سراغ برخي از كساني رفتيم كه براي كسب اطلاعات از داخل شهر موصل تلاش كرده يا خود از داخل اين شهر اطلاعات ارسال كردهاند و يا از نحوه رد و بدل شدن اين اخبار اطلاع دارند. رفتيم تا از نحوه انتقال اين اخبار و بهطور كلي شرايط فعاليت آزاد رسانهاي در اين شهر اطلاع حاصل كنيم.
روايت اول: سه راه طلايي كسب خبرشيخعلي مولا از فعالان تبليغاتي حاضر در جبهههاي جنگ موصل در گفتوگو با همشهري ميگويد: ببينيد! به 3 نحو اخبار دقيق و مستند از داخل شهر موصل به بيرون درز پيدا ميكند. اول از راه مكالمات و تماسهاي انجام گرفته بين دوستان يا اقوام. بعد از آنكه داعش شهر موصل را به تسخير خويش درآورد شمار قابل توجهي از مردم اين شهر از آن خارج شدند و بيترديد آنها دوستان و اقوامي را در داخل شهر موصل پشت سر خود باقي گذاشتهاند. بسياري از اخبار مستند از طريق تماسهاي خانوادگي يا با دوستاني كه در داخل شهر باقي ماندهاند، بهدست ميآيد و بعد از آن در اختيار رسانهها قرار ميگيرد. بهطور معمول برخي از تماسها از داخل شهر موصل با برخي از اقوام و دوستان در خارج از آن برقرار ميشود و بدين شكل اخبار گرچه نه به شكل لحظهاي اما بهصورت شبهمستند بهدست رسانههاي پيگير اوضاع شهر ميرسد. همچنين برخي از افراد داخل شهر در اقدامي ماجراجويانه و شايد هم شبهانتحاري اطلاعاتي را در شبكههاي اجتماعي قرار ميدهند و از اين طريق، اين اخبار در اختيار رسانهها هم قرار ميگيرد. بسياري از اين فعالان و حتي كساني كه در تماسهاي خانوادگي اطلاعاتي را در اختيار دوستان و آشنايانشان قرار دادهاند جان خود را در اين راه گذاشته و بهدست گروه داعش در شهر اعدام شدهاند. سومين راه هم نيروهاي اطلاعاتي و شناسايي ارتش عراق هستند كه اطلاعات خود را به بخشهاي ويژه منتقل ميكنند و برخي از آن به صلاحديد بخش رسانهاي ارتش در اختيار رسانهها قرار ميگيرد كه ما از آن استفاده ميكنيم.
روايت دوم: به من مشكوك شدندبيترديد كسب اطلاعات صحيح از داخل شهري همچون موصل امري بسيار سخت است؛ كاري كه يك فعال صفحات اجتماعي در صفحه «چشم موصل» (Mosul Eye) آن را براي بيش از يك سال است كه بر عهده گرفته.
- چگونه شد كه تصميم گرفتيد در صفحات اجتماعي فعاليت كنيد؟
من سالهاي زيادي است كه در صفحات اجتماعي مطلب منتشر ميكنم. كار خود را در سال2003 و بعد از پايان جنگ در عراق آغاز كردم. با آغاز فعاليت گروههاي مسلح به پيگيري فعاليت آنها علاقهمند شدم و آرشيوي از نحوه فعاليت آنها جمعآوري كردم كه آرشيو بزرگي هم شد و همچنان نيز بر قطر آن افزوده ميشود. اين آرشيو تقريبا شامل اطلاعاتي از تمامي اين گروههاست و حتي اسناد منتشرشده، نشريهها و كتب آنها را هم جمعآوري كردهام. بعد از اشغال موصل، من بهدنبال ادامه اين فعاليت بودم، از اينرو خلاصهاي از رخدادها را در صفحه شخصيام در شبكه اجتماعي منتشر ميكردم تا اينكه به پيشنهاد يكي از دوستان صفحه چشم به موصل را ايجاد كردم و در آن هم تأكيد كردم كه من روزنامهنگار نيستم بلكه مورخي هستم كه رخدادها را به دور از نظرات شخصي خويش ضبط و ثبت ميكنم. اين صفحه به زبان انگليسي است زيرا تصور ميكنم كه ما بيشتر نيازمند افكار عمومي مردم عادي در كشورهاي غربي هستيم و عربها هماكنون بازيگر چندان قدرتمندي براي تأثيرگذاري بر رخدادهاي جهان نيستند. با وجود اين در يك صفحه عربي نيز در شبكههاي اجتماعي، اطلاعاتي را منتشر ميكنم.
- آيا چنين فعاليتي از داخل شهر موصل اقدام خطرناكي نيست؟
بهطور خلاصه بايد بگويم هر كلمهاي كه از شهر موصل خارج شود و داعش متوجه شود بهمعناي صدور حكم مرگ براي صاحب آن است. فعال شبكههاي اجتماعي، خانواده وي و هركسي كه بهنحوي به وي مرتبط باشد هم در خطر مرگ قرار ميگيرند. خطرات، بسيار زياد، مستمر و هميشگي است. آنها به من مشكوك شدهاند و تهديدم هم كردهاند. آخرين بار به من گفتند مرا به شكلي خواهند كشت كه تاكنون هيچ بشري به اين شكل نمرده است. فعاليت رسانهاي گرچه خطرناك است اما خطرناكتر از آن، دستيابي به اطلاعات دقيق در عين حفظ سلامتي و محرمانگي است. بايد اطلاعات را بهنحوي كسب و منتشر كني كه نتوانند به هويتات پي ببرند. من از هويت و روشهاي مختلفي براي حفظ جان خود استفاده كردهام و موفق شدهام به عمق مستحكمترين دژهاي اطلاعاتي داعش نفوذ كنم، بدون آنكه آنها به هويت من پي ببرند. تصور ميكنم كه چون اين كار براي من هم هيجانانگيز است و باعث شده تا بهتدريج نگراني و ترسم از كشتهشدن بهدست داعش كمرنگ شود.
- مردمي كه در موصل زندگي ميكنند چه احساسي نسبت به داعش دارند؟
بسياري از مردم موصل عالم خاص خود را دارند.جهان و سبك زندگياي كه در خيابان شاهد آن هستيم با آنچه در منازل مردم است تفاوت زيادي دارد. مردم موصل ديگر به هر كسي نميتوانند اعتماد كنند تا حرفها و مكنونات قلبي خود را با وي در ميان بگذارند؛ در واقع حتي برخي به اعضاي خانواده خود هم بياعتماد شدهاند. ما زير سلطه يك دولت رعب و وحشت زندگي ميكنيم؛ دقيقا همانگونه كه در دوره صدامحسين شاهد آن بوديم. مردم هماكنون دريافتهاند كه داعش يك ساختار وحشي است كه قوانين دهشتناكي را بر ما تحميل كرده. با وجود اين داعش توانسته است خدمات عمومي را براي مردم فراهم كند. آنها سعي ميكنند تا بين اين دومسئله ارتباط ايجاد كنند اما تصور نميكنم مردم بتوانند مدت زمان زيادي زير يوغ چنين وضعيتي ادامه حيات دهند.
- تا چه حد سبك زندگي در شهر تغيير كرده است؟
همه ابعاد زندگي در شهر موصل تغيير پيدا كرده است. جدايي جنسيتي كاملا در شهر اعمال شده و همه جاي اين شهر اينگونه است. زنان مجبور هستند چهره خود را بپوشانند و مردان هم بايد ريش بلند داشته باشند. افراطيگري در صفوف كودكان رواج بسياري پيدا كرده است و خانوادهها قادر به كنترل كودكان خود نيستند. ميتوانم بگويم كودكان و نوجواناني كه در سايه داعش رشد كردهاند افراطيتر از داعش كنوني شدهاند، درحاليكه در سايه گسترش اين افراطيگري، روزبهروز بر بيديني و الحاد هم افزوده ميشود.
- با اين اقدام خود بهدنبال ارسال چه پيامي به مردم عراق و جامعه جهاني هستيد؟
من از مردم عراق ميخواهم كه واقعگرا باشند و از منظر واقعگرايي بهدنبال يافتن راهحلي براي مشكل كشور خويش برآيند. داعش سعي دارد اينگونه وانمود كند كه تمامي مردم موصل دشمن مردم عراق هستند اما واقعيت اينچنين نيست و بسياري از مردم موصل ناخواسته زير سلطه داعش قرار گرفتهاند. همچنين جامعه جهاني بايد از حقايق آگاه شود زيرا بسياري از حقايق براي مردم جهان متعمدانه به شكل وارونهاي نمايانده ميشود. از مردم حامي داعش درشهر موصل هم ميخواهم بفهمند و درك كنند كه زندگي بزرگتر و والاتر از آن است كه در جنگ به نفع داعش و در دفاع از آنها، آن را هدر دهند.
- از نگاه شما براي برونرفت از بحراني كه دامن جامعه عراق را گرفته چه بايد كرد؟
مسئله بسيار سختي است و هرچه زمان بيشتر ميگذرد دشوارتر هم ميشود. مشكلات بعد از شكست داعش در موصل بيشتر هم خواهد شد. داعش براي خود يك ارتش مخفي هم ايجاد كرده است. منظورم همان نوجواناني هستند كه مغزشان به شكل غيرقابل تصوري با انديشههاي افراطيگري شستوشو داده شده است. تصور ميكنم فقط با ريشهكني داعش در تمامي اين كره خاكي است كه ميتوان از شر اين گروه راحت شد.
- آينده را چگونه ميبينيد؟
در اين شرايط پيشبيني آينده چندان دشوار نيست، جهان در آستانه تحولي بزرگ است؛ تحول در اصول انساني. در شرايط فعلي من فكر ميكنم خاورميانه شاهد جنگهاي شديدي بين جريانهاي مختلف اجتماعي خواهد بود كه آبشخور آنها افراطيگري است. امروز كودكان به منبع اصلي و مهم رشد و گسترش افراطيگري در منطقه تبديل شدهاند. متأسفانه داعش تعداد قابل توجهي از نوجوانان و جوانان را تحت شديدترين و گستردهترين آموزشهاي ديني و نظامي قرار داده است بهنحوي كه اين شستوشوي مغزي، آنها را به وحشيهايي در آينده تبدل خواهد كرد.
روايت سوم: اتحاد 29 نفره!رسانه يكي از ابزارهايي است كه گروههاي نوين افراطي تروريستي همچون داعش و النصره به شكل قابل توجهي براي اهداف خود از آن استفاده كرده و ميكنند، اما جوانان سوري هم در مقابل اين رويكرد دست به ضدحمله زده و وقايع وحقايق موجود در داخل شهرهاي خود را منتشر ميكنند. شماري از اين جوانان با تاسيس صفحهاي تحت عنوان «رقه سربريده ميشود» دست به اين اقدام زدند و باعث شدند بسياري از مردم با واقعيتهاي جنايات گروه داعش در جايي كه آن را پايتخت خلافت خودخوانده خويش ميداند، آشنا شوند. حسام عيسي يكي از مديران اين صفحه در شبكه اجتماعي در اينباره ميگويد: اين صفحه چنان تأثيرگذار شده است كه گروه داعش تاكنون 2نفر از مديران آن را ترور و يك گروه را مأمور ترور بقيه فعالان در آن كرده است. گفتوگوي همشهري با اين فعال فضاي مجازي در پي ميآيد.
- چه شد كه به فكر تاسيس اين صفحه افتاديد؟
ايده ايجاد اين صفحه بعد از آن بهوجود آمد كه من و دوستانم به خلأ بزرگ رسانهاي در شهر رقه پي برديم؛ بهويژه كه گروه داعش بايكوت رسانهاي بسيار گستردهاي را بر اين شهر حاكم كرده و باعث شده است تا مردم اين شهر به دور از هر نوع حمايت يا همدردي جهاني رو در روي اين گروه قرار بگيرند. از اينرو در 16آوريل 2015 اين صفحه را براي انعكاس واقعيتهاي رقه تاسيس كرديم.
- جنگ رسانهاي شما با اين گروه تروريستي به چه شكلي آغاز شد؟
ما از همان روش داعش براي مبارزه رسانهاي با آن استفاده كرديم؛ يعني به شبكههاي اجتماعي رفتيم و جنگ انديشهها را در آنجا سامان داديم. شايد اين نقطه قوت ما محسوب شود زيرا موفق شديم از اين طريق و با افشاي برخي از اخبار انحصاري، ضربات قابل توجهي به آنها وارد كنيم؛ بهطور مثال ما با فاش كردن اعدام روزنامهنگاران خارجي، اعدام خلبان اردني، پوشش خبري برخي عمليات ضدداعش در اين منطقه و نيز برملا كردن جنايات داعش در اين صفحات، حداقل مانع از پيوستن شمار ديگري از فريبخوردگان به آن شديم.
- شما جنگي رسانهاي عليه داعش راه انداختهايد يا در انديشه ورود به جنگ مسلحانه با اين گروه هم هستيد؟
طبيعتا ما افرادي غيرنظامي و درعين حال رسانهاي هستيم و قصدي براي ورود به فعاليتهاي نظامي نداريم. ما در اين كار خبره هستيم و به اين كار ادامه ميدهيم.
- گروه اصلي مديريت صفحه شما از چند نفر تشكيل ميشود؟
ما 29 نفر هستيم كه به شكلي كاملا داوطلبانه و با هزينه شخصي فعاليت ميكنيم.
- شما داخل شهر رقه در ميان جنايات گروه تروريستي داعش زندگي ميكنيد. نوع تعامل اين گروه با غيرنظاميان چگونه است؟ آيا واقعا آنگونه كه خود ادعا ميكند زندگي مرفهي را در شهر ايجاد كرده است؟
داعش رفتار بسيار بدي با مردم اين شهر دارد. آنها مردم را به چشم بردههايي ميبينند كه حق زندگيكردن ندارند. ما اين مسئله را هر روز به چشم خود ميبينيم. در رابطه با خدمات نيز من بهطور شفاف و صريح به شما ميتوانم تأكيد كنم كه بر عكس آنچه داعش سعي در تبليغ آن دارد هيچ خدماتي در شهر وجود ندارد؛ حتي ميتوان گفت كه زندگي طبيعي هم در شهر در جريان نبوده و نيست. خدماتي كه از آن سخن ميگويد صرفا مختص جنگجويان و رهبران اين گروه تروريستي است و اهالي رقه از آن بيبهره هستند.
- چگونه بهرغم تمامي اقدامات و فشارها و كنترلهاي داعش ميتوانيد فعاليت خود را ادامه دهيد؟
ما اين فعاليت را بهعنوان يك وظيفه تلقي ميكنيم؛ وظيفهاي كه به دوش خود احساس ميكنيم تا واقعيتهاي داعش را در مقابل جهانيان برملا كنيم و بگوييم كه اين گروه تروريستي در رقه چه ميكند. ما موفق شديم شبكهاي از خبرنگاران را در داخل شهر و روستاهاي حومه آن ايجاد كنيم. بسياري از مردم عادي به شكل روزانه اخبار مشاهدات خود را در اختيار ما قرار ميدهند و ما هم به نوبهخود آن را در مقابل ديدگان مردم جهان قرار ميدهيم تا بهاين شكل بخشي از جنايات گروه داعش را منعكس كنيم.
- بهنظر شما چرا رقه تاكنون از دست داعش آزاد نشده است؟
به وضوح به اين دليل كه بخشي از قدرتهاي جهاني خواهان بقاي رقه در دست اين گروه تروريستي هستند. بايد به اطلاع شما برسانم كه برخي از گروههاي سوري كه اتفاقا گرايشهاي غيراسلامي دارند و از سوي قدرتهاي جهاني حمايت ميشوند هم همان جنايات داعش را عليه مردم سوريه انجام ميدهند.
- پيام شما به جهان عرب چيست؟
من بايد به جهان عرب بگويم كه دست آخر، سوريه از آن مردم سوريه خواهد بود و اين را بايد همه بدانند كه هر قدر هم كه به طول بينجامد باز هم سوريه به مردم آن خواهد رسيد.
روايت چهارم: ابتدا گفتند روزنامهنگاران بمانندخانم شيماء جمال، يك روزنامهنگار اهل موصل است كه بعد از مدتها حضور در اين شهر زير سلطه داعش به سختي موفق شد از آن گريخته و خود را به آنكارا برساند. به اعتقاد اين زن خبرنگار، سخنانش زبان حال روزنامهنگاراني است كه داعش رسما عليه آنها اعلام جنگ كرده است تا هيچ واقعيتي به شكل شفاف از شهر خارج نشود. او در اين رابطه مينويسد: تقريبا روزي نميگذشت كه ما خبر ربوده شدن، شكنجهشدن، ضرب وشتم يا حتي اعدام يكي از همكاران خود را كه در شهر باقيمانده بودند نشنويم. اين اخبار به شكل روزانه و مستمر در اين شهر، دهان به دهان ميچرخيد. از ژوئن 2014 كه داعش بر اين شهر تسلط پيدا كرد، اين حملات آغاز شد و باعث شد بسياري از روزنامهنگاران از بيم اين حملات، مخفي شده يا با هويتي ديگر در انظار حاضر شوند. بهدليل موقعيت شغليام در شبكه ماهوارهاي «سما» موصل و نيز حضورم در بخش رسانهاي استانداري نينوا (با مركزيت موصل)، روزانه اطلاعات بسيار زيادي در رابطه با وقوع انفجارها، ترورها و باجگيريهاي گروه داعش عليه اهالي شهر موصل به دستمان ميرسيد، در حالي كه نيروهاي امنيتي اين شهر اقدامي در مقابل آن انجام نميدادند. در همان روزهاي اول تسلط داعش بر شهر، رهبران اين گروه در پيامهايي به روزنامهنگاران باقيمانده در شهر اطمينان ميدادند كه آنها ميتوانند آزادانه فعاليت كنند و اين در حالي بود كه بسياري از اين روزنامهنگاران به همراه 1/5 ميليون مهاجر خارج شده از شهر گريخته بودند. اما چند روز نگذشت كه موج بازداشتها، تمامي اصحاب رسانه باقيمانده در شهر را فرا گرفت. هر روزنامهنگاري هم كه توسط داعش دستگير ميشد بعد از چند روز اعدام ميشد. من خوب به ياد دارم كه شماري از همكارانم در شبكه سما موصل بهدست داعش كشته شدند و بقيه كارمندان حتي كارمندان اداري و خدماتي نيز مجبور شدند در مقابل قاضي دادگاه شرعي داعش اعلام توبه كنند تا از مرگ رهايي يابند. گروه داعش 11روزنامهنگار و كارمند اين شبكه را در اين رابطه ربودند كه از سرنوشت 4نفر از آنها تاكنون خبري در دست نيست. گروه داعش در ميان قوانين وحشيانه خود، نقاب را براي زنان در اين شهر اجباري كرد و همين امر باعث شد تا حداقل من در ترددهايم از اين مخفيگاه به مخفيگاه ديگر از شناسايي مصون بمانم و همين امر نيز زمينه فرارم را از شهر فراهم كرد. بهاين شكل كه بعد از پرداخت 900دلار، به همراه 4زن ديگر مسير موصل تا ريف حلب در سوريه را با خودرو طي كرده و بعد از عبور از پستهاي ايست و بازرسي كه اكثرا در كنترل افراد غيرعرب و حتي زاغ و بور قرار داشت و مشاهده مناطقي كه آثار جنگ و درگيري بر ساختمانهاي آن كاملا مشهود بود و نيز نظارهكردن اجساد شماري از افراد كه به گفته راهنمايمان داعش آنها را پس از اعدام براي عبرت ديگران در طول جاده آويزان كرده، به مرز تركيه رسيده و بعد از كوهپيمايي چند ساعته، خود را به شهر انتاكياي تركيه رسانديم.