اين پرونده كه براي رسيدگي روي ميز قاضي دادسراي جنايي پايتخت قرار گرفته است، از ساعت 9صبح 23فروردينماه امسال به جريان افتاد. آن روز پسري جوان به نام سهراب به كلانتري12 واوان رفت و گزارش ناپديدشدن دوستش را به پليس اعلام كرد. وي گفت:
چند وقت پيش متوجه شدم، يكي از دوستانم به نام هرمز كه كارخانهدار ثروتمندي است، در كار خريد و فروش عتيقه است. او به من پيشنهاد داد تا با وي همكاري كنم و يكشبه پولدار شوم. وسوسه رسيدن به پول باعث شد تا پيشنهادش را بپذيرم.وي ادامه داد: شب گذشته هرمز با من تماس گرفت و از من خواست تا بهدنبال يكي از دوستانش به نام اسفنديار بروم و هر سه به محل قرار با خريداران عتيقه برويم.
من هم در تهران او و اسفنديار را سوار ماشين پرايدم كردم و به سمت شورآباد رفتيم. منطقهاي پرت و دورافتاده بود. از طرفي عتيقهها را زير صندلي جاسازي كرده و در انتظار خريداران عتيقه بوديم تا وارد معامله شويم. لحظاتي بعد سر و كله خريداران پيدا شد. آنها سوار خودروي خارجي بودند كه پس از توقف، 4مرد قويهيكل از ماشين پياده شدند. با ديدن آنها وحشت كرديم. اسفنديار عتيقهها را برداشت و فرار كرد. من هم كفشهايم را در آوردم و به سمت زمينهاي كشاورزي فرار كردم. وي ادامه داد: چند ساعت بعد دوباره به آن محل برگشتم و ناباورانه ديدم كه آثار لكههاي خون روي ماشينم است اما اثري از هرمز نبود. احتمال ميدهم مردان قويهيكل بلايي سر او آوردهاند.
- 6 دليل قضايي
وقتي سهراب پسر جوان چنين داستاني را براي كارآگاهان شرح داد، تيمي از مأموران راهي محل حادثه شدند و به تحقيقات ميداني پرداختند. آنها با به دست آوردن 6دليل پي بردند كه داستان او خيالي بوده و سعي دارد حقيقت را كتمان كند. يكي از دلايل اين بود كه در بررسيهاي ميداني مشخص شد كه هيچ آثار خوني در اطراف محل قرار با قاچاقچيان كه سهراب ادعا كرده بود، وجود ندارد، حال آنكه داخل خودروي پرايد آثار خون زيادي وجود داشت.
دومين دليل اين بود كه در اطراف محل، ردپايي از سهراب و اسفنديار هنگام فرار وجود نداشت. سومين دليل نبودن كفشهاي سهراب در محل بود چرا كه خودش ادعا ميكرد كفشهايش را در زمين كشاورزي درآورده بود. چهارمين دليل اين بود كه كارآگاهان پي بردند كه در اين ميان اسفندياري وجود ندارد و همه اينها ساخته ذهن سهراب است. دليل ديگر اين بود كه سهراب حدود 40ميليون تومان به هرمز، مرد ناپديدشده پول قرض داده بود و اين موضوع احتمال جنايت از سوي وي را قوت ميبخشيد. ششمين و آخرين دليل كه كارآگاهان مطمئن شدند كسي جز او قاتل نيست، اين بود كه به گفته همسر سهراب وي روز حادثه هراسان وارد خانه شده و لباسهاي خونآلودش را در حمام شسته بود. تمام اين دلايل كنار هم چيده شده و ثابت ميكرد او راز ناپديدشدن مرد كارخانهدار را ميداند.
- كشف جسد در رودخانه
اگرچه سهراب اصرار داشت كه بيگناه است اما سرانجام در تحقيقات ناچار شد تا راز جنايت را فاش كند. او ابتدا مدعي شد كه باديگارد مرد كارخانهدار بوده و در جريان يك معامله وقتي او پولي پرداخت نكرده و بهخاطر قرض 40ميليوني وي را به قتل رسانده است. او اما در تازهترين بازجوييها اقرار كرد كه بهخاطر تصاحب زمين ميلياردي دست به جنايت زده است.
وي گفت: وقتي متوجه شدم كه هرمز در اطراف تهران زمين ميلياردي دارد، با همدستي دوستم نقشه قتل او را كشيديم تا با بهدست آوردن اثر انگشت او، زمين را به نام خود بزنيم. به اين بهانه كه در دستگاه دولتي نفوذ دارم و ميتوانم تراكم تجاري براي زمين بگيرم، وي را سوار ماشين پرايدم كردم تا در اين خصوص با او صحبت كنم. آن روز دوستم هم سوار ماشين شد و در صندلي عقب نشست. هنوز از تهران خارج نشده بوديم كه دوستم با سنگ و چاقو به جان هرمز افتاد و جانش را گرفت. پس از آن اثرانگشت هرمز را بهدست آورده و با جعل قولنامه زمين را به نام خود زديم.
پس از اقرار اين پسر جوان، همدست وي هم دستگير شد اما او ادعا كرد كه قتل را با هم انجام دادهاند. اين دو متهم اقرار كردند كه جسد هرمز را در رودخانهاي حوالي شورآباد رها كردهاند كه پس از آن كارآگاهان راهي منطقه شدند و جسد را كشف كردند.
به گزارش همشهري، هماكنون پرونده اين جنايت پيش روي قاضي دادسراي جنايي تهران قرار گرفته و تحقيقات در اين خصوص همچنان ادامه دارد.