در اين حادثه پسر 17سالهاي در يك درگيري به قتل رسيده بود. بررسيها حكايت از اين داشت كه درگيري ميان چند جوان در محل بساط دستفروشها رخ داده و عامل جنايت هم كسي جز جواني دستفروش نبوده است. آنطور كه مشخص بود قاتل به دختر نوجواني متلك گفته و همين موضوع باعث شروع درگيري ميان برادر دختر نوجوان با دستفروش شده بود. در اين ميان برادر دختر با يكي از دوستانش به نام هادي تماس گرفت و از او خواست تا براي هواخواهي از او به محل بيايد. دقايقي بعد هادي به همراه چند نفر ديگر در محل حاضر شدند كه در نهايت جوان دستفروش با ضربات چاقو هادي را به قتل رساند و برادر دختر نوجوان را با چاقو زخمي كرد و پا به فرار گذاشت.
بهدنبال اين حادثه، كارآگاهان تحقيقات خود را آغاز كردند و آخرين روز اسفند 95 متهم و همدستش را دستگير كردند. متهمان كه 16و 17ساله بودند پس از اقرار به جنايت با دستور قاضي روانه كانون اصلاح و تربيت شدند.
- اقرار به قتل زن جوان
پرونده جنايتي ديگر كه كارآگاهان در آخرين روز سال 95 آن را كشف كردند، مربوط به قتل زني جوان بود كه 23 اسفند جسدش پاي درختهاي كاج در فضاي سبز بزرگراه حكيم پيدا شد. زن جوان با20ضربه چاقو به قتل رسيده بود. او لباس بيرون به تن داشت و هيچ مدركي همراهش نبود. بررسي محل رهاشدن جسد نشان ميداد كه قتل در جاي ديگري صورت گرفته و پس از آن قاتل يا قاتلان، جسد را به بزرگراه حكيم منتقل و در آنجا رها كردهاند. از سوي ديگر تمام طلا و جواهرات زن جوان همراهش بود و حتي حلقه ازدواج هم در دستش بود كه اين مشخص ميكرد جنايت با انگيزهاي جز سرقت رخ داده است.
درحاليكه تحقيقات براي شناسايي هويت قرباني و دستگيري عامل جنايت شروع شده بود، خانوادهاي با مراجعه به پليس خبر از ناپديدشدن دخترشان دادند كه مشخصات وي با جسد زن جوان مطابقت داشت. با شناسايي هويت مقتول، مأموران با بررسي مكالمات تلفني وي موفق به شناسايي مردي جوان شدند كه آخرين بار با قرباني تماس گرفته بود.
اين مرد دستگير شد و به قتل زن جوان اقرار كرد. وي گفت: با مقتول مدتي قبل آشنا شدم. او با همسرش اختلافات شديدي داشت و بهدنبال رمالي ميگشت تا با ورد و جادو، طلسم زندگياش را بشكند و مشكلاتش را حل كند. من هم چون يك رمال حرفهاي ميشناختم از اين زن پول گرفتم تا وي را پيش او ببرم. اما رمالي كه ميشناختم سرش خيلي شلوغ بود و زن جوان تصور ميكرد او را سركار گذاشتهام. بر سر اين موضوع با هم درگير شديم و در يك لحظه عصبانيت دست به جنايت زدم. اين متهم پس از اقرار به جنايت در اختيار مأموران پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت.
- درگيري در خيابان يكطرفه
تنها 2روز مانده بود به آخر سال كه مأموران كلانتري شهرزيبا با قاضي محسن مديرروستا، كشيك جنايي پايتخت تماس گرفتند و خبر از مرگ مردي 62ساله دادند. آنطور كه مشخص بود قرباني چند روز قبلتر در غرب پايتخت با مردي به نام حامد درگير شده بود كه با دستور قاضي جنايي، حامد پنجم فروردينماه دستگير شد.
او در بازجوييها گفت: شب حادثه قرباني با خودروي پرشياي خود در جهت خلاف خيابان اصلي در حركت بود و همين موضوع باعث ترافيك شديدي در خيابان شده بود. اگرچه تمامي رانندگان به او اعتراض كردند اما با وجود اين قرباني حاضر نبود عقب برود و همين موضوع باعث درگيري لفظي ميان ما شد. ناگهان قرباني از ماشين پياده شد و در حضور همسر و فرزندانم به من فحاشي كرد. من هم كه بهشدت عصباني بودم با دو دست ضربهاي به سينه او زدم و هلش دادم. قرباني به زمين افتاد و سرش به آسفالت برخورد كرد و دچار خونريزي شد و از حال رفت اما هرگز تصور نميكردم كه جانش را از دست بدهد.اين متهم پس از اعتراف به جنايت براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت.
- قتل تعميركار آسانسور
آخرين پروندهاي كه در آخرين روزهاي سال پيش شكل گرفت، قتل جوان 36ساله بود كه در درگيري قرباني جنايت شد. بررسيها نشان ميداد كه وي 28 اسفندماه براي تعمير آسانسور به ساختماني در غرب پايتخت رفته كه در آنجا با سرايدار ساختمان درگير شده بود. او در درگيري با ضربات چاقو زخمي شده و 2روز بعد جان باخته بود.
در ادامه كارآگاهان، سرايدار ساختمان را دستگير كردند كه او در بازجوييها به قتل اقرار كرد و گفت: روز حادثه مقتول براي تعمير آسانسور به ساختمان آمد كه در آنجا با او درگير شدم. او با چوب به سمت من حملهور شد و من درحاليكه چاقو بهدست داشتم او را هل دادم كه ناگهان چاقو به پاي وي برخورد كرد.
در همين حال سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران گفت: با توجه به اعتراف متهم به درگيري مرگبار، قرار بازداشت موقت از سوي بازپرس پرونده صادر شد و متهم جهت انجام تحقيقات تكميلي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.