عاكف در طول عمر 90ساله خود بارها به زندان رفت و در همان زندان هم درگذشت. نگاهي به سرنوشت اخوانالمسلمين نشان ميدهد هويت اين سازمان بزرگ اسلامي به نوعي با زندان گرهخورده است و سايه زندان بر تمام گذرگاههاي تاريخي اخوان ديده ميشود.
نقطه آغاز حركت تاريخي اخوانالمسلمين، به دهه20 قرن گذشته بازميگردد، زماني كه حسنالبناء، در كرانه كانال سوئز در شهر اسماعيليه، با انتشار يادداشتهايي، در سايه خلأ گفتمان عثمانيها به مقابله با نفوذ استعمار پرداخت، يادداشتهايي كه طي سالهاي بعد، اساس فكري و ايدئولوژيك اخوان شناخته شد.
فاصله ميان سالهاي 1928 تا 1948، تنها فرصت تاريخي اخوان، براي ترويج آرا و تفكرات خود، بدون مواجهه با سركوبهاي خشن حكومتي بود. اما در پي تشكيل رژيم جعلي اسرائيل و تشديد فعاليتهاي ضداستعماري اخوان، فضا براي اين حركت بستهتر شد تا جايي كه تنها يك سال بعد، حسنالبناء، توسط نيروهاي امنيتي وابسته به بريتانيا به قتل رسيد.
سركوبهاي جديتر اخوان و ورود به زندان بهعنوان جزئي جداييناپذير از تاريخ اين سازمان، پس از پيروزي كودتاي افسران آزاد به رهبري جمال عبدالناصر آغاز شد، با وجود آنكه اخوان نقش غيرقابلانكاري در موفقيت نظاميان مصري داشت. ورود رهبران و چهرههاي شاخص اخوان به زندان، همچون حسن الهضيبي و سيدقطب، در اين زمان يعني دهه50 رخ داد.
مشهور است كه فضاي غيرانساني زندانهاي مصر، زمينه را براي تولد جريانات جهادي از دل زندانيان اخواني فراهم كرد.
ظهور دوگانه قطب - الهضيبي در همين دوران زندانها شكل گرفت و تا حد زيادي مسير آينده هر دو جريان اخوانالمسلمين و جهاديها را مشخص كرد؛ درحاليكه سيدقطب براساس واقعيتهاي موجود در مصر، استفاده از خشونت را امري لازم براي تغيير قلمداد ميكرد و بر همين اساس به احياي تئوريك مفهوم جهاد پرداخت، اما الهضيبي و يارانش با تكيه بر مصلحتگرايي، بر حركتهاي مسالمتآميز و پرهيز از خشونت تأكيد داشتند.
ميراث مصلحتگرايي الهضيبي، در كشورهايي نظير اردن و يا مراكش، كه اجازه مشاركت حداقلي اخوان در فرايند رسمي سياست را دادهاند، توفيق نسبي براي احزاب وابسته به اخوان و امتيازات گستردهاي براي حكومتهاي اين كشورها در پي داشته، چرا كه تا حد زيادي از گزند انقلابهاي عربي و يا اعتراضات تند و خياباني در امان بودهاند.
با توجه به پايگاه اجتماعي اخوان، كه در پي دههها تجربه مبارزاتي و فعاليت در قالب سازمانهاي خيريه اسلامي حاصل شده، طبيعي بود كه بعد از سرنگوني ديكتاتوريهاي عربي، اخوانالمسلمين پيروز بلامنازع تمامي انتخاباتهاي آزاد در اين كشورها باشد. پيروزيهايي كه عمرشان حتي از خلافت داعش در موصل نيز كمتر بود و به سرعت با موج ضدانقلابها در تونس (كودتاي خاموش)، مصر (كودتاي نظامي) و ليبي (جنگ داخلي) مواجه شد.
اكنون رهبران اخوان در كشورهايي نظير مصر، چندسالي است مجددا به فضاهاي سابق كه شامل زندان، حصر، تبعيد و... ميشود بازگشتهاند.تجربه نشان داده كه براي اين سازمان بزرگ اسلامي، امكان بقا، از هر اصل و مبنايي مهمتر بوده و همواره، ورود رهبران اخوان به زندانها، زمينه را براي تغييرات درونسازماني فراهم كرده، اين در حالي است كه ضربههاي وارد شده به اخوان بعد از انقلابهاي سال2011، به حدي جدي است كه به جرأت ميتوان گفت بازگشت اخوان به پيش از اين مرحله، ناممكن است.
اكنون و براي اولينبار در تاريخ اخوان، شاخههاي متعددي از اين حزب، ازجمله حزبالنهضه تونس و يا حزب عدالت و پيشرفت مراكش، در حال نفي روابط سازماني يا حتي فكري خود با نهادي به نام اخوان در خارج از مرزهاي كشورهايشان هستند.اتحاديه سازمانهاي اسلامي كه مهمترين نهاد وابسته به اخوان در اروپا بود نيز در ادامه اين روند، ناچار به قطع تمامي روابط مالي و تشكيلاتي خود با پايگاههاي اخوان در منطقه شده است.
از سوي ديگر، انتشار 2سند مهم طي ماههاي اخير، نشانه مهمي در تأييد روند تغيير دروني اخوان بهشمار ميرود:
1- سند سياسي جديد حماس كه توسط دفتر سياسي اين جنبش در دوحه رونمايي شد.
2- سندي با عنوان «ارزيابيهاي پيش از چشمانداز، نگاهي به گذشته» كه توسط دفتر ارشاد اخوان در مصر منتشر شده است.
محتواي هر دو سند، شامل عقبنشينيهاي گسترده از مواضع انقلابي اخوان، بهويژه در امور بينالمللي است.
بدون شك اخوان، مرحلهاي سخت و تاريخي را پشتسر ميگذارد، مخالفان عربي اين سازمان در كشورهايي چون عربستان و امارات بيش از هر زمان ديگري قدرتيافتهاند و اقداماتشان مورد حمايت رئيسجمهور جديد آمريكا قرار گرفته است.
بايد ديد آيا رهبران اخوان، بار ديگر قادر به نجات اين سازمان، با اعمال تغييرات بنيادي از درون زندانها خواهند بود يا خير؟