چند روز پيش زن جواني نزد مأموران پليس فتاي خراسان رضوي رفت و مدعي شد كه فريب مردي كلاهبردار را خورده و در دام او گرفتار شده است. اين زن كه كارمند يكي از بانكها بود توضيح داد: مدتها بود كه صفحه حوادث روزنامهها را ميخواندم و آنقدر درباره شگردهاي كلاهبرداري مطالعه كرده بودم كه تصور نميكردم كسي بتواند با اين شگردها سرم كلاه بگذارد اما در نهايت خودم قرباني يكي از همين كلاهبرداران به نام جمشيد شدم.
او ادامه داد: مدتي قبل و از طريق يكي از دوستانم با يك سايت همسريابي آشنا شدم و از آنجا كه قصد ازدواج داشتم به عضويت آن درآمدم. كمي بعد جواني برايم پيام فرستاد. او خودش را دندانپزشك معرفي كرد و مدعي شد كه بهدنبال دختري مناسب براي ازدواج ميگردد. مرد جوان ميگفت كه با ديدن پروفايلم از من خوشش آمده و پيشنهاد ازدواج داد.
من هم با توجه به اطلاعاتي كه داشتم، پيش از اينكه به او جواب بدهم شروع به تحقيق درباره وي كردم. از او شماره نظام پزشكياش و آدرس مطبش را گرفتم و هر دوي آنها را استعلام كردم كه معلوم شد وي حقيقت را گفته است. به همين دليل به درخواستش جواب مثبت دادم و براي آشنايي بيشتر با او قرار ملاقات گذاشتم.
زن جوان ادامه داد: در يكي از قرارهاي ملاقاتمان، زماني كه در رستوران بوديم ناگهان تلفن جمشيد زنگ خورد. گوشي را برداشت و بعد از مكالمهاي كوتاه درحاليكه رنگش پريده بود و گريه ميكرد، گفت كه خبر دادهاند پدرش فوت شده است. او مدعي شد كه بايد به سرعت خودش را براي مراسم خاكسپاري به شهرستان برساند اما همان لحظه با دستش به پيشانياش كوبيد و گفت:«ماشينم در تعميرگاه است و نميتوانم آن را بگيرم». او آنقدر نقشش را خوب بازي كرد كه حرفهايش را باور كردم. براي همين سوئيچ آزرايم را به او دادم كه با آن به شهرستان برود.
حتي مدارك ماشين را هم در اختيارش قرار دادم كه در بين راه مشكلي پيش نيايد و جمشيد گريهكنان از من خداحافظي كرد و سوار بر ماشينم رفت. اما چند روز كه گذشت خبري از وي نشد و حتي به تماسهايم هم جواب نميداد. من هم راهي مطبش شدم و آنجا بود كه متوجه شدم مطب متعلق به مردي شبيه جمشيد است نه خود او. وقتي فهميدم فريب يك كلاهبردار را خوردهام، راهي اداره پليس شدم تا از او شكايت كنم.
با شكايت زن جوان، تيمي از مأموران براي شناسايي و دستگيري مرد كلاهبردار وارد عمل شدند. آنها در جريان بررسيهاي تخصصي دريافتند كه جمشيد با سوءاستفاده از شباهتش با برادرش كه دندانپزشك است و همچنين استفاده از مشخصات و نشاني مطب او، خودش را در سايت همسريابي دندانپزشك معرفي كرده و اين در حالي بود كه خودش تا ديپلم درس خوانده بود.
با مشخص شدن اين موضوع تحقيقات براي ردگيري وي ادامه يافت تا اينكه مأموران متوجه شدند مرد جوان قصد دارد خودروي آزراي شاكي را از طريق يكي از سايتهاي اينترنتي به فروش برساند. پيش از اينكه وي موفق به اجراي نقشهاش شود، مخفيگاه او شناسايي شد و مأموران موفق شدند وي را دستگير كنند.
به گفته سرهنگ جهانشيري، رئيس پليس فتاي خراسان رضوي، در بررسي تجهيزات كشف شده از متهم مشخص شد كه او با همين شگرد با چند دختر جوان ديگر نيز در سايت همسريابي آشنا شده و خودش را دندانپزشك معرفي كرده بود كه تحقيقات درباره ديگر كلاهبرداريهاي احتمالي او ادامه دارد.