تـرس: سر می‌کند روز و شب خود را

با ترس و لرز و گريه و زاري...

بيدي كه روييده

نزديك يك دكان نجاري

 

  • اعتماد

درخت

به باغبان اعتماد داشت

شاخه‌اي توي دست او گذاشت

باغبان شاخه را گرفت

يك تبر درست كرد