روز 15مردادماه سال 93 همزمان با مفقودشدن مرد جواني تحقيقات پليس در اينباره آغاز شد. برادر جوان مفقودشده نزد مأموران كلانتري دربند رفت و گفت: برادر 31سالهام كه مقيم كشور آمريكا بود چند روز قبل به ايران آمد. او براي ديدن 2نفر از دوستانش از خانه بيرون رفت اما برنگشت و معلوم نيست چه بلايي بر سرش آمده است.
يك روز بعد از اعلام مفقودي مرد جوان، خودروي پژو 206 او حوالي جاده ساوه كشف شد. افسران پليس ابتدا گمان ميكردند مرد جوان طعمه سارقان قرار گرفته اما چند روز بعد با كشف جسد وي حوالي گيلاوند در شرق تهران معلوم شد او قرباني جنايتي مرموز شده است.
ابتدا معلوم نبود چه كساني اين جنايت را مرتكب شدهاند اما در ادامه شواهد نشان ميداد 2دوست مقتول در پشت پرده اين جنايت قرار دارند چراكه بعد از اين حادثه هيچكس از آنها اطلاع نداشت. در اين شرايط بعد از چند روز تلاش آنها بازداشت شدند. مظنونان وانمود ميكردند كه از سرنوشت دوستشان اطلاعي ندارند اما در ادامه اعتراف كردند كه چون دوستشان وضعيت مالي خوبي داشت به او حسادت كردهاند و با انگيزه سرقت خودرواش وي را به قتل رساندهاند.
متهمان در توضيح اين جنايت گفتند كه مقتول را به بهانه مسافرت به حوالي تهران كشانده و در ادامه با شليك تفنگ بادي و ضربات چاقو جان او را گرفتهاند. همچنين در بازرسي از مخفيگاه متهمان مبلغ زيادي دلار كشف شد كه آنها اعتراف كردند از يكي از دوستانشان دزديدهاند. در اين شرايط پرونده به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاكمه كه چندي قبل در شعبه چهارم به رياست قاضي اصغرعبداللهي برگزار شد، اولياي دم مقتول خواستار قصاص قاتلان فرزندانشان شدند. همچنين شاكي ديگر كه يكي از دوستان متهمان است، گفت: من در مجارستان تحصيل ميكردم. متهمان از دوستان قديميام بودند.
وقتي به تهران آمدم چند مرتبه يكديگر را ديديم تا اينكه روزي كه قصد داشتم به مجارستان برگردم آنها نيز همراه من به فرودگاه آمدند. پيش از پرواز درحاليكه به دستشويي رفته بودم وسايلم نزد آنها ماند و دور از چشم من 10هزار دلار از كيفم سرقت كردند و من هم بيخبر از همه جا سوار هواپيما شدم اما وقتي رسيدم بيپول بودم.
در ادامه متهم رديف اول در دفاع از خودش گفت: روز حادثه من و همدستم مشروبات الكلي مصرف كرده بوديم و حالت طبيعي نداشتيم. من قصد ازدواج داشتم اما مقتول در بين راه حرفهاي بدي درباره دختر مورد علاقهام زد. من هم عصباني شدم و با كلت بادي كه همراهم بود به سوي او شليك كردم. او مجروح شد و هنوز صحبت ميكرد اما همدستم با چاقو او را به قتل رساند. قاتل واقعي همدستم است و من گناهي ندارم.
متهم رديف دوم اما قتل را به گردن متهم رديف اول انداخت و گفت: من روي صندلي عقب نشسته بودم كه مقتول و همدستم شروع به جر و بحث با يكديگر كردند. همدستم ناگهان با كلت بادياش به سوي او شليك كرد. من پياده شدم و رفتم تا كمك بياورم اما وقتي برگشتم فهميدم كه او را با چاقو به قتل رسانده است.
همدستم براي اينكه خودش را نجات دهد قتل را به گردن من مياندازد. در ادامه اين جلسه وكلاي مدافع متهمان نيز به دفاع از آنها پرداختند و در نهايت با اعلام ختم دادرسي، 3قاضي دادگاه براي تصميمگيري وارد شور شدند. با گذشت چند روز از اين جلسه سرانجام هفته گذشته رأي اين پرونده صادر شد. براساس اين حكم متهم رديف اول به قصاص محكوم شد. متهم رديف دوم نيز به جرم معاونت در قتل به تحمل 20سال حبس و 74ضربه شلاق محكوم شد. قضات دادگاه همچنين 2متهم را به اتهام جنايت بر ميت به پرداخت ديه محكوم كردند. درصورتي كه اين رأي در ديوانعالي كشور تأييد شود، بهزودي قاتل پاي چوبه دار خواهد رفت.