مسعود جعفری جوزانی بعد از ساخت فیلمهایی مثل «شیرسنگی» و «در مسیر تندباد» اینبار روایتگر تاریخ در تلویزیون شده است. مجموعه «درچشم باد» درباره 3دوره تاریخی ایران است؛ سریالی که ستارگان فراوانی در آن بازی میکنند.
کوچهها دیگر مثل سابق نیستند. در میان دود و غبار، رنگ و رویی برای دیوارها نمانده اما همین محله قدیمی تهران حالا محلی برای فیلمبرداری یک سریال تاریخی شده است.خانههای قدیمی در تمام کوچهها قد کشیدهاند. انگار هنوز گذر برجسازها به این محله نیفتاده. روى سنگى که بر ورودی خانه قدیمى قرار دارد، نوشته شده «خانه میرزا بزرگ نورى - قدمت قاجاریه». در حیاط بزرگ خانه تنها صدای خشخش برگها میآید.
اینجا محل فیلمبردارى سریال «درچشم باد»به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است. اهالى قدیمى پامنار این حیاط اعیانى را به نام خانه میرزا بزرگ نورى مىشناسند؛ اگرچه کودکان با دیدن تصویرش به یاد مجموعه سمندون میافتند. این همان محلی است که ناصر هاشمی مجموعه سمندون را در آن ساخته است. خبری از گروه نیست. میگویند در حیاط پشتی هستند. «اینجا چند حیاط دارد؟». همه لبخند میزنند. خانه میرزا بزرگ نوری
3 محوطه بزرگ دارد.
داخل یکى از اتاقها گروه فیلمبردارى با دوربین ۳۵میلىمترى مشغول ضبط هستند. مسعود جعفرى جوزانى هم در گوشهاى نشسته و کار را کنترل مىکند. در این صحنه، پارسا پیروزفر و محمدرضا هدایتی بازی دارند. درچشم باد، از چند سال پیش کلید خورده است و مجموعه وقایع سیاسى - اجتماعى ۳دوره از تاریخ ایران را روایت مىکند؛ بخش اول داستان در سالهاى ۱۳۰۰، بخش دوم در سال۱۳۲۰ و بخش سوم در سال۱۳۶۰ مىگذرد.
دوره اول به پایان حکومت قاجار و آغاز دوره پهلوى نظر دارد، دوره دوم به قیام میرزاکوچک خان و دوره سوم به زمان فتح خرمشهر مىپردازد. در این دورهها، رویدادها و لحظات تلخ و شیرین زندگى خانوادهاى، از دوره قیام میرزا کوچکخان جنگلى تا فتح خرمشهر به تصویر کشیده مىشود. قصه از زمانى آغاز مىشود که میرزا کوچک خان جنگلى در گیلان اعلام جمهورى کرده و با این اقدام، دوران پر حادثه تاریخ معاصر ایران آغاز مىشود.
کارگردان کات داده است و بازیگران براى نماى بعدى آماده مىشوند. چهرهپرداز در چشمهاى صفرآو، قطره اشک مىریزد تا گریهاش طبیعى به نظر برسد. پیروزفر هم با گریم دوران پیرى در جاى خودش ایستاده است. صحنهای که گرفته شده، مربوط به سال۵۹ است. خانه پدرى دکتر بیژن پارسا که در سالهاى انقلاب اسلامى مصادره شده، پس از پیگیرى به او بازگردانده شده و امروز روز اسبابکشى او و خانوادهاش است. حین اسبابکشى، تلفن زنگ مىزند و او متوجه مىشود پس از سالها دورى نمىتواند فرزندش را ببیند چون او به جبهه رفته است.
مسعود جعفری جوزانی درباره در چشمباد میگوید: «دکتر بیژن پارسا که استاد دانشگاه و جراح متخصص مغز است و در آمریکا زندگى مىکند، نامهاى دریافت مىکند که در آن نوشته شده همسرش زنده است. او پسرى هم دارد که حالا در سن جوانى است...».
داستان از اینجا آغاز مىشود و ما به صورت یک فلاشبک طولانى کودکى، جوانى و زمان حال را مىبینیم؛ «به طور کلى ۲۰۰بازیگر در سریال بازی میکنند که 30 - 20 بازیگر نقشهاى اصلى را دارند و از مشهورترین چهرههاى سینما و تلویزیون هستند. حدود ۵۰۰ سیاهىلشکر هم داریم که قرار است در صحنههاى دوران دفاع مقدس به 5هزار نفر برسند. ما ۳۱۲ محل فیلمبردارى در ایران و چند لوکیشن در آمریکا داریم.»
بازیگران در حال تمرین گفتوگوها هستند؛ «الو... عباس عزیزم، پسرم [صداى عباس] آخه چرا برنمىگردى؟ مگر نمىدانى بى تو آرامش ندارم، [صداى عباس] چرا، چرا برگشته است. او هم آرزوى دیدار روى تو را دارد. [صداى عباس] برگرد، همین حالا. اگر مادرت را دوست دارى برگرد. [صداى عباس] کى؟ کى؟ [صداى عباس]». این دیالوگها، حرفهاى لیلى - همسر دکتر بیژن و مادر عباس - است که نقش او را ستاره صفرآو - بازیگر تاجیک - ایفا مىکند.
نماى مربوطه - که ادامه صحنه قبلى است - با یکى دو تکرار ضبط مىشود و گروه آماده مىشوند تا همین نما را با تراولینگ (حرکت دوربین روى ریل) فیلمبردارى کنند.
در فاصله آماده شدن براى نماى بعدى، محمدرضا هدایتى با گریم متفاوت از کارهاى قبلى آماده بازی میشود. او میانسال است و در حالى که یکى از دستهایش را زیر اورکت پنهان کرده، درباره کارش حرف مىزند. او در سریال، نقش شوهرخواهر دکتر بیژن را بازى مىکند.
دایتی مىگوید: «من پیش از این در نقشهاى جدى بازى کرده بودم؛ نقش یک افغانى در سریال «کمین»، نقشى در سریال «نیستان» و فیلمهاى «الهه زیگورات» و «بىوفا»؛ دژگیر از دوستان دوران جوانى دکتر بیژن است و دستش را در دوران جنگ جهانى اول پس از اصابت گلوله هواپیماهاى روسى از دست داده است. این خانواده یک نوع روحیه جنگ و مبارزه در خونشان است و مسلک آنها وطندوستى است؛ به همین دلیل، حالا در دوران دفاع مقدس با همین یک دست هم سعى مىکند در جبههها حضور داشته باشد».
وقتی هدایتی را برای بازی جلوی دوربین صدا میزنند، میشود سراغ مسعود جعفرى جوزانى رفت. او درباره کار میگوید: «۵سال طول کشید تا این فیلمنامه آماده شود و جدا از گروه تحقیق و پژوهش، به تنهایى ۱۳۸کتاب تاریخى و خاطره را خواندم. مایه اصلى داستان، واقعى است اما سعى کردم در گذر داستان زندگى شخصیت اصلى، به وقایع تاریخى هم بپردازم. داستان فیلم بر اساس زندگى و خاطرات چند نفر نوشته شده و ترکیب آنها قصه اصلى را شکل داده است. جوزانى مىگوید تا امروز ۴۸۵دقیقه فیلم مونتاژشده آماده داریم اما قرار است سریال در ۵۲قسمت به تلویزیون تحویل داده شود.
پارسا پیروزفر در گوشهاى ایستاده تا براى رفتن به بام صدایش کنند. او اهل مصاحبه نیست و برای همین هم نمیشود سراغش رفت.
چند دقیقه به غروب مانده. حالا از کوچه و خیابان صدای همهمه مردم و بوق ماشینها به گوش میرسد. اینجا همان محلهای است که فیلمهای «سالاد فصل»، «بید مجنون» و «قاعده بازی» در آن ساخته شده؛ اگرچه حالا با سریال مسعود جعفری جوزانی تاریخی هم میشود.
آخرین خبر
گروه سازنده مجموعه «در چشم باد» تا مدتی دیگر عازم ایالات متحده میشوند تا آخرین قسمتهای سریال را در این کشور فیلمبرداری کنند.
«در چشم باد» یکی از پرخرجترین سریالهای تلویزیون بوده که تولید آن بیش از 4 سال طول کشیده. سازندگان آن امیدوارند که مجموعه تا اواسط سال آینده آماده پخش شود؛ آن هم در کنار رقیبانی مانند «مختار» که حتما تماشاگران تلویزیون را جذب میکنند.
*مسعود جعفری جوزانی کارگردان «در چشم باد» سالها پیش ساکن آمریکا بود و در اوایل دهه 60 عازم ایران شد و اولین فیلمش «جادههای سرد» را کارگردانی کرد. بعد از این فیلم بود که او فیلمهای تاریخی نظیر «شیر سنگی» و «در مسیر تندباد» را کارگردانی کرد.
*دختر او، سحر جعفری جوزانی هم متولد آمریکاست. او هم فعالیت هنریاش را از اوایل دهه 70 آغاز کرد. حضور او در مجموعههای طنز «نقطهچین» و «باغ مظفر» هنوز در خاطرهها مانده است. سحر جعفری جوزانی در مجموعه پدرش هم یکی از نقشهای اصلی را بازی میکند.