به گزارش همشهري، چهرهاي كه در روزگار نهچندان دور، سلطان طنز تلويزيون خوانده ميشد و در فضاي مجازي و بين رسانهها طرفداران و مدافعان بيشمار داشت، اين روزها يكتنه به جنگ جرياني رفته كه ديگر او را نميپسندد. مديري كه براي ويژهبرنامه شب ميلاد امام علي(ع) موضوع طرفداراي را برگزيده بود، در بخش پاياني حرفهايش رو به دوربين كرد و به مخاطبان خود گفت: بس كه قلمها را فروختند و زبانها را براي خوشامد اين و آن چرخاندند، باورشان نميشود كه برخي از روي مصلحت و دلسوزي و بدون خودفروشي حرف ميزنند.
- ترس از برچسب خوردن
او بدون آنكه به شخص يا جرياني خاص اشاره كند، ادامه داد: الان كسي باور نميكند كه حرفي را بزني، به يك كمبود يا اشتباه اشاره كني اما از جايي خط نگرفته باشي. تا دهان باز ميكني، ميگويند «طرفدار آنهاست. معلوم نيست چقدر گرفته كه اين حرفها را بگويد.» بلافاصله يك برجسب ميچسبانند روي پيشانيات و تا وقتي تيم خودت را مشخص نكني، رهايت نميكنند. به نقاط ضعف امروز نبايد اشاره كني، چون حتما طرفدار قبليها هستي. به اشتباههاي گذشته هم نبايد اشاره كرد. به اين ترتيب، همه بايد از ترس اينكه مهر طرفداري و جيرهخواري بر پيشانيشان نخورد، خفه شوند و اين همان چيزي است كه آنها ميپسندند.
مجري و همهكاره «دورهمي» كه از همان ابتدا با زبان تند و تيز به كمبودهاي اجتماعي و اقتصادي در برنامهاش اشاره ميكرد، از چند هفته پيش تيغ انتقادها را تيزتر كرد و اين آغاز هجوم برخي گروههاي خاص به او بود. اين حملهها تا آنجا پيش رفت كه عدهاي خواستار تعطيل شدن دورهمي شدند؛ آن هم به بهانه ضعيف شدن متنها و افتادن مجري محبوب در دام گروههاي سياسي بهويژه در آستانه انتخابات رياستجمهوري. گوش مديري اما بدهكار اين حرفها نبود و در هر برنامه تندتر از گذشته به مشكلات اقتصادي تاخت.
- انتقاد از اقتصاد و تنبلي
او كه خيلي پيش از اين ماجراها به «مديران سازشكار» تاخته و اندكي بعد ناچار شده بود با شفافسازي از زير فشارها خارج شود، در يكي از برنامههاي اخير از تنبلي مديران دولتي انتقاد و آنها را متهم كرد كه پس از 4سال تازه يادشان افتاده بايد كار كنند. بعد سراغ اقتصاد رفت و با همان لحن هميشگي درباره رونق اقتصادي گفت: آنقدر بازار خريد و فروش داغ است كه آدم ميشناسم فرش زير پاي خود را هم فروخته است. رونق اقتصادي سرريز كرده؛ بفروشيد تا بازار خوب است. 2روز ديگر اين رونق از بين ميرود و
دلتان ميسوزد.
- نزديك شدن به مردم عادي
آنها كه مهران مديري را متهم به سكوت در دورههاي گذشته ميكنند، شايد فراموش كرده باشند كه او پس از ماجراهاي «مرد هزارچهره» و فصل دوم آن ناچار شد مدتي عطاي كار كردن در تلويزيون را به لقايش ببخشد. شخصيت مسعود شصتچي در 2سريال موفق و بحثانگيز نوروزهاي 87 و 88 حاشيههاي فراوان داشت و باعث شد دست مديري در دوره دوم رياستجمهوري محمود احمدينژاد از آنتن تلويزيون كوتاه بماند؛
ضمن اينكه او پيشتر در برخي سريالهاي خود به ماجراهاي سياسي ازجمله تحصن و شهرام جزايري هم به زبان طنز پرداخته بود. مديري كه بارها از نداشتن علاقه و علقه به فضاي مجازي پرده برداشته، اين روزها به بهاي از دست دادن حمايت گروههاي خاص، بيش از هميشه به مردم نزديك شده است.