برنامه و ديدگاه طالبان در افغانستان مشخص است؛ گروه طالبان بهدنبال سرنگوني دولت افغانستان بوده و معتقد است اين دولت يك دولت دستنشانده است. فارغ از اينها، طالبان آمريكا را يك دولت اشغالگر ميداند كه بايد از افغانستان خارج شود. به هر حال، طالبان و دولت مركزي افغانستان 2نيرويي هستند كه نتيجه بازيشان، هميشه حاصل جمع جبري صفر بوده است. رقابت و دشمني، موضوعي جدي ميان دولت افغانستان و طالبان است و تاكنون هم مذاكرات صلح بهخاطر همين دشمني ريشهاي، هيچ نتيجهاي در بر نداشته است.
طالبان طي ماههاي اخير دست به اقدامات شديد تهاجمي زده كه براي اين گروه موفقيت محسوب ميشود و براي دولت مركزي افغانستان شكست. دولت افغانستان در پرتو اين تهديدها و حملات، به جاي آنكه به سمت همگرايي پيش برود، به سمت واگرايي بيشتر حركت كرده است. دولت در افغانستان ساختاري است متشكل از نيروهاي مختلف و بعضا متعارض كه فقط در كنار هم قرار گرفتهاند. اين نيروها نتوانستهاند درون يك ساختار بزرگتر به اسم «دولت مركزي» ادغام شوند. در چنين شرايطي، دولت به جاي اينكه متوجه تهديدهاي بيروني باشد، درگير رقابتهاي دروني است؛ رقابتهايي كه به واگرايي منجر شده است.
در كنار اينها، وضعيت كنوني افغانستان متأثر از بلاتكليفي آمريكا در افغانستان است. نگاهي به سياستهاي آمريكاييها در اين كشور نشان ميدهد آنها اراده جدي براي مقابله با طالبان يا ديگر گروههاي تروريستي درگير در افغانستان ندارند. آمريكاييها حتي طالبان را از ورود به مذاكرات صلح با دولت مركزي نهي ميكنند. دولت آمريكا بيشتر تلاش دارد تحولات افغانستان را مديريت كند؛ حل بحران افغانستان براي آمريكا ارجحيت ندارد.
ضعف جدي دولت مركزي افغانستان در كنار نگاه ابزاري آمريكا به افغانستان، باعث وقوع حوادثي همچون حمله تروريستي مزارشريف ميشود. آمريكاييها با استفاده از ابزاري به نام بحران افغانستان قصد دارند ايران، چين، روسيه و كشورهاي آسياي مركزي را آسيبپذير كنند. پيش از اين تصور ميشد آمريكاييها بهدنبال صلح و ثبات در افغانستان هستند اما روند اوضاع نشان ميدهد از نگاه آنها، ثبات در افغانستان سودي برايشان ندارد. بنابراين اكنون اين فرضيه حاكم شده كه بيثباتي در اين منطقه براي آمريكا سودآورتر است.
- كارشناس مسائل بينالملل