در شماره‌ی ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ می‌خوانید:

  • خبر

بيا از شهر رمضان ديدن كن!

اين‌بار نوبت جوانه‌هاست!

تابستان و راز و رمز نوشتن

 

  • خانه فيروزه‌اي

صداي تو تا هميشه زنده است

خدايا، تو هم تك‌تك ما را صدا مي‌زني؟

شقايق و شير

با تو نوراني‌ام!

شبي روشن‌تر از روز

 

  • شهر فرنگ

ديگر زمانش رسيده بود!

 

  • پنجره

نگذاريم نان ضايع شود

پاركي براي دايناسور‌ها

ما كارخانه‌ي توليد زباله؟!

تو مسئول سيبت هستي!

 

  • دماسنج

خبر‌هاي جعلي را بشناسيد

 

  • جزيره

آكواريوم شيشه‌اي مورچه‌ها

روايت‌هاي نو از پهلوان اسطوره‌اي

دو شعر از لعيا زارعي

 

  • كار و بار

پله‌پله تا ملاقات خدا *

 

  • كافه‌دوچرخه

آيه‌ها راه را نشان مي‌دهند

 

  • لوح نقره‌اي

فيلم‌برداري با دست‌هاي باز!

 

  • ورزش

پاياني براي يك افسانه

 

  • راه دانش

از ايستاده در خواب تا كشف ژن‌هاي هوش

 

  • چشمه‌ها

"پريشان" و سه شعر ديگر

اين پايان شور‌انگيز

هوررررا! تابستان!

"پتوي پلنگي" و يك مطلب ديگر

از اين‌ سر دنيا تا آن سر دنيا

آسمان آبي فكر من

 

  • چرخ فلك

اسپاگتي بولونيز

كابل‌كشي!

 

  • ايستگاه

80 سالگي موزه‌ي هزاران ساله!

 

شعر روي جلد:

 

از آن طرف

 

نگاهم كه مي‌كني

نمي‌دانم پايم را گم مي‌كنم

يا دستم را

من قلبم را مي‌لرزانم يا قلبم مرا...

من لبخند مي‌زنم يا لبخند مرا...

من به تو خيره مي‌مانم يا خيره به من مي‌ماند...

نمي‌دانم...

نگاهم كن

آن‌قدر كه

يا من زمين بخورم يا زمين مرا...

 

شقايق نعمتي، 17ساله

خبرنگار افتخاري از ساوه

برچسب‌ها