او كه حالا مردي 62ساله است ديروز بار ديگر محاكمه شد و از قضات دادگاه براي نجات از بلاتكليفي كمك خواست.روز دوم خردادماه سال 83مردي 50ساله با پليس تماس گرفت و گفت كه همسرش را در خانهشان واقع در كمالشهر كرج به قتل رسانده است. دقايقي بعد وقتي مأموران به محل حادثه رسيدند با جسد زني روبهرو شدند كه در حمام خانه افتاده و بهدليل اصابت ضربات چاقو جان باخته بود.
متهم در اعترافاتش گفت: بهدليل اختلافاتي كه با همسرم داشتم او از خانه قهر كرده بود تا اينكه دامادم پادرمياني كرد و همسرم به خانه برگشت اما يك روز بعد دوباره با هم درگير شديم. او كه داد و بيداد ميكرد به حمام رفت و در را از داخل بست. من هم عصباني شدم و با چاقو سراغش رفتم. ابتدا چند ضربه به در حمام زدم اما وقتي او در را باز كرد در اوج عصبانيت چند ضربه با چاقو به وي زدم كه جانش را از دست داد. بعد هم خودم با پليس تماس گرفتم.
بهدنبال اعترافات اين مرد، او در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد. اولياي دم پدر و مادر مقتول و فرزندانش بودند كه قضات دادگاه با توجه به خواسته آنها حكم به قصاص متهم دادند اما وقتي پرونده به ديوانعالي كشور فرستاده شد قضات ديوان حكم را نقض و اعلام كردند بايد درباره سلامت رواني متهم تحقيق شود.
به اين ترتيب متهم بار ديگر محاكمه شد. اين بار نيز متهم به قصاص محكوم شد اما چون پدر مقتول فوت شده و خواهران مقتول نيز از آن پس ازجمله اولياي دم بودند باز هم رأي دادگاه نقض و پرونده براي سومين بار به دادگاه فرستاده شد. در دور سوم محاكمه كه ديروز در شعبه دوم دادگاه كيفري يك به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور دكتر اسلامي برگزار شد ابتدا پسر مقتول كه يكي از اولياي دم است در جايگاه ايستاد و گفت كه پدرش را بخشيده است. او گفت: من از خواهر و برادرانم نيز وكالت دارم و آنها هم پدرمان را بهخاطر قتل مادرمان بخشيدهاند. ما با اين شرط پدرمان را ميبخشيم كه او بعد از آزادي هيچ تماسي با ما نداشته باشد و در تهران زندگي نكند.
در ادامه نوبت به 4خواهر مقتول رسيد. آنها اما گفتند خواستهشان قصاص متهم است و متهم را به خاطر قتل خواهرشان نميبخشند. هرچند رئيس دادگاه به آنها گوشزد كرد كه براي اجراي حكم قصاص بايد تفاضل ديه و سهم فرزندان متهم پرداخت شود اما آنها به قصاص اصرار كردند. در اين شرايط متهم كه حالا 62سال دارد در جايگاه ايستاد و گفت: من قتل همسرم را قبول دارم اما 12سال است كه زنداني شدهام و ديگر چيزي براي از دست دادن ندارم. به همين دليل از دادگاه ميخواهم به بلاتكليفيام پايان دهد؛ يا زودتر قصاصم كنيد يا اينكه كاري كنيد آزاد شوم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه براي تصميمگيري وارد شور شدند.