تک صدایی مدعیان هرگز جذاب نیست درست مثل سکون قعرنشینان که ارادهای برای گریز از سرنوشت تلخ سقوط در خود نمیبینند. متوسطها در میانه این معادله قرار گرفتهاند، بر ادعای قهرمانی هرگز طمع نمیکنند و هراسی بابت سقوط ندارند. آنها بر این اساس همواره متوسط باقی میمانند.
در میان آنها که داعیه قهرمانی دارند و قعرنشینان که مدعیان سقوط محسوب میشوند، فاصله معینی قرار گرفته و به جایگاه متوسطها معروف است.
محدوده متوسطها اما در فصل جاری رقابتهای لیگ برتر بیش از حد معمول گسترش یافته تا آنجا که اکثریت قریب به اتفاق لیگ را متوسطها در بر گرفتهاند. تردیدی وجود ندارد که فصل جاری رقابتهای لیگ برتر جذابیتی به مراتب پایینتر از حد متعارف ادوار اخیر داشته و خصوصاً رقابت مدعیان در نیمه بالایی جدول کمترین هیجان ممکن را دارا بوده است.
سرنوشت لیگ بیش از همیشه قابل پیشبینی به نظر میرسد و فضای رقابت تنها محدود به دو تیم بالاتر از حد متوسطها است.کاهش تعداد مدعیان که خود رو به ضعف گذاشتهاند و همچنین تیمهای ضعیف پایین جدول که فاصله زیادی با متوسطها ندارند.
در لیگ 18 تیمی فوتبال ایران تقسیمبندی قدرت به اینگونه است که 2 تیم پرسپولیس و سپاهان (با توجه به تعداد بازیهای عقب مانده) فاصله قابل توجهی نسبت به دیگر تیمهای لیگ گرفتهاند و تقریبا 70 درصد از امتیازات ممکن را کسب کردهاند.
در نیمه پایین جدول هم فاصله درست به همین شکل است. پگاه و ذوبآهن فعلا تنها مدعیان جدی سقوط محسوب میشوند. تعادل حاکم در میان پلههای سوم تا شانزدهم حاصل رویکرد یکسان و مشابه مدیریت باشگاهها در آمادهسازی، تقسیم سرمایه و در واقع صرفهجویی اجتنابناپذیر آنهاست.
باشگاههای دولتی طبیعتاً از منابع مالی مشابهی بهره میبرند که سرمایهگذاری یکسانی در رقابتهای لیگ دارند و تنها چند مورد استثنایی در میان آنها یافت میشود. سپاهان، صباباتری، پرسپولیس و استقلال با توجه به مخارج و هزینههای معمول، باشگاههای متمول لیگ محسوب میشوند هرچند در این بین 2 تیم سرخابی پایتخت همواره با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند اما سقف قرارداد بازیکنان و حتی مربیان این 2 تیم با توجه به انتظارات، بالاتر از سایر باشگاههای لیگ است.
با عبور از نام 4 باشگاه ظاهراً متمول که حداقل هزینه بیشتری نسبت به 14 تیم دیگر دارند، میتوان مخارج و هزینههای تیمهای باقیمانده لیگ برتر را به دو بخش متوسط و ضعیف تقسیم کرد. فاصله این 2 بخش البته به اندازهای نیست که در عملکرد و سرنوشت آنها تأثیر پررنگی داشته باشد و این دو دسته از تیمهای لیگ برتری اکثریت متوسط حاکم بر لیگ را شکل میدهند.
سطح مالی این تیمها موجب میشود که توان استفاده از مربیان مطرح و تاثیرگذار خارجی را نداشته باشند. فصل جاری رقابتهای لیگ برتر با حضور 4 مربی اروپایی پایینتر از حد متوسط و البته ارزانقیمت (به غیر از بوناچیچ) آغاز شد که در میان آنها جورجوویچ و یسیچ از کار برکنار شدند و به جای آنها باشگاهها باز هم مجبور به استفاده از مربیان داخلی هستند.
سطح مالی باشگاهها به شکلی است که دیگر امکان استفاده از مربیان صاحب نام اروپایی و همچنین مربیانی از آمریکای جنوبی وجود ندارد. در گزینش و انتخاب بازیکنان هم شرایط کاملاً مشابه است.
امکان استفاده از بازیکنان گرانقیمت و موثر خارجی وجود ندارد. باشگاههای متوسط لیگ در بازار داخلی هم توان خرید ستارهها را ندارند و طبیعتاً به استفاده از بازیکنان جوان تیمهای پایه علاقه بیشتری نشان میدهند.این شرایطی است که غلام پیروانی در مقاومت شیراز بیش از هر باشگاه دیگری به آن عادت کرده و همچنان بر این نکته تأکید دارد که با توجه به وضعیت مالی باشگاه ناچار است در پایان هر فصل ستارههای موفق تیمش را به باشگاههای بزرگ واگذار و به جای آنها باز هم به سراغ بازیکنان جوان تیمهای پایه برود.
بحران اصلی البته فقدان مهاجمان توانمند است که مشکلات موجود در لیگ برتر را پررنگتر میکند. عنایتی، سامره، رجبزاده، خطیبی، کاظمیان، معدنچی، اولادی و اکبرپور، مهاجمان موفق سالهای اخیر لیگ برتر بودهاند که حالا برای تیمهای اماراتی بازی میکنند و در غیاب آنها استقلال، پرسپولیس و ذوبآهن هرگز جانشینان مناسبی در خط حمله پیدا نکردهاند.
بحران نبود مهاجمان توانا در لیگ منجر به از دست رفتن موقعیتهای فراوان در بازیها شده و سطح فنی رقابتها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.با توجه به مجموعه این عوامل شکل و سبک بازی تیمهای متوسط نیز کاملا مشابه و یکسان است.
رویکرد یکسان مربیان متوسط در لیگ، پافشاری بر استفاده از سیستم دفاع فشرده و امید به ضد حملات است که شانس موفقیت در این روش نسبی بوده و ثبات و موفقیت دائمی را در پی ندارد و تنها حاصل آن افت و خیز قابل انتظاری است که در عملکرد تیمهای متوسط لیگ به وضوح دیده میشود.آنها با اصرار به حفظ آرایش دفاعی، از حد معمول خود ضعیفتر نمیشوند و با توجه به مشکلات هجومیشان، توان خروج از حد متوسط و حضور در جمع مدعیان را ندارند. توازن دفاع و حمله در چنین شرایطی از بین رفته و یکی دیگر از دلایل پایین آمدن سطح کیفی رقابتهای لیگ است.
خروج از عصر متوسطهای فوتبال نیازمند تحولی است که در ادوار ابتدایی لیگ برتر تا دورههای پنجم و ششم تا حدودی شکل گرفت و البته باز هم متوقف شد.مربیانی همچون دنیزلی، آری هان، بوناچیچ و لورانت در اندازهای بودند که توان ایجاد تحول در تیمهای تحت هدایت خود را داشتند، همانطور که برخی از مربیان داخلی در مقاطعی متفاوت از شرایط جاری ظاهر شدهاند. همچنین درخشش گلزنان برتر فوتبال کشور در لیگ، امتیاز دیگری است که از لیگ هفتم سلب شده و تنها چند مورد استثنایی مثل خلیلی و محمود کریمی در فصل جاری دیده میشود.
دیگر راهحل برای خروج از شرایط فعلی که جذابیت رقابتهای داخلی را به شدت تحت تأثیر قرار داده، حرکت به سمت خصوصیسازی در امر هدایت باشگاههاست که گفته میشود در اولویت برنامهها قرار دارد. اگر منبع مالی 17 تیم لیگ برتری، دولت نباشد، تشابه هزینهها و محدودیتهای موجود برطرف خواهد شد و فاصله ایجاد شده از جهت منابع مالی در میان باشگاههای خصوصی به تعادل موجود پایان میدهد.