روزنامه همشهري ابعاد مختلف اين مسئله را از ديد كارشناسان بينالملل مورد تحليل قرار داده است؛تحليلهايي كه ابعاد مختلف اين ماجرا از جمله وضعيت حقوقي،شرايط روسيه،اوضاع سياسي داخلي آمريكا و همچنين سناريوهاي احتمالي در منطقه را مورد بررسي قرار ميدهد.
- ترامپ بهدنبال عبور از تنشهاي انتخاباتي |اميرعلي ابوالفتح كارشناس مسائل آمريكا
حملهاي كه از سوي آمريكا به پايگاه هوايي سوريهحمص انجام گرفت، در شرايطي اتفاق ميافتد كه دولت دونالد ترامپ در عرصه داخلي با مشكلات متعددي روبهروست. پسلرزههاي انتخابات رياستجمهوري آمريكا هنوز ادامه دارد و همچنان بحث دخالت روسيه در فرايند انتخابات مطرح است.
از سوي ديگر ترامپ در موارد مختلف در تحقق وعدههايش ناموفق بوده است. تغيير نظام درماني اوباما معروف به «اوباماكر» از سوي همحزبيهاي ترامپ متوقف شده است. 17ايالت آمريكا از دولت ترامپ بهخاطر مقابله با مقررات آبوهوايي شكايت كردهاند. ايجاد ديوار مرزي در مرز مكزيك با مشكل مواجه شده و تعيين عضو جديد دادگاه فدرال هم به يك چالش جدي براي ترامپ تبديل شده است. مجموع اين موارد باعث شده تا ترامپ پيش از پايان 100روز اول رياستجمهورياش، روزبهروز محبوبيتش را در آمريكا از دست دهد و به پايينترين ميزان محبوبيت يك رئيسجمهور طي نيم قرن اخير برسد.
در چنين فضايي، حمله شيميايي كه در ادلب انجام شد، فرصت را در اختيار ترامپ قرار داد تا در كسوت فرمانده كل نيروهاي مسلح ظاهر شود. او با اين اقدام خود را بهعنوان قهرماني معرفي كرده كه در مقابل استفاده از سلاحهاي شيميايي ميايستد. گرچه برخي از نمايندگان دمكرات با اقدام ترامپ مخالفت كردهاند اما فضاي كلي كنگره در حمايت از آن بوده است.
در واقع در يكي از آشفتهترين روزهاي آمريكا كه جامعه همچنان دوقطبي و درگير شكافهاي اجتماعي است، اين اقدام ميتواند ايجادكننده وحدت در جامعه باشد.حمله موشكي اخير آمريكا به سوريه، يادآور حمله اين كشور در سال 2001به افغانستان است. در شرايطي كه آمريكا درگير تنش فضاي پس از انتخابات بود، حوادث 11سپتامبر رخ داد و جورج بوش دستور حمله به افغانستان را به بهانه مبارزه با القاعده صادر كرد.
اين اقدام بوش، با حمايت جامعه آمريكا روبهرو شد و محبوبيت او به بالاي 90درصد رسيد. اين يك فرصت طلايي براي جورج بوش بود تا بتواند يك انتخابات جنجالي را پشت سر بگذارد و از آن به بعد بحث مبارزه با تروريسم به بحث اصلي جامعه آمريكا تبديل شد. بهنظر ميرسد اكنون با حمله موشكي آمريكا، بخش عمده مسائلي كه دولت دونالد ترامپ را با چالش روبهرو كرده به حاشيه رانده شود. احتمالا پس از اين، تمركز روي مسئله مبارزه با سلاحهاي شيميايي قرار گيرد.فراتر از اين، درصورتي كه روسيه يا سوريه واكنشهايي داشته باشند كه به گسترش درگيريها منجر شود و نياز به اعزام سربازان آمريكايي به سوريه وجود داشته باشد، مسئله مبارزه با سلاحهاي شيميايي به اولويت نخست افكار عمومي آمريكا تبديل خواهد شد و ترامپ هم مانند جورج بوش ميتواند مشكلات انتخاباتي را پشت سر بگذارد.
- نقض قواعد حقوق بينالملل |ميرشهبيز شافع:استاد حقوق دانشگاه شهيد بهشتي
حمله موشكي آمريكا به سوريه را از 2منظر بايد مورد توجه قرار داد؛ اول، مبنايي است كه آمريكاييها بهعنوان بهانه حمله معرفي كردهاند و آن استفاده از سلاح شيميايي است. دوم، اينكه آيا براساس قواعد حقوق بينالملل، راهحل برخورد با به كارگيري سلاح شيميايي، توسل به زور از سوي آمريكاست؟
كاربرد سلاحهاي شيميايي در چارچوب موازين بينالمللي كاملا غيرقانوني است. با اين حال، بهطور خاص در مورد اخير در سوريه، مشخص نيست كدام طرف از اين سلاحها استفاده كرده است. موضع غربيها اين است كه دولت سوريه دست به اين اقدام زده است. دولت سوريه در مقابل، بهطور رسمي اين ادعا را رد كرده و حتي كاربرد آن را هم محكوم كرده است.
اينكه آمريكاييها دولت سوريه را مقصر اعلام كرده و براساس تشخيص خود دست به حمله موشكي به پايگاه هوايي ارتش سوريه زدهاند، هر دو خارج از چارچوب حقوقي است. آمريكا اين اختيار را ندارد كه خود هم تشخيصدهنده اين موضوع باشد و هم برخوردكننده. شوراي امنيت اصليترين و مهمترين سازوكار بينالمللي براي بررسي اين موضوع است. مسير تشخيص و برخورد بايد از سوي شوراي امنيت سازمان ملل دنبال ميشد، نه يك كشور بهتنهايي.
استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي، جنايت جنگي محسوب ميشود و شوراي امنيت براساس سازوكار و مكانيسم مشخص در حقوق بينالملل، ميتواند پس از احزار اينكه حمله توسط چه فرد يا افرادي انجام شده، از ديوان بينالمللي كيفري تقاضاي تعقيب كند. با وجود چنين مكانيسم شفافي، آمريكاييها در حمله به پايگاه هوايي سوريه به يك اقدام يكجانبه دسته زدهاند.از منظر ديگر، براساس حقوق بينالملل بهكارگيري يكجانبه زور ممنوع است.
بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد هرگونه توسل يكجانبه به زور از سوي يك كشور را اساسا ممنوع اعلام ميكند، مگر در 2مورد: اول، شوراي امنيت دخالت كند و با صدور قطعنامه مجوز توسل به زور را بدهد؛ دوم، مورد حمله قرار گرفته باشد و قصد دفاع مشروع از خود داشته باشد. آمريكاييها در توجيه مبناي حمله به خاك سوريه، به «جلوگيري از تكرار استفاده از سلاحهاي شيميايي» و «دفاع از امنيت ملي آمريكا» استناد كردهاند. در چارچوب حقوق بينالملل، هردوي اين موارد مردود است.
نكته خطرناكي كه پيش آمده اين است كه در پي حمله موشكي آمريكا به خاك سوريه، برخي كشورهاي جهان ازجمله انگليس، استراليا، تركيه، عربستان و ژاپن از اين اقدام حمايت كردهاند. اين حمايت ميتواند در درازمدت، محملي از منظر «حقوق عرفي» براي توسل به زور از سوي يك كشور عليه كشور ديگر ايجاد كند. چنين حمايتي، نامشروع بودن توسل به زور را تحتالشعاع قرار خواهد داد و اين ميتواند به ايجاد ابهام درباره حدود و ثغور «اصل عدمتوسل به زور» منجر شود.
- ضربه به پرستيژ نظامي روسيه |محمود شوري مديرگروه اوراسيامركز تحقيقات استراتژيك
پس از انتخاب دونالد ترامپ به رياستجمهوري آمريكا، بسياري بر اين باور بودند كه با توجه به نگاه ترامپ به روسيه، روابط آمريكا با اين كشور در دوره جديد، تغييراتي نسبت به گذشته خواهد داشت و بهبود پيدا خواهد كرد. موضوع سوريه يكي از موضوعات مهم ميان آمريكا و روسيه است كه از ابتدا مشخص بود هم ميتواند به اختلافات ميان دو طرف دامن بزند و هم ميتواند به همگرايي ميان آنها منجر شود.
در پي اجلاس آستانه و مذاكراتي كه ميان دولت مركزي سوريه و جريان مخالفان صورت گرفت، روسها تلاش كردند آمريكاييها را هم وارد مذاكرات كنند و مسئله مبارزه با تروريسم را با هماهنگي آنها پيش ببرند. مسكو تصور ميكرد با توجه به تغيير ديدگاهي كه در واشنگتن اتفاق افتاده، دو طرف ميتوانند در زمينههايي ازجمله موضوع بحران سوريه به همكاري با يكديگر بپردازند.
در چنين شرايطي، حمله موشكي آمريكا به پايگاه هوايي شعيرات در حمص، نخستين و بزرگترين ضربه را به اين تفكر دولتمردان روسيه وارد كرد كه تصور ميكردند ميتوانند با آمريكاييها در مورد سوريه و در زمينه مقابله با تروريسم به يك راهكار مشترك و هماهنگ برسند.
دونالد ترامپ بهرغم اينكه بارها تأكيد كرده اولويتش در سوريه مبارزه با داعش است، نخستين اقدام عملياش در مورد اين كشور را به برخورد با دولت مركزي اختصاص داد. اين اقدام، محاسبات و تفكرات روسها در زمينه همكاري با دولت جديد آمريكا را به كلي آشفته كرده است. توقف توافق موجود ميان 2 كشور در مورد هماهنگي براي انجام حملات در سوريه، درخواست مسكو براي تشكيل جلسه فوقالعاده شوراي امنيت و انتقادهاي تند مقامهاي عاليرتبه روسيه از دولت آمريكا، تأكيدي است بر اين واقعيت.
تصميم آمريكاييها براي هدف قرار دادن پايگاه هوايي سوريه، طبق توافقي كه تا پيش از حمله وجود داشت، به اطلاع روسيه رسيده بود. طبق خبرهاي منتشر شده، افسران روسي لحظاتي پيش از حمله پايگاه شعيرات را ترك كرده بودند. همين موضوع باعث شد تا به نيروهاي روسي تلفاتي وارد نشود. بهنظر ميرسد روسها در ماجراي حمله موشكي آمريكا به پايگاه هوايي شعيرات تسليم خواست آمريكا شدهاند و آمريكاييها سعي كردند از اين طريق، برتري نظامي خود را به روسيه ديكته كنند.
اين اقدام براي روسيه يك ضربه پرستيژي نيز محسوب ميشود و اعتبار حضور نظامي اين كشور در سوريه را زير سؤال ميبرد. در مجموع، حمله موشكي اخير آمريكا به حمص، چه در بحث آينده سوريه و چه در بحث روابط ميان مسكو و واشنگتن تأثير مهمي خواهد داشت و تعيينكننده خواهد بود.
- نشانه شكست تروريسم و جنگ نيابتي |حسن كاظمي قمي سفير سابق ايران در عراق
تهاجم هوايي و موشكي آمريكا به مواضع نظامي سوريه يك تجاوز آشكار به يك كشور مستقل است كه مغاير با قوانين بينالمللي بدون مجوز سازمان ملل بهحساب ميآيد. از سوي ديگر اين تجاوز نظامي بيانگر شكست تروريسم در سوريه و همچنين شكست جنگهاي نيابتي است كه از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي مورد حمايت قرار ميگيرد.
بازوي اجرايي اين جنگ نيابتي گروههاي تروريستي هستند كه از سالها قبل مورد حمايت بودهاند. در ماههاي اخير شكست اين گروههابهخوبي با پيروزيهاي نيروهاي سوريه و مقاومت مشخص شد. اين شكستها باعث شد آمريكاييها اين نگراني را پيدا كنند كه ادامه اين وضعيت به تحكيم نظامي حاكميت سوريه و شكست كامل تروريسم منجر خواهد شد.
اين مداخله در واقع براي جلوگيري از اين شكستهاست. فراموش نكردهايم كه از سال ۲۰۰۱ تا امروز لشكركشيهاي آمريكا به افغانستان و سپس از عراق به بهانه مبارزه با تروريسم شروع شد و در كل منطقه شاهد افزايش تروريسم بودهايم. اين اشغالگريها خود عامل گسترش تروريسم بودهاند و ادعاهايي كه آمريكاييها درباره تشكيل ائتلاف براي مقابله با تروريسم دارند با واقعيتهاي منطقه سازگاري ندارد.
حمله موشكي آمريكا به سوريه در نتيجه شكست 2 سناريوي قبلي يعني شكست لشكركشي و جنگ نيابتي است. نگاهي به تحولات اخير در سوريه نشان ميدهد كه پيشرويهاي ميداني و نظامي توسط ارتش سوريه و مقاومت رشد فزايندهاي داشته و ما شاهد شكستهاي پيدرپي تروريسم بودهايم. ورود آمريكاييها به اقدام نظامي مستقيم در واقع براي جلوگيري از اين پيشرويهاي سريع در سوريه است و اين مسئله تأثير خود را بر روند مذاكرات سياسي هم خواهد گذاشت.
بعد از آزادسازي حلب شاهد بوديم كه شكست تروريسم باعث شد تا طرفهاي درگير به سمت روند مذاكرات سياسي بيايند. حتي كشوري مانند تركيه كه از ابتداي بحران سوريه از تروريسم حمايت ميكرد هم وارد اين روند شد. اين مسئله به نفع طرفهايي بهويژه رژيم صهيونيستي نبود. آمريكاييها به همينخاطر سناريوي جديدي در سوريه و منطقه دنبال ميكنند كه شامل اقدام مستقيم نظامي به بهانه حمله شيميايي بدون هيچ ادلهاي است. همچنين آمريكاييها بهدنبال اشغالگري در شمال سوريه با توجيه ايجاد منطقه امن به بهانه امدادرساني هستند كه هدف آن تجزيه سوريه است.
آنها همچنين بهدنبال تشكيل ارتشي تروريستي با آموزش نيروها و ايجاد پايگاههاي نظامي در منطقه هستند. آنها ميخواهند كه اين نيروها را از تيررس نيروهاي سوريه و عراق خارج كنند تا آنها به مناطق ديگري مانند يمن و صحراي سينا منتقل شوند. اين حمله در چارچوب ايجاد آشوب و بيثباتي براي تجزيه منطقه بعد از ناكاميهاي آمريكا در سوريه و عراق است.