تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۱

آمدن بهار یا رویدادهای بهاری مانند باران بهاری، رویش گیاهان، شکوفه‌دادن درخت‌ها، درآمدن گل‌ها و... معمولاً حال و روز آدم‌ها را در هرجای دنیا که باشند، دگرگون می‌کند.

البته در منطقه‌ي ما كه آمدن بهار با جشن نوروز پيوند خورده، بيش‌تر از اين رويداد متأثر مي‌شويم. شاعران بسياري لحظه‌ها و اتفاق‌هاي شاعرانه‌ي بهاري در شعرهايشان دارند.

اين‌بار سطرهايي از شعرهاي شاعران چند كشور جهان برايتان آورده‌ايم همراه با نقاشي‌ها‌يي بهاري، آن‌ها هم از هنرمندان چند كشور.

 

  • آواز ماه

دانش كشيده‌ي شاخه

بي‌جنبش مي‌نمايد، اما بشنو

چگونه نور آسمان

در تار برگ‌هاش طنين مي‌افكند

وگر خم شوي تا بداني

چه‌سان آب به گل برمي‌شود،

در شب ريشه‌ها

خواهي شنيد

آواز ماه را.

 

پابلو نرودا

ترجمه‌ي فرهاد غبرايي

بخشي از يك شعر، از كتاب «پايان جهان»، انتشارات نيلوفر، چاپ اول، صفحه‌ها‌ي 90 و 91

 

  • باران

وقتي كه تو را دوست مي‌دارم

باراني سبز مي‌بارم

باراني آبي

باراني سرخ

باراني از همه‌رنگ.

از مژگانم گندم مي‌رويد

انگور انجير

ريحان و ليمو...

 

نزار قباني

ترجمه‌ي موسي بيدج

بخشي از يك شعر، از كتاب «بلقيس و عاشقانه‌هاي ديگر»، نشر ثالث، چاپ چهارم، صفحه‌ي 51

 

اثر آنت بنك (Annett Bank)

 

  • شهر جادويي

برو در را باز كن

شايد بيرون

درختي باشد، يا جنگلي

يا باغي

شهري جادويي

...برو در را باز كن

حتي اگر

فقط تاريكي باشد

حتي اگر

فقط باد پوكي باشد

حتي اگر

چيزي هم نباشد

برو در را باز كن

لااقل

هوا كه عوض مي‌شود.

 

ميروسلاو هولوب

ترجمه‌ي محمدرضا فرزاد

بخشي از يك شعر، از كتاب «چيزي تو كشو نيست»، نشر حرفه هنرمند، چاپ اول، صفحه‌ها‌ي 118 و 119

 

  • رؤياها

نگاه كن

رؤياهاي پاره پاره

چگونه بر آب مي‌گريزند

با شعرهاي نيمه‌ سروده‌اي

در دنبالشان

ببين

چگونه عطر تو را مي‌گيرند

رودخانه‌ها، جنگل‌ها و بانگ پرندگان.

 

محمد شمس‌لنگرودي

از كتاب «نت‌هايي براي بلبل چوبي»، نشر سالي، چاپ اول، صفحه‌ي 110

 

اثر لوئيزا ويزولي (Luiza Vizoli)

 

  • سلام

من احساس نوشگفتي را

در دل خويش جاودان دارم

من هم‌اينك ميان لاله‌ي سرخ

سر به صحراي بيكران دارم

 

از ميان شكوفه‌هاي سپيد

زندگي را سلام مي‌گويم

هر يك از غنچه‌هاي نورس را

با نسيم بهار مي‌بويم...

 

فرشته ضيايي

از كتاب «شعر زنان افغانستان»، به‌كوشش مسعود ميرشاهي، نشر شهاب، چاپ اول، صفحه‌ي 132

 

  • ناگهان

همه‌چيز ناگهان اتفاق افتاد.

نور خورشيد ناگهان به زمين تابيد؛

آسمان ناگهان به‌وجود آمد؛

آبي ناگهان.

همه‌چيز ناگهان اتفاق افتاد؛

بخار ناگهان از خاك شروع به بخارشدن كرد؛

جوانه ناگهان به‌وجود آمد، غنچه ناگهان؛

ميوه ناگهان رسيد...

 

اورهان ولي

ترجمه‌ي شهرام شيدايي

بخشي از يك شعر، از كتاب «رنگ قايق‌ها مال شما»، انتشارات كلاغ سفيد، چاپ اول، صفحه‌ي 40

 

  • گل بچينيم

گل بيا، سنبل بيا

همراهي‌ام كن تا باهار

دس دسِّ هم بديم

آي

گل بچينيم صدهزار

 

از كتاب «ترانه‌هاي زنان»، پژوهش و تحقيق: فاطمه طاهري، نشر ثالث، چاپ اول، صفحه‌ي84

 

اثر پل سزان (Paul Cezanne)