آنها 24ساعت بعد نوزاد دختر را كنار خانهاي رها كردند. 17 اسفندماه امسال زن جواني سراسيمه به اداره پليس رفت و خبر از ربودهشدن ماشينش به همراه دختربچه هشتماههاش داد. وي گفت: به همراه دختر هشتماهه و برادرزاده ششسالهام سوار خودروي پژوام شديم تا به خريد برويم.
در راه بازگشت حدود ساعت 8شب بود كه كنار يك نانوايي در غرب تهران پارك كردم تا نان بخرم. چون دخترم خواب بود به همراه برادرزادهام از ماشين پياده شديم و به سمت نانوايي رفتيم. هنگام عبور از خيابان زن و مرد جواني به سمت من آمدند و پرسيدند كه آيا كودكم فروشي است؟
اين را كه شنيدم خيلي تعجب كردم. آنها سؤالشان را تكرار كردند و پرسيدند اگر كودكم را ميفروشم قيمتش را هم بگويم. من كه بهشدت عصباني شده بودم به سمت نانوايي رفتم اما وقتي برگشتم خبري از ماشينم نبود. سارقان ماشينم را به همراه دخترخردسالم كه داخل ماشين خواب بود ربوده بودند.
با اعلام اين شكايت، گروهي از كارآگاهان، با دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي جنايي تهران، تحقيقات خود را در اين خصوص آغاز كردند. ابتدا مشخصات خودروي شاكي در اختيار واحدهاي گشتي قرار گرفت و همچنان كه جستوجو در اين خصوص ادامه داشت، مشخص شد كه زني، دختر هشتماههاي را به يكي از مراكز بهزيستي برده و تحويل داده است.
مشخصات دخترخردسال با كودك شاكي مطابقت داشت. در چنين شرايطي زن جوان راهي بهزيستي شد و با شناسايي دخترش، او را تحويل گرفت. در مرحله بعد كارآگاهان به تحقيق از زني كه دختربچه را به بهزيستي تحويل داده بود، پرداختند. وي گفت: ديروز (17اسفند ماه) براي رفتن به كلاس قرآن از خانهام در غرب تهران خارج شدم كه در بين راه صداي گريه كودكي را شنيدم.
وقتي بهدنبال صدا رفتم ديدم كه روي راهپله ورودي ساختماني، كودك هشتماههاي داخل كاپشن مردانه بزرگي رها شده است. با ديدن اين وضعيت دختر بچه را برداشتم و با خود به كلاس قرآن بردم. آن شب كودك را با خود به خانه بردم و روز بعد او را تحويل بهزيستي دادم. هماكنون تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد تا راز اين حادثه آشكار شود.