در این میان واکنشهای خانواده و دیگران، پرسشها و نگرانیهای آنها و سرانجام جلب اعتماد این پرسشگران، موضوعی است که در این مصاحبه به آن پرداخته شده است.
سازهای کوبهای از جمله سازهای ضروری اکثر ارکسترهاست اما به جهت نوع ساز، ابعاد آن و تصور ظاهری در ساده بودن آن کمتر گزینه اول نوازندگان است. در این میان وقتی یک دختر به نوازندگی آن میپردازد، و اتفاقا از نوازندگان خوب پرکاشن است موضوع دیگری است. روشنک رفانی ۲۳ ساله و دانشآموخته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است با او درباره این نوع سازهها، واکنشهای عمومی و خانواده نسبت به انتخاباش و تلقی عمومی از سازهای کوبهای صحبت کردیم:
- به عنوان نوازنده سازهای کوبهای از جمله پرکاشن کلاسیک کمی در خصوص این ساز توضیح بده.
پرکاشن از قرن ١٥ با ریشهای لاتین (پرکاسوس) به معنی ضربه یا کوبش وارد ادبیات موسیقی شد. پرکاشن معادل انگلیسی سازهای کوبهای یا ضربی است و ما نیز به عنوان نوازندهی سازهای کوبهای که چند ساز را مینوازیم به مجموع سازهایمان پرکاشن میگوییم.
• نوازندگی سازهای کوبهای معمولا مورد توجه خانمها نیست چطور به سراغ این نوع ساز رفتید؟
من موسیقی را از بچگی با ساز دف شروع کردم. دایی من دف می نواخت و من از ۴ سالگی با این ساز آشنا شدم و از ۸ سالگی یادگیری آن را شروع کردم. در یادگیری سازهای کوبهای هماهنگی دستها و ذهن مهم است و من در این خصوص عملکرد خوبی داشتم .کلا همیشه انجام کارهای کوبنده برایم جذاب بود و حس اینجور سازها را دوست داشتم.
- بعد از دف به سراغ پرکاشن کلاسیک رفتی؟
در کنار دف، دایره و تمبک را هم یاد گرفتم و به دلیل علاقهای که به موسیقی کلاسیک داشتم، تصمیم گرفتم در حوزه پرکاشن کلاسیک هم آموزش ببینم تا بتوانم به طور حرفهای وارد این سبک موسیقی هم بشوم.
من از نوجوانی کنسرتهای ارکستر سمفونیک تهران را دنبال میکردم، موسیقی کلاسیک گوش میکردم و دوستانی داشتم که این سازها را مینواختند. در نتیجه با این سازها آشنا بودم و برایم جذاب بودند.
- فراگیری پرکاشن کلاسیک را چطور آغاز کردی؟
من نوازنده سازهای کوبه ای ایرانی یعنی دف و تمبک و دایره بودم و غیر از آن تعدادی از سازهای کوبهای نواحی ایران مانند کوزه و دمام و نقاره را نیز مینواختم. از سال ۹۱ شروع به یادگیری سازهای کوبهای غربی کردم. به علت آشنایی پدرم با آقای عمرانلو و شناخت خودم از ایشان به عنوان نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک تصمیم گرفتم نزد ایشان به فراگیری این سازها مشغول شوم. آموزش خود را با ساز سایددرام (Side drum) شروع کردم و بعد از آن به یادگیری تیمپانی (Timpani) نزد ایشان و آقای محمدرضا پناهی نژاد پرداختم. آقای میلاد عمرانلو فارغ التحصیل رشته آهنگسازی از دانشگاه هنر است اما تحت نظر نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک لندن آموزش دیده و از نوازندگان ماهر تیمپانی هستند.
- آموزش پرکاشن به طور رسمی در ایران وجود دارد؟
خیر؛ بعضی آموزشگاههای موسیقی، ممکن است ادواتی از پرکاشن مثل تیمپانی را آموزش دهند. برگزاری این کلاسها برای صاحبان آموزشگاهها صرفه مالی ندارد چون این سازها گران هستند، ضمن اینکه تعداد مدرسین این ساز نیز محدود است.
• در ایران کسی که در این حوزه تحصیلات آکادمیک داشته باشد، میشناسید؟
خیر، در میان نوازندگان ایرانی کسی را نداریم که نوازندگی پرکاشن خوانده باشد. این رشته در دانشگاههای ایران تدریس نمیشود. اغلب پرکاشنیستها نوازندههای پیانو بودهاند که ساز دوم را در دانشگاه پرکاشن انتخاب کردهاند یا پیشینه نوازندگی سازهای پرکاشن ایرانی یا درامز داشتهاند.
- ظاهرا پرکاشننوازهای ارکستر سمفونیک تهران چیست؟
در گذشته که ارکستر سمفونیک تهران نوازنده پرکاشن نداشت، برای اجراها از میان خوانندگان کُر یا پیانو که درک ریتم بهتری داشتند نوازنده پرکاشن انتخاب میکردند. یعنی حتی در ارکستر سمفونیک تهران هم نگاه تخصصی به پرکاشن وجود نداشت. از طرف دیگر عد ای از نوازندگان در ارتش و در دوران خدمتشان بعضی ادوات پرکاشن را آموخته بودند. بعدتر با فراهم شدن امکان یادگیری این سازها در چند آموزشگاه، من و برخی دوستانم شروع به یادگیری این سازها کردیم. من و دوستانم دورههای پرکاشن را گذراندهایم اما باقی مسائل را تجربی و یا از طریق تماشای ویدیوها و خواندن مطالبی آموخته ایم.
- اولین بار چطور به طور حرفهای به عنوان نوازنده پرکاشن کلاسیک شناخته شدی؟
نخست توضیحی راجع به لفظ "حرفهای" باید بدهم. این واژه در ادبیات موسیقی و در بین نوازندگان فقط به معنی نوازنده سطح بالا یا پیشرفته نیست. بلکه در ادبیات موسیقی بینالمللی به نوازنده یا خوانندهای که شغل یا پیشهاش نوازندگی یا خوانندگی باشد و از این راه کسب درآمد کند موزیسین حرفهای میگویند.
اولین تجربه من به عنوان نوازندهی پرکاشن کلاسیک، ارکستری به رهبری حامد کرمانی بود که در آموزشگاه پارس اجرا میکردند. بعد از آن تجربه جدیتر من ارکستر انجمن فرهنگی اتریش (AISO) بود. اما به طور کلی اولین تجربه "حرفه ای" من به عنوان نوازنده، همکاری با گروه تئاتر شایا در نمایش سقراط بود.
- چرا محیط نوازندگان پرکاشن محیطی مردانه است در صورتی که در بین نوازندگان سازهای دیگر مثل سازهای زهی تعداد دختران خیلی بیشتر است؟
مسئله خانوادهها خیلی مهم است. مثلاً هنگامی که بچهها دوره "ارف" را به عنوان دوره ابتدایی آموزش موسیقی پشت سر میگذرانند و قصد دارند برای ادامه سازی را انتخاب کرده و فرابگیرند، اکثر خانواده ها این ذهنیت را دارند که "دختر من باید پیانو یا ویولن بزند" و به این فکر نمیکنند که دختر من میتواند "طبل باس" یا تیمپانی بزند. البته انتخاب ساز بستگی به سلیقه و نگاه زیبایی شناسانه افراد نیز دارد. اما بیش از هر چیز آشنایی و شناخت این سازها میتواند در انتخابشان تأثیرگذار باشد.
سازهای کوبهای در ذهن خانوادههای ایرانی اغلب به معنای دف و تمبک است؛ یعنی سازهای موسیقی سنتی و نسبت به موسیقی کلاسیک غربی و سازهای کوبهای آن آشنایی چندانی وجود ندارد. این موضوع درمورد تعدادی از سازهای دیگر مثل بعضی سازهای بادی هم صدق میکند که نوازنده های کمتری دارند و درنتیجه مردم کمتر آنها را انتخاب میکنند.
در خاطر دارم که وقتی دبیرستانی بودم و از من میپرسیدند چه سازی میزنی و میگفتم "سازهای کوبهای" کمی نامفهوم بود و بعد باید میگفتم "سازهای کوبهای با محوریت دف" تا به نظر آشناتر بیاید.
- دلیل این عدم آشنایی چیست؟
وقتی سابقه تشکیل و کار ارکستر سمفونیک در کشور به بیش از ۹۰ سال نمیرسد طبیعی است که مردم آشنایی چندانی با آن نداشته باشند و فرهنگ این نوع موسیقی نوپا باشد. هرچند موسیقی کلاسیک از ابتدا هم موسیقی عامه مردم نبوده است اما در کشورهای غربی به این علت که موطن این نوع موسیقی بوده تبلیغات و هزینه بیشتری برای شناساندن و ترویج آن در میان مردم میشود. در جامعه ما یکی از دلایل عدم آشنایی با پرکاشنها نبود امکانات کافی و مناسب برای آموزش و معرفی این سازها است. یکی از معدود آرشیوهای پرکاشن در تهران، سازهای بنیاد رودکی است که پس از ساخت بنیاد رودکی پیش از انقلاب خریداری شده و در آنجا قرار گرفتند. قدمت عمده سازهای آنجا به ۴۰ سال قبل برمیگردد. به شکل پراکنده برخی فرهنگسراها و آموزشگاهها نیز تعدادی از این سازها را در اختیار دارند که امکان استفاده از آنها برای همه فراهم نیست.
دلیل دیگر عدم آشنایی با سازهای کوبهای این است که در مقیاس بینالمللی هم تعداد نوازندگان پرکاشن نسبت به سایر سازها کمتر است. این موضوع میتواند به پراکندگی این سازها و یا سختیهای اجرایی و تمرینی آن برگردد. مسئله دیگر هزینه بالای این سازها در کشور است. بزرگ بودن و جاگیر بودن این سازها نیز مشکلات و هزینههای حمل و نقل آن را بالا میبرد. همه این دلایل میتواند موجب شود افراد کمتر جذب این سازها شوند.
- چرا جذابیت بالایی برای فرا گیری سازهای کوبهای وجود ندارد؟
بحث جذابیت ساز چیز دیگری است ولی اینکه به سازهای پرکاشن به عنوان سازهای مرتبه دوم نگاه شود درست است . خیلیها فکر میکنند صدا درآوردن از این سازها راحت است و هرکسی میتواند این کار را انجام دهد. در نتیجه تخصصگرایی و لزوم به کارگیری متد مشخص در آموزش این سازها کمتر دیده میشود اما پیچیدگی این سازها به مراتب بیشتر از خیلی سازهای دیگر است. به عنوان مثال نوازندگان سازهای دیگر وقتی قصد ورود به دانشگاه یا ارکستری را دارند فقط یک ساز را امتحان میدهند اما نوازندگان پرکاشن باید حداقل ۴ ساز را بلد باشند؛ مثل انواع طبلها و تیمپانی، کیبورد پرکاشنهایی مثل زایلوفون یا ماریمبا و همچنین تکنی هایی از سازهای ایدیوفون(خودصداها یا سازهایی که با وارد کردن ضربه به خودشان تولید صدا میکنند) مانند سنج، تمبورین و غیره. هرکدام از این سازها تکنیکها و مهارتهای خاص خودشان را دارند. در نتیجه من به عنوان یک نوازنده پرکاشن میدانم که این کار نه تنها ساده نیست بلکه دغدغه و پیچیدی های زیادی هم دارد.
- زمانی که به سمت نوازندگی پرکاشن گرایش پیدا کردی و تصمیم گرفتی این کار را به عنوان حرفه و شغل خودت انتخاب کنی، کسی با تو مخالفت نکرد؟
محیط کار من همیشه برای خانوادهام پر از تصاویر ترسناک بود و میگفتند دوست نداریم دخترمان در این محیطها فعالیت کند. البته من هم سن کمی داشتم و نوجوان بودم و میتوانستم مستعد هر انحرافی باشم. ولی پافشاری کردم، نشان دادم که هدف منزهای دارم. مثلا اوایل که شروع به یادگیری جدی موسیقی کرده بودم خانواده شروط مختلفی برای من تعیین میکردند مانند اینکه موسیقی مرا از درسم دور نکند. آنها نگرانیهای دیگری هم داشتند اما خوشبختانه با اصرار و رفتار حرفهای که داشتم، امروز آنها نیز از اینکه مانع یادگیری و پیشرفت من نشدند خوشحالند.
- به عنوان یک دختر نوازنده پرکاشن، تا به حال با چه واکنشهایی از جانب دیگران روبه رو شدهای؟
خیلی واکنشها و نظرات مثبتی گرفتهام. خیلی از دوستان و همکارانم وقتی میدیدند که یک دختر پرکاشنیست است خیلی برایشان جذاب بود و استقبال میکردند. دلیلش هم شاید شکستن ساختارهای موجود است. اکثر مردم توقع دارند یک مرد شکم گنده پشت تیمپانی بایستد! ولی وقتی دختری با جثه کوچک پشت این سازها بکوبد برایشان جذاب است. به طور کلی همیشه اینطور نیست که مردم وقتی چیزی را میبینند که توقعش را ندارند، به آن واکنش منفی نشان دهند بلکه گاهی این تعجب برایشان جالب است. به طور کلی من از جانب دوستان و نزدیکان و بقیه افراد هیچگاه مورد انتقاد قرار نگرفتهام که چرا نوازنده پرکاشن هستم؛ بلکه عمدتاً واکنشهای مثبتی وجود داشته است.
- فعالیت در محیطی مثل ارکستر که بیشتر همکارانت مرد هستند چطور است؟
مشکلی نداشتهام. با تعدادی از همکارانم سالهاست که در کنار هم ساز میزنیم و حتی به نوعی با هم بزرگ شدهایم و تجربیاتی اندوختهایم. اما گاهی این تصور وجود دارد که چون من دختر هستم ممکن است تصمیمات درستی نگیرم و یا سطح حرفهای کارم در مقایسه با همکاران مرد پایینتر باشد. اما هیچوقت به این مسائل توجه نکردهام و همیشه سعی کردهام این را نشان دهم که در یک کار تخصصی و حرفهای زن یا مرد بودم مهم نیست، آنچه اهمیت دارد تلاش است و من هم به اندازه بقیه زحمت کشیدهام من به عنوان کسی که علوم اجتماعی خواندام میتوانم این موضوعات را به عنوان مسائلی که یک خواستگاه فکری اجتماعی دارند ببینم و درک کنم و میپذیرم که بعضیها کلیشههایی در ذهنشان داشته باشند و دخترها را پایینتر از پسرها ببینند ولی همیشه سعی کردهام توانمندیام را با جدیت و کیفیت کارم به دیگران نشان دهم. حتی بارها نشان دادهام که جدیت بیشتر و پیگیری بیشتری نسبت به دیگران داشتهام. شاید چون میخواستم خودم را ثابت کنم، بیشتر تلاش کردهام. مانند عدهای از نوازندگان که معتقدند فضا به شدت محدود و مردانه است به این موضوع اعتراضی ندارم و معتقدم که حدی از این دیدگاه به خود آدم بستگی دارد.
- به تازگی همراه با چند نوازده دیگر "آنسامبل پرکاشن" تهران را راه اندازی کرده اید. درباره نحوه شکل گیری آن بگو.
ایده آنسامبل پرکاشن ( همنوازی چند ساز) در ذهن من و چندنفر دیگر از دوستانم بود. ما همیشه با هم ساز میزدیم. تجربه همکاری و رفاقت طولانی مدتی هم داشتیم. در این تعاملات سلایق و دیدگاههای مشترکی شکل گرفته بود. یکی از مشترکاتمان این بود که کاری کنیم تا تخصص نوازندگی پرکاشن شکل جدیتری به خود بگیرد. چون این نگاه مرتبه دومی به پرکاشن با وجود کار کردن در ارکسترهای حرفهای هنوز وجود داشت. دستمزدهای پرکاشنیستها کمتر بود و یا تمرینات ما در اولویتهای بعدی قرار میگرفت. ما قصد تغییر این نگرش را داشتیم. همانطور که سازهای پرکاشن به صدای ارکستر جان میبخشند و رنگ آمیزی آن را تکمیل میکنند باید به موقعیتشان نیز توجه شود. تلاش کردیم افرادی را که رویکرد حرفهای و اصولی به پرکاشن دارند، دورهم جمع کنیم و کارهای جدیدتر اجرا کنیم و مردم را با پرکاشن آشنا کنیم. از طرف دیگر جای یک آنسامبل پرکاشن کلاسیک در موسیقی ایران خالی بود که میخواستیم این جای خالی را پر کنیم. البته علت اینکه چرا این آنسامبل زودتر از اینها تشکیل نشد این بود که سازهای اصلی ما همه جا نیست، محل تمرین به راحتی پیدا نمیشود، کما اینکه همین الان هم برای پیدا کردن محل تمرین مشکل داریم. از طرف دیگر رپرتوارهای مختص پرکاشن ممکن است کمیابتر باشد. ما ناچار هستیم نتهایمان را از خارج از کشور بگیریم. ولی بالاخره تصمیم گرفتیم که تلاش کنیم با پشتوانه کاری هر ۸ نفرمان به جایی برسیم و پیشرفت کنیم. در این مسیر از راهنماییها و کمکهای استادان خود نیز بیبهره نیستیم.
- این آنسامبل فعالیت رسمی خود را از چه زمانی آغاز کرد؟
زمستان سال ۹۴ به بهانه برگزاری اولین فستیوال موسیقی معاصر تهران کار خود را شروع کردیم و سعی کردیم از تمام دوستانمان که در این زمینه فعالیت داشتند و تجربیاتی در کنار هم داشتیم استفاده کنیم. اولین اجرای رسمی آنسامبل هم در اردیبهشت سال ۹۵ در فستیوال موسیقی معاصر تهران در تالار رودکی بود.
- اگر کسی میخواهد یادگیری پرکاشن را آغاز کند، باید چطور و از کجا شروع کند؟
در این مورد اتفاقاً یک خاطره جالب برایت میگویم. یک بار فردی به من پیغامی داد که دلش میخواهد تیمپانی یاد بگیرد و از من راهنمایی خواست. من هم استاد خودم را به او معرفی کردم. مدتی گذشت و خبری از او نداشتم تا اینکه کمی بعد همین فرد یکی از بهترین نوازندگان پرکاشن شد که اکنون هم از نوازندگان آنسامبل خودمان است.
اما در پاسخ به این سوال؛ اگر فردی موزیسین باشد و قبلاً نواختن سازی را فراگرفته باشد، کارش راحتتر است یا خیر باید بگویم بله، ولی اگر قرار است با پرکاشن شروع کند پیشنهاد میکنم ابتدا طبل کوچک یا همان اسنِیر را یاد بگیرد که کار با استیک (مضراب یا چوب نواختن ساز) را بیاموزد و پس از آن نواختن تیمپانی را فرا بگیرد و بعد از آن یا همزمان به دنبال یادگیری کیبورد پرکاشنها برود. ولی از آنجایی که متأسفانه اساتید و امکانات لازم برای آموزش همه سازهای کوبه ای وجود ندارد، فرد باید بیشتر خودش با مطالعه و جستجو مطالب را یاد بگیرد.
- میدانم تجربه سرپرستی گروهی ایرانی را هم داری. هنوز هم در این زمینه مشغول هستی؟
من سرپرستی گروه ایرانی "سارنگ" را برعهده دارم. آشنایی من با اعضای این گروه که از دانش آموزان و دانش آموختگان هنرستان موسیقی دختران هستند به همکاریهای ما به عنوان همنواز در اجراهای مختلف باز میگردد. بعد از آن اجراها موقعیتهای مختلفی برای همکاری پیش آمد که من از دوستانم دعوت کردم در کنارم باشند. بعد احساس کردیم میتوانیم در کنار هم یک گروه با پتانسیل بالا داشته باشیم. که از آن به بعد اجراهای مختلفی را با هم انجام دادهایم. البته محدودیتهایی برای اجرا با خواننده دختر داریم که ما را از داشتن اجراهای عمومی محروم کرده اما امیدواریم بتوانیم توانایی و هنر این دختران هنرمند را هم به جامعه نشان دهیم.