با ترس و لرز و گريه و زاري...
بيدي كه روييده
نزديك يك دكان نجاري
- اعتماد
درخت
به باغبان اعتماد داشت
شاخهاي توي دست او گذاشت
باغبان شاخه را گرفت
يك تبر درست كرد
تـرس: سر میکند روز و شب خود را
با ترس و لرز و گريه و زاري...
بيدي كه روييده
نزديك يك دكان نجاري
درخت
به باغبان اعتماد داشت
شاخهاي توي دست او گذاشت
باغبان شاخه را گرفت
يك تبر درست كرد