مهدی ربوشه، پریسا قهرمانی: گفت وگو با مربی پرسپولیس قطعاً جذابیت‌های زیادی می‌تواند داشته باشد. گفت وگوی تفصیلی گروه ورزشی همشهری با قطبی را بخوانید.

«از وقتی3 سالم بود، فوتبال بازی می‌کردم. تمام عشقم فوتبال بوده، وقتی رفتم آمریکا، 31 سالم بود. از همان روز اول شروع کردم به فوتبال بازی کردن. خب هیچ‌وقت در دوره بچگی واقعاً چمن در یادم نبود. یادم هست وسط خیابان‌ها که چمن می‌کاشتند، بهترین جا برای ما بود. آن وقت‌ها شیراز بودیم، منتظر می‌ماندیم باغبان برود، بعد شروع می‌کردیم به فوتبال بازی کردن و نمی‌دانید چقدر خوشحال بودیم. دقیقا در همان 13 سالگی تیم درست کردم.»

***

  • وقتی به پرسپولیس آمدید، نگاه‌ها به افشین قطبی این‌طور بود که نمی‌تواند پرسپولیس را به نتیجه خاصی برساند. شما با این نگاه‌ها آشنا بودید؟

 اولاً از روی سن نمی‌شود تشخیص داد که آدم‌ها چقدر تجربه دارند. این بستگی به سال‌هایی دارد که آن آدم زندگی کرده. تجربه‌اش چه بوده؟ کجاها کار کرده؟ بعضی وقت‌ها من در جاهایی کار کردم که یک روزش مثل یک هفته برایم تجربه داشته، یا حتی یک سال به اندازه 10 سال. من می‌دانستم انتظارهای مردم چیست. کسی که بتواند حدود 10 سال در فوتبال بین‌المللی دوام بیاورد، باید یک چیزی داشته باشد. من هیچ وقت نترسیدم.

  •  شما آمدید و در همان هفته‌های اول گفتید با 75 امتیاز پرسپولیس را قهرمان می‌کنید. این قضیه را به مرور ثابت کردید تا همین هفته چهاردهم. فکر کنید همین هفته، هفته پایانی لیگ است و پرسپولیس قهرمان شده، به چه فکر می‌کنید؟

من حرفه‌ای هستم. این تیم قهرمان می‌شود. دوستانی که در این مدت پیدا کردم و تجربه‌هایی که اضافه شد مهم‌تر از آن جامی است که آخر سر به ما می‌رسد. خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در هواپیما نشسته‌اند و به مقصدشان می‌رسند، موفقیت است. ولی من موفقیت را وقتی می‌دانم که داخل هواپیما هستی.

  •  یعنی از اینکه بازی به راه انداخته‌اید، لذت می‌برید و خود جام برای‌تان مهم نیست؟

چرا مهم است. ولی مهم‌تر از آن، روزهایی است که تا رسیدن به هدف سپری می‌شود. تمام مشکلاتی که داشتم؛ سردردها، قلب‌دردها، تمرین‌های هر روز و... وقتی با کره در جام جهانی 2002 چهارم شدیم، بعد از 4 روز همه چیز برگشت سر جای قبل. مردم رفتند سر کار و زندگی‌شان. من هم این‌طور فکر می‌کنم. یعنی وقتی قهرمان شدیم فکر من درباره کار بعدی است.

  • مثلاً کار بعدی، می‌تواند تیم‌ملی باشد؟

 من که نمی‌دانم، خدا می‌داند. ما هیچ وقت نمی‌توانیم این‌طور برنامه‌ریزی کنیم، چون چیزی معلوم نیست. ما یک بازی با شیرین‌فراز مساوی کردیم و همه چیز به هم ریخت. همه داشتند می‌رفتند.

  •  حتماً با این نقد سروکار داشته‌اید که پرسپولیس با اولین باخت، بحرانی می‌شود.

 ممکن است. به خاطر اینکه خیلی‌ها می‌خواهند افشین قطبی و پرسپولیس موفق نشوند، به خاطر اینکه من یک فضا و تفکر جدید وارد فوتبال ایران کردم و این برای خیلی‌ها خوشایند نیست.

  • آن خیلی‌ها را خودتان شناختید؟

 همه می‌دانند چه کسانی هستند. برای من مهم نیست. اگر ببینم‌شان هم با لبخند می‌روم جلو، چون بعضی وقت‌ها که چیز جدیدی می‌آید، خیلی‌ها مقاومت می‌کنند. شما ببینید، مگر چند تا کار در فوتبال ایران هست؟ سرمربیگری تیم‌ملی که بهترین کار است. بعد از آن هم پرسپولیس و استقلال. یعنی 3 کار بزرگ که صدها نفر دوست دارند آن را به دست بیاورند و وقتی موفق نمی‌شوند، دوست دارند آن کسی که هست برود بیرون و خودشان بیایند.

  •  اگر این اتفاق بیفتد، شما نمی‌ترسید؟ باز هم مقاومت می‌کنید؟ مثلاً بعد از باخت پرسپولیس که کاملاً هم طبیعی است، قطعاً فشارها شروع می‌شود.

 اگر نتوانم مقاومت کنم، بهتر است بروم سراغ یک شغل دیگر.ما داشتیم برای جام جهانی 2002 آماده می‌شدیم و به فرانسه 5 بر صفر باختیم. جلوی 55 هزار نفر در بازی‌های Confederation 1002.

همه چیز خیلی بد بود. بازی بعدی‌مان با مکزیک بود. همه در کادر فنی می‌دانستیم اگر به مکزیک هم ببازیم، می‌رویم بیرون و همه چیز تمام می‌شود. اتوبوس‌ ما با اتوبوس مکزیک از یک هتل حرکت کرد. یادم هست که همان موقع به اتوبوس مکزیک و سرمربی‌اش نگاه کردم و به این فکر می‌کردم که بعد از 3 ساعت یا ما کار نداریم یا آنها و واقعاً لذت بردم، چون مربی دوست دارد این فشارها را تجربه کند، چون اینهاست که هیجان را وارد زندگی می‌کند.

  •  اما فشارهایی که اینجا هست قطعاً با فضایی که در آنجا تجربه کرده‌اید فرق می‌کند.

بله، بعد از بردها در کوچه و خیابان مردم مدام تشویق می‌کنند و بعد از مساوی‌ها هم شرایط خاصی حاکم است.

  •  اما فشار اینجا واقعاً بالاست. به خصوص از طرف رسانه‌ها. حالا مردم اگر شخصیت مربی برایشان محبوب باشد، چه ببازد و چه ببرد دوستش دارند. اما موضوع رسانه‌ها فرق می‌کند. شما با پرسپولیس می‌برید اما تحت فشار هستید. ولی روزی که پای شکست وسط بیاید این فشار 100 برابر می‌شود.

من روزی که آمدم، نگفتم تمام بازی‌ها را می‌بریم. گفتم 75 امتیاز می‌گیریم. خیلی‌ها گفتند با 64 یا 65 امتیاز هم می‌شود قهرمان شد ولی من همیشه وقتی وارد کاری می‌شوم، یک هدف جلوی خودم می‌گذارم. سعی می‌کنم تمام تلاشم را بکنم تا به هدفم برسم. بعضی وقت‌ها هم باید هدف را عوض کرد تا به نتیجه رسید. هدف من قهرمانی با 75 امتیاز است. حالا ممکن است در 34 بازی چندتایی را هم ببازیم. الان تمام تلاش من این است که بدون باخت به نیم‌فصل برسیم تا فاصله زیادتر شود آن وقت بتوانیم از بقیه بازیکنان جوان استفاده کنیم.

  • شما با چند مربی بزرگ دنیا کار کرده‌اید، ما از طرح این سئوال هدف مشخصی داریم؛ فرض کنید که ادووکات یا هیدینک در طول مربیگری‌شان بنا به هر دلیلی نمی‌خواستند که شما دستیارشان باشید. عکس‌العمل شما چه بود؟

 وقتی رفتم هنگ‌کنگ، هیدینک من را نمی‌شناخت. وقتی دو روز کار کردیم، یک جلسه‌ای گذاشت برای شام. من را نگاه کرد و گفت تو را خیلی دوست دارم. می‌خواهم برای جام جهانی با ما باشی. خب وقتی کسی من را می‌بیند، متوجه می‌شود که چقدر انگیزه دارم و البته پاک کار می‌کنم. می‌دانست با هوش هستم و تجربه دارم.

  • اولین دوره سرمربیگری‌تان را در پرسپولیس، تجربه می‌کنید؟

 نه، قبلاً هم بوده. در لیگ دوم و سوم آمریکا سرمربی بودم. وقتی آقای کاشانی و حمید استیلی در دبی با من جلسه داشتند به من گفتند که می‌خواهی بیایی پرسپولیس و کمک‌مربی بشوی؟ گفتم نه، تنها در صورتی برمی‌گردم که یا سرمربی تیم‌ملی باشم یا سرمربی پرسپولیس. چون به اندازه کافی تجربه داشتم.

  •  اگر بخواهیم حرفه‌ای به موضوع نگاه کنیم شما وقتی می‌آیید همکاری با تیمی را شروع کنید، قطعاً ذهن شما را سئوال‌های مختلفی درگیر می‌کند. مثلاً اینکه سال قبل، تیم چه شرایطی داشته؟ سرمربی‌ای مثل مصطفی دنیزلی چرا نتوانسته نتیجه بگیرد؟ شما چه پاسخی به این سئوال می‌دادید؟ اصلاً بازی‌های فصل قبل را دیده‌اید؟ تیم شما با فصل قبل چه تفاوت‌هایی دارد؟

 ببینید، 2 سال مختلف بوده، با 2 شرایط متفاوت، چه از لحاظ بازیکن، چه مدیریت و چه طرز تفکر دو سرمربی. خب آقای کاشانی خیلی کمک کردند تا شرایط کار فراهم شود. خودم سعی کردم باتجربه‌ای که داشتم، چیزی بیاورم. خیلی‌ها گفتند خودت تیم را نبستی و این تیم خودت نیست. من می‌گویم اگر تیم را بسته بودم، شاید تیم بهتری هم می‌شد. خیلی سخت است با تیمی که خودت نبستی و کادر فنی که خودت نیاورده‌ای این نتایج را بگیری.

  • درباره آن تفاوت صحبت نکردید.

 من برای نتیجه بازی می‌کنم و فکر می‌کنم نتیجه گرفتن مهم‌تر است. اینکه نگذاری تیم حریف ضدحمله بکند، یا وقتی توپ را از دست می‌دهی، بتوانی از جلو تا عقب دفاع کنی، فاصله بین خط‌ها را کوچک‌تر کنی و بیشتر به توپ فشار بیاوری. سعی کنی گل نخوری. من پارسال می‌دیدم که 2 گل می‌زدند و 3 تا می‌خوردند. ما شروع کردیم به بازی کردن برای گل نخوردن و نتیجه گرفتن.

  •  در واقع شما نتیجه‌گرا هستید؟

 به نظر من فوتبال بین‌المللی همین است. باید نتیجه بگیرید. اگر نتوانی نتیجه‌ بگیری نمی‌توانی در کاری که داری، بمانی.

  •  اما تماشاگر هم یک طرف کار است. 80 هزار نفری که می‌آیند استادیوم، فوتبال زیبا می‌خواهند.

 درست است. ولی ما در این 14 بازی هم فوتبال زیبا داشته‌ایم. وقتی حرفه‌ای فکر کنیم فوتبال مثل یک سمفونی است که می‌تواند زیبا باشد ولی با تمام فراز و فرودهایش. برزیل هم نمی‌تواند 90 دقیقه زیبا بازی کند.

  •  ما مصاحبه‌های شما را در این مدت خوانده‌ایم. درباره مسائل مختلفی صحبت کرده‌اید اما چرا تا حالا اظهارنظر صریحی درباره دنیزلی نداشتید؟ یعنی حتی در خلوت خودتان هم درباره‌اش فکر نکرده‌اید؟

 من اولین کسی بودم که وقتی دیدم استیلی درباره آقای دنیزلی خیلی بد حرف زد، رفتم و گفتم این کار اصلاً خوب نیست. چون اگر مربی واقعاً حرفه‌ای باشد هیچ وقت بیرون از خانواده نمی‌رود درباره یک مربی دیگر بد حرف بزند. من در ایران خیلی این چیزها را دیدم. کسانی که من را ندیده‌اند، درباره‌ام بد می‌گویند. این به نظر من اصلاً حرفه‌ای نیست.

  •  گفتید بستن تیم کار شما نبوده؟

بله، بستن تیم و کادر فنی با من نبود.

  • یعنی کادرفنی را شما نیاوردید؟

 من نیاوردم. کادرفنی اینجا بوده. من را آقای استیلی آورده. البته ما با هم همکاری می‌کنیم و تیم خوبی بسته شده است.

  •  دوست دارید یک روز تیم‌ملی را هم تجربه کنید؟

 من فکر می‌کنم افتخار هر مربی می‌تواند این باشد که سرمربی تیم‌ملی کشورش بشود.

  •  شرایط سرمربیگری تیم‌ملی را چطور می‌بینید؟ این بحث مطرح شده بود که شما ادووکات را پیشنهاد داده‌اید؟ نام‌هایی مثل ژاک سانتینی و شفر هم مطرح هستند.

 من هیچ‌کسی را پیشنهاد نکردم، چون کسی از من سئوال نکرده.

  • عقیده شخصی خودتان چیست؟

 عقیده من این است که یک مربی خوب انشاءالله پیدا می‌شود. از بین اسم‌هایی هم که گفتید فقط ادووکات را می‌شناسم که مربی خوب و باتجربه‌ای است و با انرژی و تجربه‌ای که دارد، هرکجا برود موفق می‌شود.

  • حاشیه‌های پرسپولیس را چطور جمع کردید؟ سروکار داشتن با نام‌هایی که هرکدام به تنهایی می‌توانند در هر تیمی حاشیه‌های مختلفی داشته باشند.

 همه‌اش را جمع نکردیم، هنوز هست. ولی بدون مدیریت قوی نمی‌شد این کارها را کرد. خوشبختانه آقای کاشانی همیشه حامی من بوده و تفکراتم را قبول داشته. گفته آزاد هستی تصمیم بگیری. درباره زمین تمرین، بازیکنان، تاکتیک و...

  •  در مورد کادر فنی هم این آزادی عمل وجود دارد؟

 بله، بعد از اینکه آمدم و با هم کار کردیم، چیزهای زیادی یاد گرفتیم. باز هم وقت لازم داریم. فکر می‌کنم آنقدر خوشبخت بودم که در این مدت تجربه‌های زیادی آموختم، می‌توانم مدیریت کنم و اگر بگذارند همین‌طور که رفتم جلو، جلو بروم هر تیمی که در ایران داشته باشم، موفق می‌کنم. اما اگر نتوانم یا نگذارند کارم را انجام دهم، می روم.

  • منظورتان رسانه‌هاست؟

 شما خودتان هم می‌دانید، اینجا درباره فوتبال خیلی مشکل وجود دارد. از خبرنگار شروع می‌شود تا بازیکنان، مدیریت و هواداران. یک روز می‌توانند بگویند: امپراطور اما روز بعد معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتد.