ماندیم؛ برای دیدن صحنهای که تکانمان دهد لحظهشماری کردیم؛انتظار لحظات طلایی جشنواره چند سال پیش را داشتیم ولی ظاهرا دوره این رمانتیکبازیها و رؤیاهای قشنگ به سر رسیده، باید به چیزی که هست تن داد و چیزی نگفت و پشت سر هم خدا را شکر کرد و به تب راضی بود!
سالن یک سینما فلسطین در اکثر اوقات، شباهت زیادی به کافههای قبل از انقلاب و میتینگهای سیاسی داشت؛ سوتهای بلبلی، «هو» کردنهای گهگاهی و تیکهپرانیهای پشت سر هم معمولا توی همه سانسها برقرار بود. بهندرت پیش میآمد که تماشاچیها از روی رضایت فیلمی را تشویق کنند. در باقی حالات تشویقها یا نشانه اعتراض به نمایش فیلم بود، یا خستهکننده بودن فیلم، یا بیسر و ته بودنش یا نحوه بد نمایش. جای تاسف دارد که سوتهای دوانگشتی و کف زدنهای تمسخرآمیز معمولا نصیب تولیدات تلویزیونی و مراکز دولتی میشد.
وضعیت جشنواره امسال در روز مسابقه پرسپولیس و سایپاحسابی مشخص بود. تلویزیون السیدی سالن اصلی سینما روشن بود و داشت مسابقه را به صورت زنده پخش میکرد. همه آنهایی که جلوی تلویزیون تنگاتنگ هم ایستادهبودند و با اشتیاق و بیاشتیاق منتظر گل دقیقه 95 پرسپولیس بودند، جزو عوامل تولیدی سینمای کوتاه و مستند بودند. اکثر آنها همان کسانی بودند که لذت دیدن یک فیلم خوب را شاید با دیدن هیچ مسابقه فوتبالی عوض نمیکردند. جادوی پرده نقرهای دیگر اثری ندارد؛ انگار که بخار از دست رفته جشنواره را باید در این تلویزیون چند سانتی جستوجو کرد. برای جویا شدن از علت بیحالی جشنواره امسال سراغ سه تن از فیلم کوتاهسازان معروف رفتیم تا ببینیم چه اتفاقی افتاده است.
جای باتجربهها خالی بود
شهرام مکری خواسته یا ناخواسته یکی از معروفترین فیلمسازان عرصه فیلم کوتاه است. او با «توفان سنجاقک» و در «محدوده دایره»، کلی طرفدار برای خودش درست کرده است. مکری امسال هم مثل هر سال، مثل یک مخاطب عادی، سالنهای سینما فلسطین را گز میکرد.
- از جشنواره امسال چه خبر؟
هیچی، تعداد زیادی فیلم دیدم.
- سطح فیلمها چطور بودند؟
واقعیت این است که در بخش بینالملل فیلم خوبی ندیدم؛ یعنی نسبت به سالهای قبل، فیلمها واقعا ضعیفتر بودند. در بخش سینمای ایران هم انتخابها نسبت به چیزهایی که قبلش دیده بود، انتخابهای بدی به نظر نمیرسیدند. فیلمسازهای با تجربهتر واقعا جایشان در جشنواره خالی است. بچههای نسل جدیدی در راه هستند که به نظرم هنوز نتوانستهاند جای خالی بچههای نسل قبلشان را پر کنند. نسل قبلی الان رفتهاند سراغ سینمای بلند و ما با تعدادی اسم جدید مواجهایم که کارهایشان ناپخته به نظر میرسد.
- فیلم خاصی را یادتان هست که جایش در جشنواره امسال خالی باشد؟
خیلی حضور ذهن ندارم، قطعا چند تا فیلم خوب پشت خط ماندهاند؛ مثل فیلم «موچین» کاوه مظاهری که من آن را در جشن خانه سینما دیدهام.
- فیلم خودتان چی شد؟ قرار بود به جشنواره برسد.
من فیلم را خیلی دیر کلید زدم، بعدش هم بعضی حساسیتها در مطبوعات نسبت به فیلمام ایجاد شد. بعدش هم من شایعاتی شنیدم که مکری فیلم را به جشنواره ارائه داده و رد شده. الان دارم آخرین مراحل فنی فیلم را با آرامش کامل تمام میکنم.
- بهترین فیلمهایی که امسال دیدهاید، کدامها هستند؟
فیلمهای روشناییهای شهر (آیدا پناهنده)، شیراز بهار 48، روی خط (محمد صوفی) ملکالموت (محمد مهدویان) و بوق (روحالله مسرور).
از شور و شعف قبل خبری نبود
محمد شیروانی یکی از مطرحترین فیلمسازان نسل قبلی سینمای کوتاه ایران است؛ فیلمساز بسیار خلاقی که با اولین فیلم کوتاهش به جشنواره کن رفت و با فیلمهای بعدیاش جا پای خودش را در سینمای متفاوت ما به شدت محکم کرد.
- آقای شیروانی امسال به جشنواره رفتید؟
بله، خوشبختانه من امسال برای سایت Short film News فیلمهایی دیدم و داوری کردم که اسامی برگزیدهها را بعدا میتوانید ببینید.
- پس با این حساب میتوانید راحت راجع به سطح کیفی فیلمهای امسال صحبت کنید.
ببینید، من چند وقت پیش برای جشن خانه سینما در بخش مستند و کوتاه هم داوری کردهام و بعد از دیدن این همه فیلم، برآیندی دست آدم میآید. واقعیت این است که در جشنواره امسال دوباره همان تجربه جشن خانه سینما برای من تکرار شد؛ اینکه سینمای کوتاه و داستانی ما خیلی افت کرده و به همان نسبت سینمای مستندمان رشد داشته است؛ این رشد در بخش انیمیشن واقعا عالی بوده. انیمیشنهای خوبی در این جشنواره دیدم که این آدم را خوشحال میکند چون دیوار انیمیشن خیلی کوتاه نیست؛ یعنی از دیوار فیلم کوتاه و مستند خیلی بلندتر است و هر کسی نمیتواند وارد آن شود زیرا به هر حال طرف حداقل باید نقاشیاش خوب باشد!
اما بزرگترین ایراد جشنواره امسال این است که هیأت انتخاب با گشاده دستی و در حقیقت با چشمانی بسته فیلمهایی را انتخاب کرده که حتی در جشنوارههای کوچک و گمنام ایران هم انتخاب نمیشوند و اصلا در حد و اندازه این جشنواره – که 24سال است با قدرت برگزار میشود – نیستند. حیف است که به بهانه بالاتر بردن آمار نمایش فیلم، به نوعی اعتبار جشنواره را تا سطح مخاطب پایین بیاورند. الان وضع طوری شده که هر کسی فکر میکند میتواند فیلمش به راحتی در جشنواره حضور پیدا کند و دیده شود و همین حضور هم سازندهاش را قانع و راضی نگه میدارد. من روزی را یادم است که ما آرزو داشتیم فیلممان یک روز در جشنواره فیلم کوتاه تهران به نمایش در بیاید. اما امروز دیگر یک همچین آرزویی بین فیلمسازها دیده نمیشود چون آنها ورودشان به جشنواره را بسیار آسان میبینند.
- پس با این وضعیت آینده سینمای کوتاه ایران را چگونه میبینید؟ چون به نظر میرسد این نسل خیلی نمیتواند جای نسل قبلیاش که فیلمسازهای موفقی مثل شما را به خودش دیده، پر کند.
ببینید، توی این نسل همه عجله دارند؛ دیرشان شده است؛ این نسل، نسل عجولی است؛ شاید مدیران امروز هم متناسب با این نسل خودشان را با آنها هماهنگ کردهاند. کارها خیلی پشتوانهای پشتش نیست، شاید در نسل من حداقل یک پشتوانه ادبی وجود داشت اما الان این خیلی احساس نمیشود. شاید حتی شرایط سیاستهای سینمایی آن روز هم در ارتباط با فیلم کوتاه جدیتر بود؛ دست و دل بازتر بود و به حوزه فیلم کوتاه به عنوان یک آلترناتیو در مقابل سینمای بلند نگاه میشد. در این حوزه، فیلمساز نباید خیلی دغدغه ملاحظه کاری را داشته باشد.
آن روزها ممیزی مثل امروز روی فیلمهای کوتاه اعمال نمیشد و این شرایط باعث میشد فیلمسازهایمان یک مقدار آزادانهتر فکر کنند و فیلم بسازند و خلاقیت به خرج بدهند. این چند روز – که اینجا بودم – سروشکل جشنواره دقیقا مثل جشنواره فجر بود؛ اصلا آن شور و شعف قبل را در آن نمیدیدم، سر و وضع پوسترها و تیزر ابتدایی جشنواره و حتی سالنها که خمودگی عجیبی در آن موج میزد؛ انگار اصلا قرار نبود تو غافلگیر شوی و سر ذوق بیایی. انگار همه چیز هماهنگ بود با سیاستهای کلان معاونت سینمایی و اصلا شور جوانی نداشت؛ این یکدستی اصلا چیز خوبی نیست. اگر قرار باشد همینها آینده سینمای بلند ما را بسازند (که قطعا هم همینطور است)، هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. الان سینمای بلند کاملا خالی از اتفاق است و مطمئنا با این وضع در آینده هم اتـــفـاق خــاصی نخواهد افتاد.
کیفیت فیلمها پایین آمده
رضا بهرامینژاد را با فیلم مستند «آقایان پرنده» میشناسیم؛ فیلمی که جان تازهای به سینمای مستند ماداد و بهرامینژاد جوان را به عنوان یکی از مهمترین وزنههای این سینما به جامعه هنری معرفی کرد؛ هرچند که این روزها خیلی سر و صدایی از بهرامینژاد بلند نمیشود.
- سطح کیفی فیلمها چه جوری بود؟
از نظر کلی اصلا سطح خوبی نبود. با اینکه حجم تولید به شدت بالا رفته اما تعداد آثار با کیفیت به شدت پایین آمده است. فیلمسازان، فیلمهایشان را بسیار سریع و شتاب زده تولید میکنند و در حال حاضر نفس نمایش است که مهم شده است و خیلی به کیفیت کارهایشان بها نمیدهند.
- نکته خاصی را توی جشنواره امسال دیدید؟
نکته خاص و عجیبی که من با آن روبهرو شدم، این است که با اینکه در سالهای اخیر اقبال نسبت به سینمای مستند بسیار بیشتر شده و حتی تلویزیون هم از آن حمایت میکند اما فیلمهای کوتاه داستانی هنوز هم بهتر از مستندها هستند و این به نظر من به عنوان یک مستندساز، خیلی عجیب به نظر میرسد.