در حالیکه شرایط امروز خاورمیانه در سال ۲۰۱۷ ، نشان میدهد که در آینده نهچندان دور، ما شاهد نوعی احیا و بازتعریف این دو معاهده تاریخی، به شکلی جدید توسط قدرتهای غربی خواهیم بود.
اكنون داعش، در دو محور اساسي عراق و سوريه، شكستهاي نظامي سنگيني را متحمل شده، اگرچه حقيقت اين است كه داعش بيش از آنكه گروهي نظامي باشد، پديدهاي سياسي-فكري-رسانهاي است و دستاوردهاي نظامي اخير را نبايد بهمعناي پايان اين جريان قلمداد كرد، اما بدون شك، در پي تحولات نظامي اخير، داعش جغرافياي خود را به طرز بيسابقهاي از دست داده است.
ما اكنون با دو واقعيت غيرقابل انكار مواجهيم:
1- مناطق بازيافته از سيطره داعش، در حقيقت سرزمينهاي سوختهاي هستند كه بافت جمعيتي و زيرساختهاي حياتي خود را تا حد زيادي از دست دادهاند.
2- قدرتهاي غربي در چارچوب تكرار تجربه سايكس-پيكو، به شكل واضحي بهدنبال بازتجزيه و تقسيم كشورهاي جهان اسلام هستند و تمام آنچه در سطح منطقه، نهتنها صرفا در عراق و سوريه، بلكه در لبنان، يمن و حتي مصر و تركيه در جريان است، بايد بهعنوان اجزاي مختلفي از اين طرح بزرگ فهميده شود. محور و مبناي طرح فوق نيز آن است كه در نقشه جديد، هر نيروي بالفعل يا حتي بالقوه تهديدكننده امنيت مرزهاي اسرائيل، به هر شكل ممكن بايد حذف شود.
بدونشك طرح مذكور بهطور مشخصي در جريان است، در اجراي آن عجلهاي از سوي كشورهاي غربي ديده نميشود و نبايد بهسادگي توقع داشت كه با اقدامات ابتدايي متوقف شود. به اين ترتيب ميتوان پيشبيني كرد، در سايه ويراني حاصل از حضور داعش در مناطق بازيافته، تلاش كشورهاي غربي، بر استمرار بحران در اين مناطق با استفاده از ابزارهاي شناخته و ناشناخته آنها متمركز باشد؛ امري كه درصورت حصول، مجوز استمرار حضور نيروهاي نظامي و امنيتي كشورهاي غربي در منطقه را تأمين ميكند و در درازمدت، موجب نابودي زيرساختهاي كشورهاي درگير و عضو جبهه مقاومت خواهد شد.
اما در مقابل، الحاق نظامي-امنيتي محور دمشق بغداد، پيروزي بزرگي به شمار ميرود كه تا حد زيادي براي ما دلگرمكننده است. وظيفه كشورهاي عضو جبهه مقاومت در قبال مناطق ويران بازيافته، اجراي طرح مارشال متكي به نيروهاي خودي، در تمام حوزههاي سياسي، اقتصادي، عمراني و بهويژه فرهنگي است.
در سايه اجراي موفق اين طرح، زمينه بازگشت آوارگان و ساكنان حقيقي اين مناطق فراهم خواهد شد و اين امر، مقابله حقيقي و زيرساختي با طرح قدرتهاي غربي با هدف طايفهگري و قوميتگرايي در مناطق يادشده است.
تحليلگر مسائل خاورميانه