یا اگر دلت میآمد ـ که باید میآمد ـ سرکیسه را شل و دروازهبانان را با سکههای زردرنگ راضی میکردی تا در را باز کنند و به تو اجازه ورود بدهند. به هر حال در روزگاری که برای محافظت از شهر در مقابل مهاجمان و یاغیها، دور تا دور شهرهای ایران را برج و باروهای مرتفع و خندقهای عمیق گرفته بودند و دروازهها تنها ورودیهای شهر به حساب میآمدند، دروازهها از بعد از اذان صبح تا 3 ـ 2 ساعت بعد از غروب آفتاب باز بودند و تو باید به موقع خودت را میرساندی تا بتوانی از زیر طاقهای کاشیکاری شده آنها رد شوی.
بد نیست بدانید
دروازهها از نظر محل احداثشان به 2 دسته تقسیم میشدند؛ دروازههای بیرونی که در حصار شهر قرار داشتند و دروازههای داخلی که درون حصار شهر جا داشتند و ورودی کاخها و بناهای حکومتی بودند.
بازار بیشتر شهرها از یک دروازه اصلی شروع میشد و گاهی تا دروازهای دیگر ادامه پیدا میکرد.
تهران دوره ناصری بهجز دروازههای شهری، 9 دروازه دیگر هم داشت که فقط حدود کاخهای سلطنتی و حریم شاهی را از قسمتهای دیگر شهر جدا میکردند. هر بار که شاه تصمیم میگرفت وارد شهر شود، از زیر یکی از این دروازهها عبور میکرد.
دروازههای ورودی شهر معمولا 2 نوع مامور داشتند؛ مامور اخذ عوارض و مامور تفتیش کالا. عایدات دروازهها همه ساله از طریق مزایده به یک نفر اجاره داده میشد. برنده مزایده هم که معمولا یکی از دولتیان و منسوبان آنها بود، هر دروازه را به صورت جدا اجاره میداد.
با ورود توپ و اسلحههای آتشین دیگر، حصارهای شهری اهمیت دفاعیشان را از دست دادند و تنها مانعی بودند برای توسعه شهری. از این به بعد هر جا که حصارها مانع توسعه بودند، برداشته شدند و بسیاری دیگر هم بر اثر عوامل جوی تخریب شدند.
دروازه میدان مشق:
این بنا نماد تاریخ معاصر تهران و معماری تهران قدیم است. سر در باغ ملی بعد از کودتای 1299 و فتح تهران به دستور رضاشاه ساخته شد. تصاویر پرچم، مسلسل و کتیبههای کاشیکاری شده دور تا دور بنا، به خوبی تداعیکننده فضای آن روزهای تهران هستند. این دروازه در ابتدا ورودی میدانی بود که سربازان در آن مشق و تمرین نظامی میکردند. بعدها که آن میدان تبدیل به اولین باغ عمومیتهران شد، دروازه میدان مشق هم به سر در باغ ملی تغییر نام داد.
دروازه تبریز:
حتی این برج و باروی محکم هم نتوانست جلوی ورود نیروهای روس را به تبریز بگیرد. بعد از زلزله بزرگ تبریز - که همه آثار تاریخی شهر را لرزاند - عباسمیرزا با این استدلال که «قلعهای که مانع حمله دشمن نشود به چه دردی میخورد»، دیگر هیچ توجهی به بازسازی و مرمت حصار و دروازههای شهر نکرد.
دروازه دولت:
بیشتر دروازههای قاجاری تهران تقریبا همین شکلی بودند. دروازه دولت که یکی از دروازههای حصار شهر تهران بود، به خاطر نزدیکیاش به کاخهای سلطنتی به این اسم مشهور شد. اولین حصار تهران را شاهطهماسب به دور تهران کوچک کشید اما 200 سال بعد ناصرالدین شاه، برای تعیین حدود و کنترل بیشتر آمد و شدهای تهرانی که دیگر آنقدرها هم کوچک نبود، حصار صفوی را خراب کرد و دستور ساخت حصار و خندق جدیدی را داد. حصار ناصری در هر جهت، 3 دروازه داشت که با این حساب تهران صاحب 12 دروازه شهری میشد.
دروازه بهبهان:
بهبهانیها ادعا میکنند که بزرگترین دروازه قرآن ایران را در ورودی شهرشان دارند. خیر بهبهانی، در سال 81 با همان اعتقاد قدیمی ما ایرانیها به گذراندن مسافرانمان از زیر قرآن، بانی ساخت این دروازه شد. در سالهای نه چندان دور، نمونه این دروازهها - که بناهایی ایرانی اسلامی به حساب میآیند - در ورودی بسیاری از شهرها قرار داشتند تا مسافران راه طولانی و پرخطرشان را با گذشتن از زیر این دروازهها به سلامت پایان برسانند.
دروازه راکوشک:
دروازه درب کوشک یا راکوشک، زمانی روی خط مرزی شهر قزوین قرار داشت اما حالا افتاده وسط شهر.دروازههایی که مثل این یکی در عهد قاجاری ساخته شدند، نه برای جنگ و لشکرکشی و نه برای حفاظت از شهر بهوجود آمدند بلکه وسیلهای بودند برای کنترل ورود و خروجها و گرفتن مالیات و عوارض.
دروازه سمنان:
از ارگ دولتی سمنان حالا همین دروازه باقی مانده؛ دروازهای که استادکار قاجاری آن را با کاشیهای رنگارنگ تزئین کرده. روی کاشیکاریهای بیشتر دروازههای قاجاری، رستم با اسفندیار، افراسیاب، اشکبوس یا مثل همین دروازه سمنان، با دیو سفید گلاویز است. شیر هم از نقوشی است که سر و کلهاش روی دروازهها زیاد پیدا میشود تا به صورت نمادین، حافظ و نگهبان شهر باشد.
دروازه قرآن:
شیرازیها روز اول هر ماه قمری کنار این دروازه جمع میشدند تا با گذشتن از زیر قرآنی که توی آن اتاقک بالای طاق قرار داشت، خودشان را تا آخر ماه در برابر بلاها بیمه کنند اما این روزها با عبور جاده از کنار دروازه، دیگر آنقدرها هم کسی از زیر آن رد نمیشود. از عهد حکومت شیعی آلبویه تا عهد قاجار، چندین و چند دروازه قرآن در شیراز ساخته شد تا نوبت به اعتمادالتجار - بازرگان مشهور شیرازی - برسد و به همت او آخرین دروازه این شهر ساخته شود. اگر از مسیر جاده اصفهان بخواهید وارد شیراز بشوید، حتما در تنگه اللهاکبر از کنار این دروازه رد خواهید شد.
دروازه باستانی:
یکی از قدیمیترین دروازههای ایران را هخامنشیها برای ورودی مجموعه کاخهای سلطنتیشان ساختند. گاوهای سنگی غولپیکر با آن سرهای انسانیشان قرار بود در دل ملاقاتکنندگان شاه ایجاد ترس و احترام بکنند. دروازههای حکومتی و ورودی کاخهای بعدی با همین الگو، بزرگ و پر آرایش ساخته میشدند.
دروازه مدرن:
شاید هیچکدام از ما به این بنای یادبود نگوییم دروازه آزادی اما آن موقع که مهندس حسین امانت داشت طرح این برج را میزد، تنها به یک دروازه شهری فکر میکرد و البته اگر به موقعیت جغرافیایی برج آزادی توجه کنیم، آنقدرها هم درباره دروازه بودن آن پرت نگفتهایم؛ دروازهای که بیشتر دورش میچرخیم تا از زیرش بگذریم.
دروازه قزوین:
آبادانی قزوین هنوز هم از همین دروازه شروع میشود. این دروازه که رو به تهران دارد، یکی از 9 ورودی شهر بزرگ قزوین تا عهد پهلوی بوده است. تا همین 70-60 سال پیش، قزوین به خاطر قرار گرفتن بر سر راه شهرهای شمالی و غربی به مرکز کشور، به یک بارانداز بزرگ تبدیل شده بود. مهمترین عامل حفاظت از ثروت انبار شده در شهر، حصار و خندق و همین دروازههای شهری بودند. از ظاهر دروازه به نظر میرسد که سازندگان صفوی این دروازه توی کارشان کم نگذاشتهاند.