بامداد جمعه پنجم خردادماه آتشنشانان پايتخت در جريان حريق در خانهاي قديمي در خيابان سبلانجنوبي قرار گرفتند. آنها پس از خاموش كردن آتش با اجساد سوخته 2مرد 30 و 40ساله روبهرو شدند و در بررسيها مشخص شد كه حريق عمدي بوده است. در چنين شرايطي ماجرا به قاضي ويژه قتل گزارش شد و با دستور وي تيمي از كارآگاهان تحقيقات خود را در اين خصوص آغاز كردند.
در ادامه سعيد، برادر يكي از قربانيان كه زمان آتشسوزي به همراه دختر موردعلاقهاش در خانه قديمي بوده و موفق به فرار شده بود در تحقيقات گفت: من مطمئنم كه اين اتفاق مرگبار زير سر شخصي به نام سليمان است.نسترن، دختر موردعلاقهام مدتي با سليمان دوست بود اما 5 يا 6 ماه پيش بود كه رابطهاش را با او بههم زد و با من دوست شد.
از همان زمان سليمان از ما كينه به دل گرفت تا اينكه مدتي قبل با هم درگير شديم و من با قمه دست او را زخمي كردم. مطمئنم كه او براي تسويه حساب با من دست به اين اقدام زده است. او ميخواسته از من و نسترن انتقام بگيرد اما زمان حادثه ما طبقه پايين بوديم و برادرم و دوستش در طبقه بالا كه وقتي متوجه آتشسوزي شديم فرار كرديم اما برادرم و دوستش در آتش گرفتار شدند. اظهارات برادر قرباني كافي بود تا مأموران با دستور قاضي، سليمان را دستگير كنند.
او در تحقيقات اوليه خود را بيگناه دانست و مدعي شد كه تمام اين نقشهها زير سر 2نفر از دوستانش است كه با برادر قرباني اختلاف داشتند. اما خيلي زود معلوم شد كه اين ادعاي او دروغ است و سليمان بار ديگر روزشنبه براي تحقيق به دادسراي جنايي تهران منتقل شد و سرانجام بعد از گذشت ٨ روز از ماجراي جنايت، قفل سكوت را شكست و به جنايت آتشين اقرار كرد.
وي گفت: دعواي من با سعيد(برادر يكي از قربانيان) بر سر دختر موردعلاقهام بود كه مدتي قبل رابطهاش با من به هم خورد و پس از آن او را با سعيد ديدم. از آن روز به بعد با سعيد اختلاف پيدا كرديم تا اينكه قبل از حادثه بر سر همين موضوع با سعيد درگير شدم. او با قمه و اسپري فلفل به سمت من حمله كرد. به چشمم اسپري پاشيد و با قمه ضربهاي به دستم زد. آن شب خيلي عصبي شدم و موضوع را با 2نفر از دوستانم درميان گذاشتم. آنها پيشنهاد دادند تا موتورش را آتش بزنم.
وي ادامه داد: آن شب با دوستانم گل و شيشه كشيديم و مشروبات الكلي مصرف كرديم. پس از آن از باك موتور يكي از دوستانم بنزين به داخل ظرف سس ريختيم و كوكتلمولوتف درست كرديم. سپس راهي محل حادثه (خانه سعيد) شديم. سوار موتور دوستانم شدم و وقتي مقابل خانه قديمي رسيديم من از ديوار بالا رفتم و نگاهي به حياط انداختم. موتور سعيد داخل حياط بود. قصدم اين بود كه فقط موتورش را آتش بزنم و از او انتقام بگيرم. براي همين كوكتلمولوتف را به داخل حياط پرت كرده و وقتي آتش به پا شد فرار كردم. نميخواستم جان كسي را بگيرم. با اعتراف متهم آتشافروز، قاضي جنايي دستور بازداشت موقت وي را صادر كرد.