از همين رو، برنامهريزي و هماهنگي هدفمند براي توليد سريالهاي خوشساخت، استاندارد و مردمي بايد در دستور كار برنامهريزان قرار گيرد. امسال هم تلويزيون با ارائه 3سريال اجتماعي كه با چاشني طنز و انتقاد همراه بود، به ميزباني مخاطبان نوروزي خود رفت و با آنكه هيچكدام از مجموعهها جزو آثار شاخص محسوب نميشوند، با اين حال هر كدام در حد بضاعت محتوايي و ساختاري، بينندگاني براي خود دست و پا كردند. يكي از اين مجموعهها «مرز خوشبختي» به كارگرداني حسين سهيليزاده است؛
چهرهاي شناختهشده كه آثاري كموبيش موفق در تلويزيون در كارنامه خود ثبت كرده است. با آنكه مرز خوشبختي با كمك بخشي از حرفهايهاي سينما و تلويزيون توليد شد اما بهدليل يك مسئله مهم و اساسي در حوزه محتوا و مضمون نتوانست نظرات گسترده مخاطبان را با خود همراه سازد. جابهجا شدن اشيا و آدمها با يكديگر موضوعي نخنماشده است كه تاكنون در انبوهي از سريالهاي ايراني و خارجي ديده شده و به قول يكي از بزرگان، استفاده از اين ترفند و دستمايه، ديگر در جهان تصوير بهدليل بهرهگيري كليشهاي از آن، منسوخ است.
استفاده از همين ترفند جابهجايي در مرز خوشبختي هم سبب شد كه فيلمنامه از لحاظ ساختار نمايشي درست پرداخت نشود و شخصيتهاي داستان بهطور كامل شكل نگيرند. گرچه بازيگران خوبي در سريال حضور داشتند اما هيچكدام بهدليل پرداخت نشدن شخصيتها و هدايت نادرست نتوانستند توجه تماشاگران را بهخود جلب كنند. سريال درمجموع در حد و اندازه آثار سرگرمكننده تلويزيون باقي ماند و نميتوان آن را جزو خوبهاي كارنامه سهيليزاده دانست.
بهدليل تكرار كليشهها در مضمون، فضاسازي نامناسب و نبود فيلمنامه منسجم با ساختار هنري نيرومند نميتوان نمرهاي خوب به مرز خوشبختي داد؛ آن هم سريالي كه براي پخش در نوروز درنظر گرفته شده بود. مجموعههاي مناسبتي نوروز و رمضان بايد داراي جنبههاي سرگرمكننده و نشاطآور باشند و مرز خوشبختي تلاش داشت در اين راستا طناز باشد اما نهتنها در نمايش اجتماعي خود نتوانست توفيقي بهدست آورد، بلكه در طنز هم موفقيتي كسب نكرد.
- منتقد تلويزيون