ترجمه‌ی سارا منصوری: پایان یک جنگ پایان اتفاق‌های تلخ و مصیبت‌بار آن نیست. بازماندگان جنگ که شهر و دیارشان را ترک کرده‌اند باید بتوانند روی پای خود بایستند و یک زندگی تازه را شروع کنند. باید کشورشان را دوباره بازسازی کنند و این اتفاق‌ها زمان زیادی طول می‌کشد.

«روسودان گلوريدزه» نويسنده و كارگردان 44ساله‌ي گرجستاني نخستين فيلم خود را با نام «خانه‌ي ديگران» بر همين اساس ساخته است. او داستان مردمي را روايت مي‌كند كه قرار است در خانه‌هايي كه متعلق به خودشان نيست ساكن شوند و زندگي دوباره‌اي را شروع كنند.

اين فيلم گرجستاني پيش از اين پنج جايزه‌ي بين‌المللي از جمله جايزه‌ي جشنواره‌ي جهاني كارلووي‌واري جمهوري چك و جايزه‌ي جشنواره‌ي جهاني اوراسياي قزاقستان را در كارنامه دارد. حالا هم اين فيلم دراماتيك در جشنواره‌ي فيلم فجر و در بخش «جلوه‌گاه شرق» (پانورامای فیلم‌های کشورهای آسیایی و اسلامی) حضور دارد.

***

  • از داستان فیلم شروع کنیم. چرا به سراغ دو خانواده‌ي جنگ‌زده رفتید؟

داستان فيلم در دهه‌ی90 ميلادي و پس از پایان جنگ‌های داخلی در شهر «پوزیا» می‌گذرد. دو خانواده که از جبهه‌ي پیروز میدان هستند، به دهکده‌ای متروکه می‌روند تا در خانه‌های خالی شکست‌خوردگان ساکن شوند. اما شروع دوباره و ساختن یک زندگی، چندان کار آسانی نیست. جراحات جنگ و خشم ناشی از آن، مانع از آن می‌شود که این دو خانواده طعم آرامش را ببینند.

خانه‌ي دیگران، فیلمی درباره‌ي ممکن‌ها و غیرممکن‌هاست. این فیلم به قدرت تصمیم‌گیری افراد می‌پردازد. تصمیماتی که مسیر زندگی را انتخاب می‌کند. به‌نظر من دوران پس از جنگ به‌اندازه‌ي خود دوران جنگ مشکل و دشوار است. در جنگ آدم‌ها نگران افتادن بمب‌‌ها روی سرشان هستند و در دوران پس از جنگ، نگران ساختن یک زندگی جدید. گذر از این دوره به مراتب سخت‌تر از تحمل خود جنگ است.

  • منتقدان، فیلم شما را اثری درباره‌ي‌ قدرت زنان در دنیایی با قوانین مردان می‌دانند. با این نظر موافقید؟

پس از پایان تمام جنگ‌ها و در غیبت مردان، این زن‌ها هستند که بار مسئولیت خانواده را به دوش می‌کشند. در فیلم من هم همین‌طور است. اما این موضوع اصلی فیلم من نیست. من درباره‌ی آدم‌هایی حرف می‌زنم که با جنگ مخالف‌اند. جنگ آن‌ها را به خانه‌ي مغلوب‌شدگان کشانده و از آن‌ها خواسته تا در خانه‌ي دیگران ساکن شوند. واكنش اين آدم‌‌ها با این بحران، موضوع فیلم است نه نمایش قدرت زنان در جهانی مردانه.

  • تصویری که از شهر جنگ‌زده در فیلم نشان می‌دهید بسیار واقع‌گراست. انتخاب لوکشین فیلم زمان زیادی از شما گرفت؟

اول بايد بگویم خوشحالم كه این را می‌گویید. نزدیک به یک سال درباره‌ي نماها و مکان‌های فیلم‌برداری تحقیق کردم. از شهر کنونی پازیا، عکس‌های زیادی گرفتم چون می‌خواستم بدانم که زندگی در زمان حال این شهر چگونه است. برایم خيلي اهمیت داشت تصویری که از شهر جنگ‌زده به تماشاگر نشان می‌دهم بر مبنای واقعیت باشد و نه خیال‌پردازی.

من خیلی خوش‌شانس بودم، چون گروه ما توانست دهکده‌ای را در گرجستان پیدا کند که واقعاً متروکه بود. یعنی در 20سال گذشته سکنه‌ای نداشته است. ساکنان پیشین این دهکده یونانی‌ها بودند. آن‌ها پس از فروپاشی شوروی و تقسیم این کشور، با هم به کشورشان کوچ کرده بودند. وقتی این مکان را دیدم برایم مثل یک صحنه‌ي آماده بود. به طراح صحنه‌ام گفتم ما به ساختن لوکشین نیازی نداریم. این‌جا همه‌چیز هست. وقتی در یکی از خانه‌ها را باز کردم، بعضی از لوازم منزل همان‌جور دست‌نخورده سر جایشان بود. دیوارها گرد و خاک گرفته بودند. سعی کردیم این حس و فضا را همان‌گونه که بود نگه داریم. این خیلی مهم است که در نگاه اول چه می‌بینید وقتی كه برای اولين‌بار وارد خانه‌ای غریبه مي‌شويد. این لحظه، سرشار از احساساتی ناگفتنی است.

  • فیلم شما در چند کشور فیلم‌برداری شده و از بازیگرانی با ملیت‌ها‌ی مختلف هم استفاده کرده‌اید. از ابتدا می‌خواستید فیلمی چند ملیتی بسازید؟

خب باید توضیح دهم که خانواده‌های قدیمی پوزیا، خانواده‌هایی مخلوط از ملیت‌های مختلف بودند؛ مثلاً ترکیبی از روسی و گرجستانی و ارمنی. در مورد فیلم خانه‌ي دیگران، الویت اولم استفاده از بازیگران روسی بود. اما کم‌کم که پیش رفتیم، خیلی اتفاقی و نه با برنامه‌ریزی قبلی، بازیگرانی به گروهم اضافه شدند که از ملیت‌های مختلف بودند و نکته‌ي قابل توجه‌اش این بود که این بازیگران، همگی‌شان تجربه‌ي مشترکی با موضوع فیلم داشتند؛ یعنی جنگ، آوارگی و شروع دوباره را تجربه کرده بودند. مثلاً یکی از بازیگرانم که اهل بوسنی و هرزگوین است برای سه‌بار خانه‌اش را در جنگ از دست داده بود. برای همین تمام بازیگران فیلمم می‌دانستند که دغدغه‌ي فیلم چیست و خیلی خوب آن را به تصویر کشیدند. اصلاً نیازی نبود من توصیه‌ای برای بازی به آن‌ها کنم، چون خودشان اين درد را کشیده بودند.

  • خانه‌ي‌ دیگران را فیلمی ضدجنگ می‌دانید یا فیلمی درباره‌ي امید و آینده؟

به اعتقاد من زبان هنر از زبان سیاست بسیار مؤثرتر است. جنگ اتفاقی است که پیامدهایش از خودش دردناک‌تر است. این مهم است که بعد از جنگ، مردم درباره‌ي آن و سختی‌ها و مشکلاتی که داشته‌اند حرف بزنند. من هم در این فیلم همین را می‌خواستم. می‌خواستم مردم جنگ‌زده را تشویق کنم که درباره‌ي آن‌چه بر آن‌ها گذشته حرف بزنند تا زخم‌هایشان زودتر التیام یابد.

در طول جنگ فقط از شهر پزویا 300هزار نفر در يك شب خانه‌هایشان را ترک کردند و به شهرهای دیگر مهاجرت کردند. در طول 25سال گذشته، تمام این خانواده‌ها همیشه در آرزوی بازگشت به خانه و شهرشان بودند. آن‌ها حتی کلید در خانه‌هاشان را دور نينداختند، به امید روزی که به خانه برگردند. پس بگذارید بگویم این فیلم درباره‌ي امید به آینده است.

  • موضوع فیلم بعدی‌تان چیست؟ باز هم به سراغ داستانی از جنگ خواهید رفت؟

هنوز نوشتن فیلم‌نامه‌ي بعدی را شروع نکرده‌ام. اما در آینده‌ي نزدیک حتماً این کار را می‌کنم. فیلم بعدی‌ام به بزرگی خانه‌ي دیگران نیست. درامی درباره‌ي سه نفر است که در یک مکان اتفاق می‌افتد. فیلمی جمع و جور و با بودجه‌‌اي کم خواهد بود که امیدوارم حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد.

«خانه‌ي ديگران»