اين جنايت كه يكي از دردناكترين جنايات سال گذشته به شمار ميرفت شامگاه 29 اسفند سال گذشته در شهرك شهيد رجايي مشهد رخ داد. آن شب امدادگران اورژانس پس از دريافت تماسي تلفني راهي خانهاي در اين منطقه شدند و در آنجا زن جواني را ديدند كه بهخاطر وضع حمل در داخل خانه دچار خونريزي شده بود.
كمي آنطرفتر و داخل كيسهاي پلاستيكي نوزاد بيجان او به چشم ميخورد و آنها مادر و نوزاد را به بيمارستان منتقل كردند. وقتي در بيمارستان مشخص شد كه نوزاد بهدليل اصابت ضربات جسمي نوك تيز به قتل رسيده است، ماجرا به قاضي كاظم ميرزايي، بازپرس جنايي مشهد گزارش و به اين ترتيب تحقيقات درباره اين حادثه هولناك آغاز شد.
مادر نوزاد نخستين كسي بود كه تحت بازجويي قرار گرفت. اين زن 20ساله گفت: زمستان سال94 با همسر اولم ازدواج كردم. اما ازدواج ما دوام چنداني نداشت و اسفند همان سال از هم جدا شديم. با اين حال چند ماه بعد دوباره تصميم گرفتيم با هم زندگي كنيم ولي باز هم نتوانستيم به اين زندگي مشترك ادامه دهيم و در نهايت جدا شديم.
زن جوان ادامه داد: مدتي بعد با همسر دومم آشنا شدم و با او بهصورت موقت ازدواج كردم. وقتي زندگي مشتركمان شروع شد، فهميدم كه از همسر اولم باردارم. ماجرا را از همسرم دومم پنهان كردم و به او ميگفتم كه به يك بيماري مبتلا هستم و وضعيت ظاهريام بهخاطر كيستي است كه در بدنم است. اما در نهايت او در جريان ماجرا قرار گرفت و سر ناسازگاري گذاشت. وقتي زمان به دنيا آمدن فرزندم رسيد، به بيمارستان نرفتم و شب حادثه خودم فرزندم را به دنيا آوردم و با قيچي بند نافش را بريدم اما پس از آن شوهرم او را به گوشهاي برد و به قتل رساند.
بعد از آن هم بهدليل خونريزي شديد من، اورژانس را خبر كرد و ما به بيمارستان منتقل شديم كه در آنجا راز قتل نوزادم فاش شد.
با اعترافات اين زن، شوهر او نيز بازداشت شد. اين مرد اما مدعي شد كه بيگناه است و گفت: من اصلا نميدانم كه چه اتفاقي افتاده است. شب حادثه وقتي به خانه آمدم، همسرم را در سرويس بهداشتي ديدم كه دچار خونريزي شده و نوزادش مرده بود. براي همين با اورژانس تماس گرفتم و كمك خواستم.
در چنين شرايطي قاضي جنايي اين زن و شوهر را بازداشت كرد و روز گذشته متهمان راهي محل حادثه شدند تا صحنه قتل را بازسازي كنند. زن جوان زماني كه وارد خانه شد و قصد داشت شب جنايت را توضيح دهد، همه اعترافات قبلياش را پس گرفت و مدعي شد كه شوهرش بيگناه است و نوزادش را خودش به قتل رسانده است.
او گفت: فرزندم را مانع خوشبختيام ميديدم. من زندگي سختي داشتم. وقتي بچه بودم، پدرم در جريان يك درگيري، به جرم قتل دستگير و به قصاص محكوم شد. مادرم هم مرا ترك كرد و من نزد پدربزرگم بزرگ شدم. پس از آن به خانه عمويم در مشهد آمدم اما عمويم هم زندگي راحتي نداشت. براي همين بود كه پس از جدايي از شوهر اولم با شوهر دومم ازدواج كردم تا سربار كسي نباشم.
او ادامه داد: شب حادثه، زمان زايمان كه رسيد در خانه تنها بودم. خودم نوزادم را به دنيا آوردم و پس از آن او را به قتل رساندم و جسدش را داخل كيسه گذاشتم. وقتي شوهرم آمد و من به بيمارستان منتقل شدم، او از ترس بيمارستان را ترك كرد. خيلي ناراحت شدم و براي همين تصميم گرفتم جنايت را به گردن او بيندازم تا انتقام بگيرم. اما حالا پشيمانم و تصميم گرفتهام حقيقت را بگويم.
با اظهارات جديد زن جوان، قاضي ميرزايي دستور انتقال هر دو متهم به زندان را صادر كرد تا دور جديد تحقيقات، صحت ادعاهاي جديد اين زن را فاش كند.