اين مرد روز گذشته در دادسراي جنايي تهران از نقشه هاليوودياش براي فرار از زندان تركيه گفت.31مرداد 95درگيري مرگباري در جنوب شرق تهران رخ داد كه در جريان آن، مرد جواني به قتل رسيد. آن روز قرباني به همراه 2نفر از دوستانش سوار خودروي206 بود كه در حوالي پارك بيسيم چند نفر سد راه آنها شدند.
اين افراد كه مشروبات الكلي مصرف كرده بودند، شروع به فحاشي به مقتول و دوستانش كردند و پس از آن 2نفر از آنها با چاقو به پسر جوان حمله كرده و او را به قتل رساندند. بهدنبال اين حادثه، پليس وارد ماجرا شد و 4نفر از افرادي كه در اين درگيري خونين شركت داشتند دستگير شدند. همه آنها ميگفتند كه عاملان اصلي جنايت محمدرضا و حميد بودند كه فرار كرده بودند. در تحقيق از متهمان دستگير شده مشخص كه قاتلان، مقتول را با شخص ديگري كه با وي اختلاف داشتند اشتباه گرفته بوده و به همين دليل به او حمله كرده بودند.
با اين اطلاعات تحقيقات براي دستگيري متهمان ادامه داشت تا اينكه محمدرضا چند روز پيش دستگير و خبر دستگيري او در همشهري منتشر شد. وي در اعترافاتش خود را بيگناه دانست و مدعي شد كه جنايت را حميد مرتكب شده است. او گفت: من و حميد پس از قتل به تركيه فرار كرديم اما فرار ما همزمان شد با كودتاي تركيه. ما هم بهدليل نداشتن مدارك به جرم عمليات تروريستي دستگير شديم و به زندان افتاديم.
پس از آن من توانستم به بهانه رفتن به بيمارستان از آنجا فرار كنم و به ايران برگشتم و دستگير شدم و از سرنوشت حميد(دومين متهم) خبر ندارم. اعترافات مرد جوان در حالي بيان ميشد كه در ادامه تحقيقات مشخص شد حميد نيز چند روز پيش به ايران بازگشته است.
به اين ترتيب مأموران مخفيگاه وي را شناسايي و 2روز پيش او را دستگير كردند. مرد جوان ديروز براي انجام تحقيق به شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران انتقال يافت اما او نيز خودش را بيگناه دانست و مدعي شد كه احتمالا چاقوي يكي از دوستان مقتول اشتباهي به وي برخورد كرده و او اصلا به وي چاقو نزده است. درحاليكه هر دو متهم پرونده خود را بيگناه ميدانند، قاضي آرش سيفي براي هر دوي آنها قرار قانوني صادر كرده و تحقيقات براي كشف راز جنايت ادامه دارد.
حميد نيز همانند متهم ديگر پرونده پس از فرار به تركيه با سرنوشت عجيبي روبهرو شد. او در گفتوگو با همشهري از اتفاقاتي ميگويد كه برايش رخ داد.
- از شب جنايت بگو؟
من كسي را به قتل نرساندهام. آن شب خيلي مشروبات الكلي مصرف كرده بوديم و با دوستانم سوار بر موتور بوديم كه ناگهان يك خودروي 206مقابل ما پيچيد و همين باعث درگيري شد. اينكه ميگويند ما مقتول را با فردي ديگر اشتباه گرفتهايم قبول ندارم. من و محمد رضا چاقو داشتيم كه ضربهاي به ماشين آنها زديم. سرنشينان پژو هم چاقو داشتند. درگير شديم و من فكر ميكنم مقتول با ضربه چاقوي دوستش كشته شده است.
- اگر بيگناهي چرا فرار كردي؟
وقتي شنيديم مقتول جان باخته ترسيديم. دوستانم ميگفتند قتل را گردن شما مياندازند. براي همين من و محمدرضا قاچاقي به تركيه فرار كرديم اما در آنجا روزهاي وحشتناكي در انتظارمان بود.
- بيشتر توضيح بده ؟
ما قاچاقي به تركيه رفتيم و 2ماه آنجا بوديم. ميخواستيم به يونان برويم و از آنجا خودمان را به آلمان برسانيم. يك جاعل حرفهاي در تركيه پيدا كرديم كه نفري 40ميليون تومان براي فرستادن ما به آلمان پول ميخواست. من هم از طريق يكي از دوستانم از خانوادهام خواستم كه از طريقي پول برايم جور كنند كه موفق شديم و با جور كردن 80ميليون تومان پاسپورت جعلي گرفتيم. به ما اطمينان دادند كه هيچ مشكلي برايمان پيش نميآيد اما به محض اينكه پايمان به يونان رسيد متوجه شدند كه پاسپورت و ويزا جعلي است. بنابراين دستگيرمان كردند و بعد ما را تحويل پليس تركيه دادند. همين شد كه 6ماهي در زندان تركيه آب خنك خورديم.
- چرا ديپورت نشديد؟
دستگيري ما همزمان شد با كودتاي تركيه. آنها تصور ميكردند ما در جريان بمبگذاري و كودتا نقش داشتهايم. اين بود كه به زندان افتاديم.
- بعد چه شد؟
شرايط زندان تركيه خيلي سخت و روزهاي وحشتناكي بود. ما حدود 14-13 ايراني در يك اتاق كوچك زنداني بوديم. در مدت 24ساعت فقط نيم ساعت اجازه هواخوري در حياط را داشتيم. هفتهاي يكبار هم ميتوانستيم به حمام برويم آن هم با آب سرد. در آنجا هر اتاق مختص يك مليت بود. مثلا اتاق ما همه ايراني بوديم.
اتاق مجاور ما داعشيها بودند و اتاق روبهرويي پاكستاني ها. تا اينكه يكي از زندانيان به ما گفت ميتواني خودكشي كني و هنگام انتقال به بيمارستان نقشه فرار بكشي. من و حميدرضا با طناب بهصورت نمايشي دست بهخودكشي زديم. هنگام انتقال به بيمارستان حميد موفق به فرار شد اما من نه. براي همين دوباره به زندان برگشتم و نقشه ديگري براي فرار كشيدم.
- چه نقشهاي؟
به يكي از مأموران زندان 500هزارتومان پول ايراني دادم و او برايم يك اره و گوشي موبايل آورد. با اره توانستم ميلههاي پنجره را ببرم و از آنجا فرار كنم.
- صداي بريدن ميلهها را هيچكس نشنيد؟
وقتي شروع بهكار ميكرديم، يكي از زندانيها هم آواز سرميداد تا كسي صداي اره را نشنود.
- فقط خودت فرار كردي؟
من و 6زنداني ديگر. البته پيش از فرار با يكي از دوستانم كه در ايران زندگي ميكرد هماهنگ كردم. او به تركيه آمد و با اجارهكردن خودرويي، مقابل در پشتي زندان منتظرمان ايستاد. من با موبايل با او در ارتباط بودم. وقتي از زندان خارج شديم، همگي سوار ماشين او شده و فرار كرديم. چند روز بعد هم من قاچاقي به ايران برگشتم تا اينكه دستگير شدم.
- گويا برادرت هم در شعبه ديگر دادسراي جنايي به جرم قتل دستگير شده. درست است؟
او هم شوخي شوخي قاتل شد. دوستش را در آغوش گرفته بوده كه ناخواسته چاقو با او برخورد كرده است! حالا مادرم پشت در است و يكي از پسرهايش در اين شعبه به جرم قتل حضور دارد و پسر ديگرش در شعبه ديگر.