار کوهنورد جوان غافل از حادثهای که در کمین آنها بود راهی ارتفاعات شدند اما ناگهان بهمن آمد و حادثهای هولناک را رقم زد.
هژير قادريان، يكي از كوهنوردان حرفهاي بوكان بود که پس از مدتها دوری از کوه و کوهنوردی تصمیم گرفته بود بار دیگر این ورزش را از سر بگیرد.
براي اين كار با سه نفر از دوستانش وقتی دور هم جمع شدند نقشهي صعود به قلهي قلقله را کشیدند.
طبق نقشه آنها صبح پنجشنبه، هفتم بهمنماه به سمت ارتفاعات قلهي قلقله راه افتادند و پس از اینکه شب را در کمپ سپری کردند، صبح روز بعد صعود زمستانی آنها شروع شد.
اما مسیری که اعضای این گروه در نظر گرفته بودند، یکی از مسیرهاي سخت و صعبالعبور بود که در زمستان خطرناکتر نیز میشد.
- یک اشتباه بزرگ
به گفتهي كوهنوردان قديمي بوكان كه با كوه قلقله به خوبي آشنايي دارند، هژير و دوستانش مسیر اشتباهی را براي كوهنوردي در نظر گرفته بودند.
مسعود رمضانزاده يكي از اعضاي گروه كوهنوردي و غارنوردي بوكان و دوست صميمی هژير قادريان ميگويد:« از بین چهار كوهنوردي كه در مسير قلقله در حركت بودند، فقط هژير حرفهاي بود ولي سه نفر ديگر حرفه اي نبودند و همین مسئله کار را برای آنها سختتر میکرد.»
هنوز روز به نیمه نرسیده بود و چهار کوهنورد جوان از مسیری که در نظر گرفته بودند در حال صعود به قله بودند. هوا سرد بود و تا چشم کار میکرد برف بود و برف.
هژير و یکی از دوستانش به نام محیالدين به خاطر قدرت بدني بالايي كه داشتند جلوتر از دو نفر دیگر حركت ميكردند. در این میان دو كوهنورد ديگر كه خسته شده بودند سرعتشان کم شده و هر لحظه فاصلهشان با دو نفر جلویی بیشتر میشد.
هژير و محیالدين سرسختانه به كوهپيماييشان ادامه میدادند و جلو میرفتند. حالا آنها به منطقهای برفگیر رسیده بودند در همین هنگام حرکت شان روی برف و تکان خوردن لایههای بههم پیوسته و یخزده زیر برف باعث سقوط بهمن شد و حادثهای هولناک رقم خورد.
دوستان آنها كه كمي عقبتر در حركت بودند، زماني متوجه اين حادثه شدند كه فريادهاي هژير و محیالدين برای لحظهای فضا را پر کرد و پس از آن زير انبوهي از برف ساکت شد.
دو كوهنورد ديگر به سرعت جلو رفتند و با مشاهدهي صحنهي سقوط بهمن وحشت به جانشان افتاد.
آنها تنها کاری که توانستند انجام دهند دور کردن خود از مسير سقوط بهمن بود. پس از لحظاتی، وقتی همه چیز آرام شد آنها که مدفون شدن دوستانشان را به چشم ديده بودند تصمیم گرفتند از امدادگران درخواست کمک کنند.
آنها تلاش كردند از طريق تلفن نيروهاي امدادي را در جريان اين حادثه قرار بدهند اما نقطهاي كه آنها در آنجا حضور داشتند نقطهي كور بود و گوشيشان آنتن نميداد.
به همين خاطر مجبور شدند تا جايي كه تلفنشان آنتن بدهد به عقب بازگردند.
بالاخره در يك نقطه دو كوهنورد نجات يافته توانستند با امداد و نجات کوهستان تماس گرفته و آنها را از وقوع اين حادثه باخبر كنند. اما امدادگران زمانی در جریان ماجرا قرار گرفتند که دير شده بود.
محلي كه بهمن روي دو كوهنورد سقوط كرده بود يك ساعت با روستا فاصله داشت.
به همين خاطر پس از گذشت يك ساعت نيروهاي امدادي و گروهي از مردم محلي كه در جريان حادثه قرار گرفته بودند خودشان را به محل رساندند.
آنها در ادامه با اطلاعاتي كه از دو كوهنورد نجات يافته گرفتند، شروع به جست و جو کردند. محدودهای که بهمن در آنجا سقوط کرده بود وسیع بود اما با این حال امدادگران با کمک دو کوهنورد نجات یافته توانستند نقطهای را که هژیر و دوستش در آنجا مدفون بودند شناسایی کنند.
مسعود رمضانپور ميگويد:«سه ساعت طول كشيد تا امدادگران و مردم توانستند به عمق سه متر برفها را کنار زده و به محلي برسند كه هژير و محیالدين در آنجا مدفون شده بودند اما هر دوي آنها جانشان را از دست داده بودند و كاري از تيم پزشكي نيز ساخته نبود.»
- مرگ دلخراش
مسعود رمضانپور ميگويد شايد اگر دو كوهنورد فوت شده در حالي كه صورتشان به سمت زمين بود، زير بهمن گرفتار ميشدند شانس نجات بيشتري داشتند.
معمولا گرفتار شدن در حالت طاق باز زير بهمن شانس زندگي براي فرد حادثه ديده را كم ميكند.
چراكه ششهاي او پر از برف شده و راه تنفسش بسته ميشود اما اگر به سمت صورت روي زمين افتاده و بهمن روي آنها مي ريخت، بيشتر ميتوانستند دوام بیاورند تا نيروهاي امدادي به دادشان برسند.» به گفتهي مسعود، دوستش هژير و محیالدين سليمي در همان دقایق اولیه پس از سقوط بهمن جانشان را از دست داده بودند.
او ميگويد:«متاسفانه دو كوهنورد ديگر كه در بهمن گرفتار نشده بودند نيز نتوانستند كاري براي قربانيان اين حادثه بكنند.
آنها ترسيده بودند و با اصول اوليهي امدادرساني آشنايي نداشتند به همين خاطر تنها کاری که از دستشان برمیآمد کمک گرفتن از نيروهاي امدادي بود.»
امدادگران هلال احمر که برای عملیات جستوجو راهی ارتفاعات بانه شده بودند، پس از خارج کردن اجساد قربانیان از زیر برف توانستند آنها را بعدازظهر همان روز به پایین کوه انتقال دهند و به این ترتیب اجساد آنها به پزشکی قانونی منتقل شد تا پس از بررسیهای تکمیلی در اختیار خانوادههایشان قرار بگیرد.
منبع:همشهري سرنخ