تا حالا چندتا لكلك خوشتيپ مثل من ديده بوديد؟ راستي بايد قبلش خودم را معرفي ميكردم. من جونيور هستم. ما لكلكها سالهاي زيادي مسئول رساندن بچهها به پدر و مادرهايشان بوديم.
اما اين كار خيلي سخت بود. تا حالا به اين فكر كرديد كه در حين پرواز كردن چهجوري بايد پوشك بچه را عوض كرد؟!
فكرش را هم نكنيد! حالا چند سالي است كه با كمك رئيسمان هانتر، بزرگترين فروشگاه آنلاين جهان را راه انداختهايم. كارمان هم خيلي بهتر شده، چون ديگر نيازي نيست بچههاي فسقلي را اينطرف و آنطرف ببريم.
- سفر پرماجراي من و توليپ
دليل اصلي سفر پرماجراي من و توليپ، همين آقا پسر خوشحال است. تقريبا همسن و سال خودتان است. شيطنت از چشمهايش ميبارد.
پدر و مادرش هردو سركار ميروند و وقتي زيادي براي گذراندن با نِيت ندارند. نيت كه از يكييكدانه بودن و تنهايي خسته شده، تصميم بزرگي ميگيرد. حالا فكر ميكنيد قصد دارد چه كاري انجام دهد؟
- گلهي گرگي حركت!
گرگها هم مثل خيلي از حيوانات ديگر، به صورت گلهاي زندگي ميكنند. اما اين گله، عجيبترين گلهاي است كه در تمام عمرم ديدهام.
اين گرگها با كمك هم به هر چيزي تبديل ميشوند. فقط كافي است فرمانده دستور را صادر كند. مثلا «گلهي گرگي تغيير شكل به قايق!» بعد گرگها طوري كنار هم قرار ميگيرند كه شبيه به قايق شوند. قايق كه چيزي نيست، عجيبتر از آن را هم ميبينيد.
- توليپ مو وزوزي
اين خانم مو وزوزي اسمش توليپ است. صبح تا شب كارش حرف زدن و اختراع وسايل جديد است. بگذاريد برايتان تعريف كنم كه چطوري پيش ما آمد.
آن سالها كه هنوز مسئول رساندن بچهها بوديم، يكي از لكلكها خرابكاري كرد. يعني آدرس بچهاي را كه بايد ميرساند گم كرد.
ما هم ناچار شديم پيش خودمان نگهش داريم و بزرگش كنيم. حالا توليپ 18 سالش شده. باور كنيد از وقتي زبان باز كرده تا حالا ساكت نشده!
- من از شيشه متنفرم
به هر حال هر كسي يك نقطه ضعف دارد. ما پرندگان هم يك مشكل خيلي كوچولو داريم كه خيلي روي اعصاب است.
ما پرندهها نميتوانيم شيشه را ببينيم. يعني اگر در حال پرواز كردن باشيم و يك پنجره مقابلمان باشد، دنگ! محكم به شيشه ميخوريم. اگر بخواهيم از در شيشهاي يك فروشگاه واردش شويم، دنگ! محكم به شيشه ميخوريم.و يك عالمه دنگ دنگ ديگر.
- آخجون ميخوام رئيس بشم
اين آقاي نسبتا عصباني، رئيس ماست. اسمش هانتر است و به زودي بازنشسته ميشود. اگر به شما بگويم كه هانتر به من چي گفته باورتان نميشود!
به من گفته قرار است رئيس شوم. چه خبري بهتر از اين؟ اما از شانس بد من، سختترين شرط دنيا را براي من گذاشته؛ اينكه قبلش بايد توليپ را اخراج كنم!
منبع: همشهري بچهها