گاردين «24فريم» را فيلمي 4ستاره لقب داد و هاليوود ريپورتر، ورايتي، لوموند، استريت، فيلماستيج و... هم از ويژگيهاي آن و خالقش سخن به ميان آوردند. در اين ميان، خبرنگار شبكه CNN سراغ احمد كيارستمي در كن رفت و پاي حرفهاي فرزند مرحوم كيارستمي درباره سختيهاي كامل كردن آخرين فيلم او و البته محافظت از ميراث يكي از بزرگان سينماي جهان نشست. فيلم 120دقيقهاي 24فريم مجموعهاي از فيلمهاي 4ونيم دقيقهاي است كه با الهام از هنر عكاسي كيارستمي خلق شده است.
- انگيزه پدرتان از جان بخشيدن به تصاوير ثابت چه بود؟
او كار را با تابلوهاي نقاشي شروع كرد. ميگفت؛ «اين نقاشها فقط يك صحنه را ميكشند و دوست دارم بدانم پيش و پس از اين صحنهها چه اتفاقهايي ميافتد.» نخستين كارش جان بخشيدن به تابلوي «شكارچيها در برف» پيتر بروگل مربوط به 1565 بود. بعد سراغ عكسهايي رفت كه خودش گرفته بود و در مجموع بيش از 40فريم را انتخاب كرد. هر چند از همه آنها راضي نبود و آنچه امروز ميبينيد، گزيده برخي از كارهاست.
- به پايان رساندن اين پروژه سخت بود؟
به دلايل مختلف فرايندي بسيار مشكل بود و از نظر عاطفي هم چندان راحت نبود. چالشبرانگيزترين نكته براي من اين بود كه بدانم اگر پدرم هنوز حضور داشت، چه تصميمي ميگرفت. ميدانيد كه پروژه پيش از مرگ پدر به پايان نرسيده بود و من ميبايست مرتب بهخودم يادآوري ميكردم: «اين تو نيستي كه تصميم ميگيري. تو به نمايندگي از يك نفر ديگر اينجا هستي!»
- عكس مقابل فيلم! احساس پدرتان چه بود؟
او هميشه ميگفت: «قصه گفتن را دوست ندارم.» اصلا فكر نميكرد كه فيلمساز است. ميگفت: «من يك هنرمندم و براي بيان احساس و نظرم ابزارهاي مختلف دارم. فيلم هم يكي از آنهاست.» در سالهاي اخير معتقد بود از عكاسي بيش از ساختن فيلم لذت ميبرد؛ شايد به اين دليل كه به بودجه زياد نياز نداشت و لازم نبود با گروهي بزرگ سر و كله بزند. اين پروژه را با بودجه شخصي ساخت و فقط با 2نفر همكاري ميكرد. پدرم وقتي از كار خسته ميشد، سراغ عكاسي ميرفت.
- فيلم ديالوگ ندارد و بهندرت ميتوان در آن انسان ديد. آيا در پس هر تصوير يك داستان نهفته است؟
در هر فريم اتفاقي در حال رخ دادن است؛ مثلا ماجراي عكسي كه در آن پرنده تير ميخورد مربوط به يكي از دوستان پدر است؛ خانمي كه جاي دختر پدرم بود و يكي، دو سال پيش در يك حادثه رانندگي از دست رفت. پدر اين فيلم را به ياد او ساخت. اگر دقت كنيد، ابتدا همهچيز ساكت است، بعد همه عزاداري ميكنند و در ادامه پرندهها بازميگردند و دوباره به پرواز درميآيند.
- نقش انسان در 24فريم چيست؟ بهنظر ميرسد نقش نابودكننده دارد...
او هرگز از انسانها شكايت نكرد و گمان نميكنم عليه آنها موضع گرفته باشد اما در عين حال عاشق طبيعت بود. او چشمانش را با طبيعت ميشست و مدام از همين عبارت استفاده ميكرد. به دل طبيعت ميزد و بهترين سفرش اين بود كه تنها برود يا مثلا با يك دوست، در كوهها براند و فقط عكس بگيرد.
- پدر شما هرگز در ايران به اندازه اروپا و آمريكا مخاطب نداشت. چرا؟
بخشي از آن به اين دليل است كه كارهاي پدرم مثل فيلمهاي ديگران سرگرمكننده نبود و بيشتر هنري بود تا سرگرمكننده.
- فكر ميكنيد مردم ايران در آينده بيشتر به كارهاي پدر شما دسترسي خواهند داشت؟
اميدوارم. چند ماه است دارم با شركت MK2 در فرانسه براي بهسازي فيلمهاي پدر كار ميكنم و ميخواهيم همه كارها را با كيفيت K4 بازيابي كنيم. پس از مرگ پدر، خيليها شروع كردند به نوشتن درباره آثار او و مرور آنها. حتي پيش از آن هم از حدود يك سال قبل از مرگ تحسينها نثارش ميشد. فضا بازتر شده بود و اين نكتهاي مهم است.
- برنامهريزي براي اكران در ايران
ميخواهيم فيلم را در موزه هنرهاي معاصر تهران به نمايش بگذاريم. هنوز البته گفتوگوها آغاز نشده اما ما براي آن برنامه داريم. ايران براي پدر من و فيلمهايش بسيار مهم است. او هرگز منعي براي فعاليت در ايران نداشت اما فيلمهايش براي حدود 20سال به نمايش درنميآمد. وقتي سرانجام اين اتفاق افتاد و فيلمهاي پدر را نمايش دادند، به من گفت: «من به همه اين جشنوارهها رفتم اما آنچه در خانه خود آدم اتفاق ميافتد، حس و حالي متفاوت دارد.» پدرم آشكار خوشحال بود.