منابعي در دست است كه ميتواند نسل جديد را آگاه سازد كه امام واقعي با امامي كه برخي جريانها بهدنبال ساختن آن هستند، تفاوت دارد. اينها مواردي هستند كه نميتوان درخصوص آن تشكيك كرد. به مهمترين آنها اشاره ميكنيم.
1-لزوم پايبندي به ولايت فقيه را ميتوان بهعنوان يكي از مهمترين مولفههايي دانست كه حضرت امام هم بر آن اصرار داشتند و ما هم ميتوانيم به وسيله آن راه اسلام ناب را از اسلام انحرافي بشناسيم. نظريه ولايت فقيه كه توسط امام به مرحله اجرا در جامعه اسلامي در آمد، نظريهاي نبود كه امام خودشان آن را ابداع كرده باشند بلكه نظريهاي است كه بزرگترين فقها بر آن تأكيد داشته و آن را در كتب خود مورد بحث قرار دادهاند.
ايشان در اواخر عمر پر خير و بركتشان بر عمليسازي اين نظريه تأكيد ويژهاي داشتند و بهعنوان «بسط يد ولي» و ولايت مطلقه آن را مطرح هم كردند. اهميت ولايت فقيه در منظومه فكري امام به حدي است كه هر فردي را كه از اين نظريه فاصله عملي گرفته باشد ميتوان بهعنوان يك منحرف از خط امام شناخت. در واقع اگر فردي مدعي است كه ميخواهد راه امام را نشان دهد بايد ديد به چه ميزان به ولايت فقيه التزام عملي دارد. اينگونه ميتوان عيار و خلوص او را سنجيد.
2-مسئله ديگري كه ميتوان بهعنوان شاخصه راه امام روي آن تأكيد داشت، مشي استكبارستيزي ايشان است. امام(ره) در زمان خودشان آمريكا را مصداق استكبار اعلام كردند و مبارزه با استكبار را يكي از مهمترين اصول انقلاب ميدانستند. استكبارستيزي ايشان و جهاني فكر كردن به اسلام ناب توسط ايشان به حدي بود كه حتي ايشان در اواخر عمرمباركشان پيشنهادشكلگيري هستههاي حزبالله را در سراسر جهان دادند. موضوعي كه اگر امروز از آن سخني گفته شود از طرف عدهاي متهم به مخالفت با نظم جهاني و اصول سياسي ميشويم. صراحت رهبر فقيد انقلاب در اين زمينه براي هر فردي روشن است و نميتوان از آن چشمپوشي كرد.
3-حمايت از مسستضعفان جهان نيز يكي از مهمترين موضوعاتي بود كه امام(ره) از آن چشمپوشي نداشتند و از همه مظلومان عالم در برابر ظالمان دفاع ميكردند. ايشان راه سعادت دنيا و آخرت را از همين معبر ميدانستند. امروز اما عدهاي حاضر نيستند حمايت از مستضعفان دنيا را علني كنند و از آن تعبير به دخالت در امور داخلي كشورهاي ديگر ميكنند كه كاملا 2 موضوع متفاوت است.
4-شاخصه مهم ديگر راه امام مبارزه با اسلام تحجر و جمود بود. گلايههاي ايشان را از اين جماعت كمتر كسي است كه چنانچه در آن دوران زيسته باشد امروز فراموش كرده باشد. تأكيد ايشان هميشه بر اسلام فقاهتي بود. اسلامي كه برخاسته از فقه جعفري و جواهري بود. به همين جهت بود كه تأكيد برهمراهي با روحانيت داشتند. در واقع در منظومه فكري ايشان، هرگاه ما از اسلام در كنار روحانيت جدا شويم، دچار اسلام آمريكايي ميشويم كه همان نقطه انحراف است. آخوندهاي درباري همانهايي بودند كه مصداق اسلام آمريكايي بودند و هستند و امام چه در سخنان و چه در وصيتنامه خود بارها از آنها اعلام برائت ميكردند.
5-نكتهاي كه در پايان بايد به آن اشاره كنيم اين است كه امروز براي شناخت راه امام بايد به همه منظومه فكري امام بهصورت هماهنگ و منسجم توجه كرد و بر آن تمسك جست؛ اگر بهطور مثال فقط بگوييم جمود و تحجر بد است اما خوي استكبارستيزي نداشته باشيم، اشتباه كردهايم. ما نميتوانيم: نومن ببعض و نكفر ببعض باشيم بلكه بايد به همه راه امام ايمان داشته باشيم. وصيت نامه بنيانگذار انقلاب اسلامي يادگاري گرانبهاست كه به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي بايد همه آحاد جامعه به آن مراجعه و اصول انقلاب را مرور كنند.
- كارشناس مسائل سياسي