به کار گرفتن دوبله نیز یکی از موارد قابل بحث در این کار بود که نظرات مختلفی را از آغاز پخش سریال به دنبال داشت. تلاش کردیم در گفتوگویی با بهرام زند مدیر دوبلاژ این سریال که یکی از وزنههای حرفه دوبله به شمار میرود و30سال مدیریت دوبلاژ را در کارنامه دارد، چند و چون دوبله این کار را بررسی کنیم.
بهرام زند غیر از «مدارصفردرجه» در مجموعههای دیگر حسن فتحی چون «پهلوانان نمیمیمیرند»،«ملاصدرا» و فیلم «رؤیاهایت را بهخاطر بسپار» نیز با او در زمینه دوبله همکاری داشته است.
- آقای زند به نظر شما استفاده از دوبله برای مجموعه «مدارصفردرجه» ضرورت داشت؟
بله، به این دلیل که بخش زیادی از کار در خارج از ایران تصویربرداری شده بود وگروه نمیخواست از زیرنویس استفاده کند، به این دلیل که توجه بیننده تا حدزیادی از تصویر منفک میشد، از طرف دیگر بازیگرانی از مجارستان، فرانسه، لبنان و انگلیس بودند و اگر اینها میخواستند هر کدام با یک زبان و لهجه صحبت کنند خیلی شکل زشتی پیدا میکرد. بنابراین قرار شد همه صحبتها به فارسی برگردانده شود بدون هیچ لحن و لهجه خاصی.
- انتقادها به همین بخش از دوبله را که مربوط به بازیگران خارجی است، میپذیرید؟
ببینید دیالوگهای این کار که توسط آقای فتحی به نگارش درآمده بود، دیالوگهای فاخری بود که مربوط به دوران قاجار میشد، آقای فتحی هم حساسیت خاصی روی آنها داشت و دلش نمیخواست کم و زیاد بشود یا تغییر کند.
اما در جایی که داستانی خارج از کشور روایت میشد، طبیعی بود که آنها نمیتوانستند گویش قجری داشته باشند و باید در دوبله این امر رعایت میشد. بنابراین جملهها باید مقداری پالایش میشد و از آن حالت ثقیل و سنگین درمیآمد. همین مسئله باعث شده که بعضی بخشها را در دوبله از دست بدهیم و گاهی جملهها مبهم باشند، چون اندازه کردن ترجمه گفتهها با زبان آنها کار مشکلی بود. در نتیجه انتقادی اگر متوجه دوبله این کار بوده به این علت برمیگردد.
- برخی معتقد بودند که دیالوگگویی در این کار خیلی دکلمهوار و غلو شده است.
نه، این را قبول ندارم. اتفاقا من بارها و بارها مخصوصا به بازیگرانم گفتم که ما دکلمه نمیکنیم، صحنه تئاتر نیست و باید به روال معمول زندگی روزمره حرف بزنیم و فکر میکنم این اتفاق در این کار افتاده و به نظر بیانصافی است اگر چنین حرفی زده شود.
- اصرار کارگردان بر این بود که خود بازیگران روی نقش حرف بزنند؟
در کارهایی که انجام میدهم تصمیم گیرنده اول و آخر خودم هستم و با این شرط کار میکنم. اما به نظر کارگردان هم احترام میگذارم و اگر پیشنهادی بکند میپذیرم و سعی میکنم استفاده کنم.
در مورد «مدارصفردرجه» هم آقای فتحی به من میگفتند که بعضی بازیگران را تست بزنم، اگر توانستند، خودشان حرف بزنند. مثلا لعیازنگنه را گفت که خیلی دوست دارد صدای خودش باشد، و من امتحان کردم که پذیرفته شد یا شهاب حسینی چون تا به حال همیشه با صدابرداری سرصحنه کار کرده و تصویرش با صدای خودش دید ه شده، بیننده ممکن است صدای غریبه را پس بزند و نپذیرد.
- پس همه بازیگران برای دوبله این کار تست دادند؟
تقریبا همینطور بود. همه نه،ولی در مورد بعضیها بله.
- صدای علی قربانزاده وصله نچسبی درآمده. انگار صدا متناسب با نقش انتخاب شده نه با بازیگر . انگار سعی شده نقص انتخاب بازیگر برای این نقش با دوبله پوشانده شود.
گاهی پیش میآید وقتی که میخواهیم صدای نقشی را انتخاب کنیم، تلاش کنیم اگر کم و کاستی هست با دوبله سامانش بدهیم و در واقع آن را تکمیل کنیم.
هیچ قصد ندارم هنر بازی علی قربانزاده را زیر سؤال ببرم، ولی به عنوان مدیر دوبلاژ فکر کردم با این انتخاب، کار بهتر میشود. شاید او خودش خیلی راضی نبود، اما من فکر میکنم نچسب به نظر رسیدن صدا روی بازیگر به همان عادت، برمیگردد که در مورد شهاب حسینی هم مثال زدم.
خود من «ناوارو» را حرف زدم، بعد از مدتی که سری اول تمام شد و من مشغول کار دیگری بودم، قسمتهای جدید مجموعه را به من پیشنهاد دادند و وقتی گفتم که درگیر هستم، گفتند اصلا نمیشود کس دیگری حرف بزند چون مردم به این صدا عادت کردهاند. بنابراین عادت هم در این مورد خیلی مهم است.
مثلا مجموعه «جواهری درقصر» سریال چندان جالبی نبود، ولی از بس طولانی بود، مردم رفتهرفته به آن عادت کردند. زمانی که «جنگجویان کوهستان» را دوبله کردم میدانستم که کارهای آسیای شرقی را باید چگونه دوبله کرد تا جذاب بشوند.
صورتها همه مثل مجسمه، بدون هیچ جذابیتی هستند. باورتان نمیشود در «جنگجویان کوهستان» ما روی صورت ثابت اینها دیالوگ مینوشتیم. فقط یک خلاصه داستان از آن دستمان میدادند که مثلا 3 صفحه بود و این باید تبدیل میشد به یک دفتر 30صفحهای دیالوگ.
- یعنی یک فیلمنامه جدید مینوشتید و حرفهایی گنجانده میشد که اصلا زده نشده؟
بله. از روی داستانی که داشتم، مینوشتم.
- هنگام دوبله مجموعه «مدارصفردرجه» کار کردن با بازیگرانی که سابقه تئاتر داشتند برای شما راحتتر نبود؟
چرا، به این دلیل که در تئاتر بازیگر خیلی روی بیانش کار میکند. خیلی از بازیگران تا به حال دوبله انجام نداده بودند، با این حساب کار خیلی سختی بود و با زحمت به دست آمد. ما گاهی به جاهایی میرسیدیم که هنرپیشهها ناامید میشدند و از ادامه خودداری میکردند. ولی من جا نزدم و میدانستم که با سروکلهزدن درست میشود.
- هنرمندانی که در دوبله فعال هستند خیلی سخت با صدابرداری سرصحنه کنار آمدند و مدتها با این مسئله مخالف بودند. اما واقعا در هنگام دوبله میتوان تمام و کمال به آن حس سرصحنه رسید؟
به نظر من فهم گفتار در جملهها در دوبله خیلی بهتر از صدای شاهدی است که ما داریم.
من میتوانستم زحمتی که برای شهابحسینی کشیدم برای علیقربانزاده هم بکشم، اما احساس کردم این صدا میتواند تنوعی ایجاد کند و کنتراستی داشته باشد. در کل این کار مثل فعالیت یک ارکستر موسیقی است. وقتی کنار تار یک ویولن بگذارید. صدا بهتر خودش را نشان میدهند. فقط کافی است که کسی فالش نزند و همه صداها درست باشد، همه درست حرف بزنند و مهمتر از همه حسها درست باشد.
در این کار هم به نظر من حرف اول را حس میزد. بازی خانم زنگنه را که دیدید، تصور کنید چطور آن بازی مشکل در اتاق دوبله هم تبدیل به آن گویندگی شد. صحنه دادگاه زینت الملوک چقدر با شکوه درآمده بود. شما تا به حال در هیچ فیلمی حوصله کرده بودید یک صحنه دادگاه را تمام و کمال ببیند بدون اینکه هیچ تنفسی وجود داشته باشد؟ یا اگر بهروز فتاحی اینقدر اثرگذار بوده به دلیل نوع حسی است که در دوبله به کار رفته(البته نمیخواهم از خودم تعریف کنم) اما ایشان با وجود اینکه بازیگر بسیار خوبی هستند و در بازی این نقش هم خیلی خوب عمل کردند اما عربی حرف می زدند و از طرفی آنقدر در نقش فرو رفته بودند که خیلی جاها اصلا جملاتشان مفهوم نبود و دیالوگها خیلی جویده بیان میشد. دوبله به درآمدن نقشش خیلی کمک کرد.
اگر هر کس دیگری را هم که برای این نقش انتخاب میکردم همین حس و تاثیرگذاری را از او میخواستم. در کنار او بازیگران دیگری قرار داشتند که از کشورهای مختلفی بودند که هم زبانشان اصلا با هم نمیخواند. مثلا زبان انگلیسی به لحاظ هجاها به زبان فارسی نزدیکترین زبان است. اما زبان مجار شاید دورترین باشد و هماهنگی اینها با هم خیلی مشکل بود.
- اصلا چه دلیلی برای اینهمه تنوع ملیت بازیگران بوده و نقش یک ایرانی را چرا باید یک بازیگر لبنانی برعهده بگیرد؟
فکر میکنم این انتخاب به دل بیننده نشسته است. چه ایرادی دارد که یک هنرپیشه که خوب بازی میکند در کشور دیگری هم مطرح بشود؟ این باعث میشود که رقابت هم ایجاد شود. هنرپیشههای ایرانی ببینند که در کنار یک هنرپیشه لبنانی یا آلمانی چه اندازه توانایی دارند و یا چطور دیده میشوند. ضمن اینکه کار رنگآمیزتر و متنوعتر شده است.
- گفته شد که بازیگر نقش سارا هم یک جاهایی را فارسی صحبت کرده و جاهایی هم فرانسه حرف زده است ، این دو دستی هنگام دوبله شما را دچار مشکل نکرد؟
نه، فقط یک سکانس شاید در حد دو صفحه فارسی حرف زده بود و بعد هم آقای فتحی قطع کرده بودند، چون حواس بازیگر آنقدر به دیالوگ پرت میشده که از حسش جدا شده و بازیاش را تحت تاثیر قرار داده بود. اتفاقا، در آخر کار از این بازیگر صحنهای داریم که آنقدر با حس زیبایی بازی کرد که گویندهاش در آن بخش بهقدری گریه کرد که نتوانست دیالوگها را بگوید و آخر سر هم قرار شد به فرانسه این بخش را پخش کنیم چون به قدری زیبا بود که حیف میشد اگر دوبلهاش میکردیم.
- دوبله این مجموعه چقدر طول کشید؟
8 ماه.
- 8 ماه برای دوبله یک سریال خیلی زیاد نیست؟
کار خیلی سختی بود و مخصوصا دیالوگنویسی برای بازیگران خارجی خیلی کار برد. از طرفی هم کار با بازیگرانی که خودشان دوبله نقش را برعهده داشتند سخت بود.
- در کل برای چه نقشهایی از گوینده حرفهای استفاده کردید و چند نفر خودشان حرف زدند؟
ما برای نزدیک به 60 تا صدا از گویندههای حرفهای استفاده کردیم و در کنارشان 20نفری را هم خود هنرپیشهها صحبت کردند و تلفیق اینها با هم به نظرم ارکسترحرفه ای میتواند باشد به شرط آنکه هنرپیشه و گوینده حرفهای به حس سرصحنه برسند و فکر میکنم که این اتفاق در سریال افتاده است.
- پس شما اگر نقصی را بر کار وارد بدانید مربوط به ترجمه بخشهای خارجی کار است که به خاطر همان رنگآمیزتر شدن کار گریز ناپذیر هم بوده درست است؟
بله. پیش آمده بود که ساعتها با آن بخش شعرخوانی که سارا آن را به فرانسه میخواند کلنجار رفتم. ما باید یک غزل فارسی جایگزین آن میکردیم، واقعا کار شاقی بود و چند روز درگیرم کرد. نمیگویم دوبله هیچ ضعفی نداشت، اصلا هیچ کاری بینقص نیست.
اما از طرف دیگر امتیازهایی بوده که کم نبود و این ضعفها را میپوشاند. این کار نه فقط در دوبله، بلکه از خیلی جهات دیگر موفق بود. مثلا شما حرکت دوربین را اگر خوب دیده باشید مثل یک آهنگ ملایم و نرم بود. طراحی لباس و پز بازیگران زیبا و درست بود و مهمتر از همه آدمهایی بودند که باورشان میکردیم.
- با این حساب باید نتیجه گرفت که دوبله یک کار ایرانی از یک کار خارجی سختتر است؟
قطعا، چون مسئولیتش سنگینتر است. وقتی شما صدای یک گوینده را روی یک بازیگر مطرح و محبوب ایرانی میگذارید،باید آنقدر کار خوب از آب دربیاید که بینندهای را که به صدای خود هنرپیشه عادت کرده راضی کند و توی ذوقش نخورد. یا اینکه مجبور میشوید مدتها وقت بگذارید و با خود بازیگر کار کنید.
حالا شما این موارد را تعمیم بدهید به 50شخصیت که در یک کار حضور دارند و این سختی که ما به خودمان میدهیم، چه در مورد دوبله کار خارجی و چه ایرانی به خاطر ارزشی است که برای درآوردن حسها در کار قائلیم. به همین دلیل دوبله ما برتر از دوبله کشورهای دیگر است و این حسی که در کارها هست در کارهای آنها وجود ندارد و کارهایشان خیلی سخت و استخوانی از آب در میآید.
بازانگلیسیها در دوبله بهترند، اما دوبله در اروپا و آمریکا خیلی سخت وخشک است. زمانی که مجموعه «شرلوک هولمز» را دیدم، گفتم خدایا اینها آنقدر قشنگ حرف زدند که حیف است دوبله بشود و رفتم و پیشنهاد کردم که با زبان اصلی پخشش کنیم که گفتند نمیشود و باید دوبله کنید و من گفتم اگر قرار است دوبله شود باید کار با حساسیت بالا و خیلی درست انجام شود تا کار به این خوبی حیف و میل نشود. برای همین هنوز هم بعد از 10بار تکرار، پخش آن برای بیننده جذاب است.
- اصلا دوبله ما هرچه به عقبتر برمیگردد حرفهایتر و جذابتر بوده و به لحاظ دراماتیکی موفقتر عمل کرده است.
دقیقا درست است. الان خیلی شتاب و عجله در کارها میبینیم و این به جنبه دراماتیک کار و حس و حالی که باید درآن وجود داشته باشد، لطمه میزند. شاید بخشی هم به ترجمهها برمیگردد که خیلی سردستی هستند.
رابطه دوبله و ترجمه
دوبله خوب حتما و حتما از یک ترجمه خوب شروع میشود و ما متاسفانه مترجمین خوب نداریم یا در واقع خیلی کم داریم. اکثر مترجمین ما انگلیسی یا فرانسه و غیره را خیلی خوب بلدند، اما مسئله اینجاست که فارسی را چقدر خوب میشناسند؟ این مهم است. اما افکت و باندسازی در کارهای ما ضعیف است.
من البته تلاش کردم در مجموعه «مدار صفردرجه» این ضعف را با انتخاب استودیوی خوب جبران کنم. به نظرم در این مورد استودیو خیلی مهم است. چون ما فقط یک کارتکنیکی انجام نمیدهیم و در واقع یک کار دراماتیک و هنری انجام میدهیم. این چیزی است که باید در نظر بگیریم و براساس آن جلو برویم تا کارها درست شود.