آنها درحاليكه اشك ميريختند گفتند براي رضاي خدا و آرامش روح عزيزشان اين تصميم را گرفتهاند.ساعت 1:30بامداد دوم مردادماه سال94 به مأموران كلانتري فلسطين خبر رسيد كه يك دستگاه پژو 206و يك موتورسيكلت در خيابان به آفرين بهشدت با يكديگر تصادف كردهاند.
در اين سانحه جوان موتورسوار جان خود را از دست داده و تركنشين او نيز مصدوم شده بود. در جريان بررسيهاي اوليه معلوم شد كه اين تصادف بهدنبال يك سرقت رخ داده است. به همين دليل راننده پژو 206بازداشت شد. او به مأموران گفت: همراه خواهر و مادرم سوار خودرو بوديم تا به خانهمان برويم اما در بين راه موتورسيكلت به ما نزديك شد و ناگهان جواني كه تركنشين بود گوشي تلفن همراه خواهرم را از دستش قاپيد. بعد از اين حادثه 2جوان موتورسوار تلاش كردند فرار كنند.
من قصد درگيري با آنها را نداشتم و فقط ميخواستم كه شماره پلاك موتورسيكلت را يادداشت كنم. به همين دليل آنها را تعقيب كردم اما جوان موتورسوار كه عجله داشت در خيابان بهآفرين كنترل موتورسيكلت از دستش خارج شد و زمين خورد و ماشين من هم با او برخورد كرد. با اينكه راكب موتورسيكلت جانش را از دست داده بود اما مأموران در جريان بازرسي دوست وي چند دستگاه گوشي تلفن همراه كشف كردند.
او نيز حرفهاي راننده 206را تأييد كرد و گفت: من تركنشين بودم. خودروي پژو 206در حال حركت بود كه به آن نزديك شديم و من گوشي تلفن همراه دختر جواني كه سوار آن بود را قاپيدم و سريع فرار كرديم اما راننده 206 تعقيبمان كرد و به ما رسيد و با ما برخورد كرد. هرچند يكي از سرنشينان موتورسيكلت مرتكب سرقت شده بود اما از آنجا كه جوان موتورسوار جانش را از دست داده بود پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد تا راننده 206به اتهام قتل عمدي محاكمه شود.
در نخستين جلسه رسيدگي به اين پرونده كه چندي قبل برگزار شد اولياي دم براي تصميمگيري از دادگاه وقت خواستند. به اين ترتيب وقت رسيدگي تجديد شد و روز گذشته متهم به دادگاه منتقل و محاكمه شد. در اين جلسه كه در شعبه چهارم، به رياست قاضي اصغر عبداللهي و با حضور قاضي كيخا برگزار شد رئيس دادگاه از پدر و مادر مقتول خواست در جايگاه قرار بگيرند و خواستهشان را مطرح كنند.
آنها كه پيش از اين خواستار قصاص قاتل پسرشان بودند درحاليكه اشك ميريختند گفتند از خون پسرشان گذشته و قاتلش را بخشيدهاند. آنها گفتند براي رضاي خدا و آرامش روح عزيزشان اين تصميم را گرفتهاند و به جاي قصاص ديه ميخواهند. در ادامه نوبت به متهم رسيد تا از خودش دفاع كند. او گفت: از اولياي دم بهخاطر اينكه زندگي دوبارهاي به من بخشيدند سپاسگزارم. من عمدي در كاري كه كردم نداشتم و فقط ميتوانم بگويم كه شرمندهام. از قضات دادگاه ميخواهم كه در مجازاتم تخفيف قائل شوند تا بتوانم زندگي عاديام را در جامعه ادامه دهم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه اين قتل را شبهعمد تشخيص دادند و متهم را به پرداخت ديه محكوم كردند.