اين زن با فريب دوست تلگرامياش مرد تاجر را به قتل رساند و ميليونها تومان از حسابش سرقت كرد. يكماه پيش مأموران پليس پايتخت در جريان ناپديد شدن مردي 54ساله قرار گرفتند. به گفته بستگان اين مرد، وي تاجر ثروتمندي بود كه يك روز غروب سوار بر خودروي آزرايش براي انجام كاري از خانهاش در شمال پايتخت خارج شده و ديگر بازنگشته بود.
كارآگاهان در جريان تحقيقات اوليه پي بردند كه مرد تاجر همان شب با زني به نام سالومه تلفني در ارتباط بوده و با وي قرار ملاقات داشته است. اين زن يكي از بستگان دور مرد تاجر بود كه وقتي مأموران براي تحقيق به سراغش رفتند مشخص شد خانهاش را ترك كرده و كسي از وي خبر ندارد.
جست و جوي كارآگاهان براي يافتن ردي از زن جوان ادامه داشت تا اينكه آنها موفق شدند يك ماه بعد محل زندگي جديد وي را شناسايي و او را دستگير كنند. اگرچه اين زن 34ساله در تحقيقات اوليه مدعي بود كه اطلاعي از سرنوشت مرد تاجر ندارد اما در ادامه بازجوييها اقرار كرد كه با همدستي مردي به نام نادر، وي را به قتل رسانده و جسدش را در جاده تلو رها كرده است. پس از اقرار اين زن كارآگاهان راهي محلي شدند كه زن جوان نشانياش را داده بود و جسد قرباني را در محلي دورافتاده پيدا كردند. در ادامه تحقيقات همدست سالومه كه مردي 35ساله بود نيز دستگير شد و هر دو متهم ديروز براي انجام تحقيقات به شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران منتقل شدند.
- آشنايي در تلگرام
سالومه و نادر وقتي پيش روي قاضي آرش سيفي بازپرس جنايي تهران قرار گرفتند جزئيات قتل تاجر را فاش كردند. سالومه در توضيح ماجرا چنين گفت: مقتول يكي از بستگان دورم بود كه گاهي به من كمك مالي ميكرد اما مدتي بعد بر سر مسئلهاي با هم دچار اختلاف شديم و حتي كار به مشاجره و تهديد كشيد.
اين زن ادامه داد: 3ماه پيش از طريق يكي از گروههاي تلگرامي با نادر آشنا شدم. اوايل رابطه ما بهصورت چت و گاهي تماس تلفني بود اما مدتي بعد يكديگر را ملاقات كرديم و متوجه شدم كه او يك دختر دارد و به تازگي از همسرش طلاق گرفته است. در چتهايمان به او گفتم كه يكي از بستگانمان با من اختلاف دارد و مرا تهديد ميكند.
او هم نقشه كشيد كه گوشمالياش بدهيم. روز حادثه با مقتول تماس گرفتم و به بهانه حرف زدن بر سر اختلافاتمان او را به خانه نادر در كرج كشاندم. وقتي طعمه مان رسيد، نادر در حمام پنهان شده بود. او در يك لحظه به قرباني حمله كرد و دست و دهان قرباني را با چسب بست. پاهايش را هم با شال من بست و با تهديد رمز تمام كارتهاي عابربانكش را از او گرفت.
نادر كه او هم در جلسه بازپرسي حضور داشت ادامه ماجرا را اينطور توضيح داد: ما قصدمان جنايت نبود. من فقط ميخواستم مقتول را با سرقت اموالش گوشمالي بدهم چراكه از سالومه شنيده بودم، مقتول چندبار به مقابل محل كار وي رفته و او را تهديد كرده كه فرزندش را ميربايد و بلايي سرش ميآورد.
همينها باعث شد كه وارد اين بازي شوم تا قرباني را كمي ادب كنم. آن شب وقتي دهان قرباني را با چسب بستم، نميدانستم كه او بيماري قلبي دارد و قرص مصرف ميكند. حدود يك ساعت و نيم بعد بود كه متوجه شديم مقتول از حال رفته است. هر دوي ما حسابي دستپاچه شده بوديم و ميخواستيم هرطور شده جسد را از خانه به بيرون ببريم.
همين شد كه او را لاي پتو و لحاف گذاشتيم و آن را در صندلي عقب ماشين آزراي خودش قرار داديم. وي ادامه داد: به همراه سالومه به سمت فشم رفتيم اما چون اواسط بهمن بود و بهدليل بارش سنگين برف، جاده فشم را بسته بودند، مجبور شديم به سمت جاجرود برگرديم و درنهايت جسد را در جاده تلو رها كرديم.
در ادامه سالومه به سرقت 100ميليوني از كارتهاي عابربانك مقتول اقرار كرد و گفت: درحاليكه رمز كارتهاي مقتول را پيش از مرگ از خودش گرفته بوديم، به چند طلافروشي در جنوب تهران رفتيم و حدود 100ميليون تومان طلا خريديم اما چون عذاب وجدان داشتيم، بيشتر طلاها را فروختيم و به فقرا، شيرخوارگاهها و گداها كمك كرديم. اين زن و مرد با قرار قانوني و براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران پليس آگاهي تهران قرار گرفتند و با دستور قاضي جنايي، جسد قرباني به پزشكي قانوني فرستاده شده تا علت اصلي مرگ وي فاش شود.