روز 15تيرماه سال92 ماموران پليس در جريان ناپديد شدن مردي قرار گرفتند. او از سالها قبل ساكن آلمان بود و همسر و فرزندانش نيز در آنجا زندگي ميكردند و زماني كه براي انجام كارهايش راهي ايران شده بود، با زني به نام سپيده ازدواج كرده بود. ماموران راهي خانه سپيده شدند اما خانه را تخليه كرده بود.
در ادامه او دستگير شد و وقتي تحت بازجوييهاي فني قرار گرفت، گفت كه شوهرش خودش را از پنجره خانه بيرون انداخته و چون او ترسيده مرگ شوهرش گردنش بيفتد، جسد را با همدستي شوهر سابق و برادرش به حاشيه شهر منتقل كرده و سوزانده است. به اين ترتيب 2 متهم ديگر نيز بازداشت شدند و حرفهاي سپيده را تأييد كردند.
با وجود اين، شواهد نشان ميداد متهمان با دسيسهچيني دست به جنايت زدهاند. در ادامه جسد سوخته مقتول كشف شد و پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه فرستاده شد. صبح ديروز با گذشت 4سال از اين جنايت، سپيده و برادرش در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به اتهام مشاركت در قتل محاكمه شدند. در ابتداي اين جلسه كه به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور قاضي ابراهيم اسلامي برگزار شد، ابتدا پدر مقتول براي قاتلان پسرش درخواست قصاص كرد. سپس پسر مقتول كه از آلمان به ايران آمده درحاليكه قادر به صحبت كردن به زبان فارسي نيست با كمك مترجم رسمي گفت كه خواستهاش قصاص قاتلان است.
او گفت: چند روز پيش از اين حادثه پدرم با من تماس گرفت و گفت 100هزار يورو لازم دارد. معلوم بود كه تحت فشار است و من متوجه نشدم اين پول را براي چه كاري ميخواهد و چند روز بعد فهميدم كه او به قتل رسيده است.در ادامه سپيده در جايگاه ايستاد و گفت: يك روز با شوهرم حرفم شد و او من را كتك زد. من هم با برادرم تماس گرفتم و او به هواخواهي از من به خانهمان آمد. برادر و شوهرم درگير شدند اما من آنها را جدا كردم. در ادامه شوهرم ميخواست با دوستانش تماس بگيرد تا با كمك آنها برادرم را كتك بزنند. به همين دليل من او را به اتاق خواب بردم و دستهايش را بستم.
خودم رفتم در اتاق ديگري و پاي تلويزيون خوابم برد. وقتي بيدار شدم سراغ شوهرم رفتم اما او خودش را از پنجره بيرون انداخته بود. برادرم را بيدار كردم و با هم جسد را بالا آورديم. چند ساعت بعد هم بعد با كمك او و شوهر سابقم، جسد را به اطراف شهر برديم و من آن را آتش زدم.در ادامه اين جلسه برادر اين زن نيز حرفهاي خواهرش را تأييد كرد و با ختم جلسه قضات دادگاه براي تصميمگيري وارد شور شدند.