پسر نوجوان خانواده كه يكي از متهمان پرونده است اين بار اقرار كرد كه به تنهايي پدرش را كشته و مادر و خواهرش بيگناه هستند.
تحقيقات در اين پرونده از روز 31مرداد92همزمان با پيدا شدن جسد مردي 46ساله در بيابانهاي اطراف تهران شروع شد. با شناسايي هويت قرباني مشخص شد كه او از مدتها قبل با همسر 40سالهاش اختلاف داشته است.
با دستور قاضي اين زن دستگير شد و در بازجوييها به قتل همسرش با همدستي دختر 20ساله و پسر 16سالهاش اقرار كرد. پس از آن پرونده براي رسيدگي و صدور حكم روي ميز قضات شعبه دوم دادگاه كيفري قرار گرفت و متهمان مدتي قبل پاي ميزمحاكمه رفتند. درحاليكه زن 40ساله پيش از اين به قتل شوهرش اعتراف كرده بود اما در جلسه محاكمه مدعي شد قتل را پسرنوجوانش به تنهايي انجام داده و آنها بيگناه هستند. پسرنوجوان نيز در نخستين جلسه محاكمه مشاركت در جنايت را به تنهايي گردن گرفت.
در پايان جلسه قضات به شور نشستند و با توجه به شكايت اولياي دم، مادر خانواده را به قصاص، پسرنوجوان را طبق ماده 91قانون مجازات اسلامي كه براي محكومان زير 18سال قصاص درنظر گرفته نميشود به پرداخت ديه و 5سال زندان و دخترخانواده را به اتهام معاونت در قتل به 3سال زندان محكوم كردند. اين پرونده با اعتراض متهمان به ديوان عالي كشور فرستاده شد و قضات ديوان رأي را نقض كردند و به اين ترتيب پرونده براي رسيدگي مجدد به شعبهويژه اطفال دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
دومين جلسه محاكمه ديروز در شعبه چهارم دادگاه به رياست قاضي اصغر عبداللهي تشكيل شد. در جلسه ديروز وقتي زن 40ساله پشت تريبون قرار گرفت منكر اتهام قتل شد. وي گفت: با اينكه شوهرم مدام به من خيانت ميكرد و خرجي من و فرزندانم را نميداد، اما من به هيچ وجه نقشه قتل او را در سر نداشتم.
پسرم به تنهايي دست به جنايت زد. وي ادامه داد: آن روز شوهرم براي نماز صبح بيدار شده بود كه پسرم از پشت سر به او حمله كرد و گلويش را گرفت. بعد چندين ضربه چاقو به شكم او زد. وقتي شوهرم جان سپرد من و دخترم كه به شدت ترسيده بوديم با كمك هم جنازه را به بيابان برديم و در آنجا رها كرديم. باور كنيد من و دخترم از رفتار پسرم شوكه شده بوديم و حتي با او دعوا كرديم.
وي ادامه داد: من يك مادر هستم و به همين دليل در ابتدا بهخاطر نجات پسرم، قتل را گردن گرفتم و پيش از اينكه پليس راز جنايت را كشف كند به پسرم هم قول دادم كه خودم همهچيز را گردن ميگيرم. اما حالا تصميم گرفتهام حقيقت را بگويم. من بيگناهم و پسرم جنايت را به تنهايي انجام داده است.
در ادامه نوبت به پسر مقتول رسيد. او كه در كانون اصلاح و تربيت زنداني است، قتل پدرش را به تنهايي گردن گرفت و گفت مادر و خواهرش بيگناه هستند.وي گفت: پدرم رفتار نامناسبي داشت و همه ما را اذيت ميكرد. رفتارش همه ما را خسته كرده بود و به همين دليل نقشه قتلش را كشيدم و خودم به تنهايي آن را اجرا كردم.
يك شب پيش از حادثه، پدرم با مادرم سر غذا درگير شد و با هم بگو مگو كردند. خيلي از دستش عصباني شدم. از سوي ديگر او قصد داشت مادرم را طلاق بدهد. صبح كه او براي خواندن نماز بيدار شد من هم بيدار شدم. ميخواستم تهديدش كنم تا دست از اين رفتارش بردارد.
براي همين چاقويي برداشتم و سراغش رفتم اما او شروع به داد و فرياد كرد كه با هم درگير شديم و من با چاقو چند ضربه به او زدم. همان لحظه مادرم بيدار شد و سعي كرد مانع درگيري شود حتي در جريان اين كشمكش يك ضربه چاقو هم بهدست او زدم. وي ادامه داد: باور كنيد مادر و خواهرم در اين ماجرا نقشي ندارند و براي اينكه مرا از مجازات قصاص نجات دهند هنگام دستگيري به دروغ همدستي با مرا گردن گرفتند.
وقتي حرفهاي پسرنوجوان تمام شد نوبت به دفاع دخترخانواده رسيد. وي كه دانشجوي رشته حقوق است گفت: وقتي پدر و برادرم درگير شدند و ديدم برادرم با چاقو به پدرم ضربه زد از ترس بيهوش شدم. وقتي بهخود آمدم ديدم پدرم مرده و ديگر نفس نميكشد.
در پايان اين جلسه هيأت قضايي وارد شور شدند تا درخصوص حكم متهمان اين پرونده تصميم بگيرند.