دکتر ناصر فکوهی دبیر علمی همایش گفت: امسال که به عنوان سال "وحدت و انسجام ملی" اعلام شده است و برنامههای بسیاری این نیاز بزرگ را هدف گرفتهاند، موقعیت مناسب برای دست اندر کاران امور فرهنگی در کشور ایجاد کرده است تا هر یک به نوبه خود و با رویکرد خویش قدمی در این راه بردارند.[هم اندیشی هنرقومی و وحدت ملی]
در واقع یکی از مهمترین امتیازات و ثروتهای که کشور ما از آن برخوردار است، وجود تنوع فرهنگی و طبیعی است در ایران است. همزیستی بیش از 50 زبان و گویش محلی و در عین حال برخورداری از یک زبان میانجی قدرتمند و ملی - یعنی فارسی که دارای ارزشی تاریخی و گسترده و نفوذی بینالمللی است- وجود دهها قومیت، سنت، و آیینهای خاص، برخورداری از طبیعتی غنی و گوناگون، وجود اقلیتهای دینی زرتشتی، مسیحی، کلیمی در کنار اکثریت بزرگ مسلمان و ... گویای موقعیتی است که در جهان امروز شکلی استثنایی دارد. این نعمتی است که نه تنها باید آن را شناخت بلکه باید به هر وسیله برای تداوم آن کوشید.
مطالعات ایرانشناسی هنوز در ابتدای راه خود است بخش بزرگی از این مطالعات هنوز در خارج از ایران و به وسیله متخصصان غیر ایرانی و یا به وسیله متخصصان ایرانی دانشگاهها و موسسات غیر ایرانی انجام میگیرد. تنها زمانی میتوان از این موقعیت ایران بهره برد که گستره علوم ایران شناسی و نیروی انسانی درگیر این مطالعات از لحاظ کمی و کیفی بتوانند به حدی برسند که ایران خود به مرکز اصلی و قدرتمند این علوم تبدیل شود.
دکتر ناصر فکوهی افزود: هنر به مثابه یکی از مهمترین اشکال بیان و تبلور و و انتقال و اشاعه فرهنگهای انسانی در نقطه مرکزی قرار میگیرد. انسان شناسان، جامعهشناسان، متخصصان تاریخ و جغرافیا، فلسفه و دینشناسان، روانشناسان، زبان شناسان و....هر یک دارای رویکردهای خاص به موضوع هنر هستند.
انتخاب موضوع "هنر قومی و وحدت ملی" برای هماندیشی امسال و حضور انسان شناسان از اروپا و انتقال تجربیات آنها گامی است برای حفظ وحدت ملی و هنر قومی.
هنر قومی و مفاهیم رمزآلود
نشست اول هم اندیشی هنر قومی و وحدت ملی با به ریاست دکتر بلوکباشی ادامه یافت در این نشست وی نمونههای از مصادیق و مفاهیم آئینی – رمزی در برخی آثار هنری - تزئینی اقوام ایرانی بررسی کرد و توضیح داد.
دکتر علی بلوکباشی گفت: فرهنگ مجموعهای از نمادها و نشانهها است. مردم از راه نمادها باهم ارتباط برقرار می کنند و به نسل دیگر منتقل میکنند. این نمادها خود را به دو صورت جلوههای هنر مادی (معماری نقوش و هر دستاورد هنری و غیر مادی ( زبان، ایما و اشارات، ادبیات شفاهی) نشان میدهند. آگاهی و شناخت ما از اقوام دوره پیش از تاریخ و نانویسا از طریق نمادها و نشانهها ایجاد شده است. همیشه در اقوام گروه نقش آفرینان و هنرمندان، برجستهترین عده هستند. آنها با درک مفاهیم ذهنی جامعه خود و مجموعه رفتارهای مفهومی آنها را به دیگران منتقل میکنند. این هنرمندان با طبیعت زندگی م کنند و از آن تاثیر میگیرند ولی خود را مقید به انتقال واقعگرایانه از آن نمیدانند.
وی افزود: هر اثر هنری دوجنبه پیدا ( زیبا شناسانه) پنهان ( راز و رمز آلود) دارد. برای درک اندیشه و فرهنگ مردم باید بیشتر به جنبه راز آلودی نقوش نگاه کرد.
وی با نشان دادن چندین نقش و نگاره به تفسیر آنها پرداخت و گفت: استفاده از درختانی مثل انجیر، خرما، زیتون و انار در نقوش ایرانی نشانهای از قداست است و به درخت زندگی معروف است.
بعضی از درختان چون سرو همیشه سبز هستند از قداست بیشتری برخوردارند. پیچک سر در خانههای قدیمی به عنوان هرز و محافظ اعضای خانه از چشم بد به کار برده میشود. نقش قوچ و لوتوس بر سفالها نمادی از قدرت و ثروت در جوامع دامداری و مهر است. سگک کمربند که به آن گل کمر گفته میشود نشانهای از پهلوانی و جوانمردی است. در لرستان دوره باستان اسب هر شخص هنگام مردن او با او خاک میشد. اما کم کم به علت نیاز به وجود اسب بیشتر ، لگام جای آن را گرفت.
هنر قومی وسیله بیان اندیشه
دکتر سارا شریعتی دومین سخنران هم اندیشی هنر قومی و وحدت ملی درباره " هنر دینی، هنر قومی: در هم تنیدگی، تداوم و تحول مطالعه موردی مکانةای مذهبی بازار تهران" سخنرانی کرد. این تحقیق با همکاری مروارید ایاز دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی انجام شده است.
وی گفت: این تحقیق با این پیش فرض صورت گرفته است که اصولا حکومتهای محلی در طول تاریخ با اقوام با احتیاط برخورد کردهاند. اقوام در جامعه دولت- ملت برای بیان و ابراز خود و خروج از حصارهای محدوده جغرافیایی خود از دو راه دین و هنر استفاده میکنند.
وی توضیح داد: هنر قومی، هنری محصور در مرزها، منطقه و قومیت خود است. سیاست نیز اغلب در این حصار کشی نقشی تعیین کنندهای داشته است. حیات اجتماعی دین اما همواره به مثابه یکی از بزرگترین راههای گشایش هنر قومی و فراگیر شدن آن عمل کرده است.
در ایران اقوام و هنرهای قومی از خلال دین، امکان بیان، تثبیت و فراگیر شدن خود را یافته و در عین حال بدان غنا بخشیدهاست.
تشیع امامی، که برخی آن را تحت عنوان اسلام ایرانی، دین قومی، و دین مدنی نیز یاد کردهاند به نوبه خود در فراهم کردن شرایط فراگیر شدن هنر قومی در سطح ملی نقش تعیین کنندهای ایفا کرده است. تجلی هنر قومی را در حیات اجتماعی دین میتوان در زمینههای چون آیین و مراسم مذهبی، اشیاء مذهبی و فضا و زمان دینی مشاهده کرد و مکانهای دینی یکی از زمینههای تجلی هنر قومی بودهاند. مکانهای که در ایران بخش قابل توجهی از فرهنگ مادی را تشکیل میهند. این مکانةا که طیف وسیعی از مساجد، امام زادهها، حسینیهها، تکیهها و حتا سقاخانهها را در بر میگیرند. در گوشه و کنار کشور با ویژگیهای ممتاز هر منطقه و محلی ساخته شدهاند.
وی در این نشست تجلیات هنر قومی در مکانهای دینی را به بحث و بررسی گذاشت و گفت: هنر دینی خود را به واسطه دین، عمومیت میبخشد و فراگیر میکند. بازار یکی از ابتداییترین و دستنخوردهترین عناصر فرهنگی و مولفههایی شاخص و پایدار قوم ایرانی است. بازار تهران و فضای اطراف آن به علت نقش تعیین کننده تجاری، فرا گرفتن ارگ حکومتی در آن و به تبع نقش مهم سیاسی، وجود مسجد جامع و محوریت مذهبی و همچنین به دلیل بافت سنتی – که کمتر دستخوش تغییر و تحول قرار گرفته است- نسبت به سایر محلات شهر از موقعیت ویژهای برخوردار است.
این موقعیت باعث شده که عمارتها و بناهای که با کاربریهای متفاوت مذهبی ( مساجد ، امامزادهها و... )، آموزشی (مدارس) عامالمنفعه ( آب انبارها) و تجاری (کاروانسراها) در این منطقه قرار دارند، دستنخوردهتر از دیگر مناطق تهران باقی بماند. مطالعه موردی این بناها درهم تنیدگی هنر قومی در هنر دینی را نشان دهد.
ایوان عنصر مشترک معماری در ایران
دکتر سلطانزاده که در کارهایش با ذهنیت فرهنگی به معماری نگاه میکند به عناصر مشترک معماری در هنر اقوام گوناگون ایرانی اشاره کرد و گفت: عناصر معماری تحت تاثیر دو عامل الف: پدیدههای جغرافیایی و ب: عملکرد فضا و فعالیت بوجود میآیند. بسیاری از عناصر معماری که تحت تاثیر عوامل مادی و محیطی و نیز عوامل فرهنگی شکل گرفتهاند نقشها و کارکردهای گوناگونی داشتهاند.
برخی عناصر تنها کارکرد سازهای داشتهاند، بعضی دیگر جنبه عملکردی و برخی جنبه زیبایی شناسانه داشتهاند. بعضی از عناصر تنها یک کارکرد و برخی چند چند نقش و کارکرد داشتند. در معماری نیز عناصری وجود دارد که به مانند عید نوروز در فرهنگ ایرانیان فراگیر است.
به اعتقاد استاد معماری دانشگاه آزاد تهران، ایوان مهمترین عنصر معماری ایران به شمار میآید که چند کارکردی است. ایوان در سرزمینی که نه همیشه سرد است نه گرم، حد فاصل فضاهای باز و بسته است. ایوان فضای بستهای است که از یک طرف باز است.
دکتر حسین سلطانزاده ایوان مدائن را یکی از باشکوهترین عناصر و فضاهای ایرانی معرفی کرد و گفت: ایوان مدائن از نظر نمادین هم طراز با بنای تخت جمشید است ولی از آنجایی که ساسانیان از ثروت کمتری نسبت به هخامنشیان برخوردار بودند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
ایوان در متون ادبی و تاریخی همواره مورد توجه بوده است. از جنبه چگونگی کاربرد آن در انواع مختلف بناها نیز این عنصر را می توان عامترین عنصر معماری ایرانی دانست که در فضاهای آیینی، تشریفاتی، حکومتی، تا فضاهای تجاری خدماتی و مسکونی مورد استفاده قرار می گرفته است.
اکثر مساجد، مدارس دورههای مختلف تاریخی، عمارت عالی قاپو در میدان نقش جهان، عمارت خورشید در تهران و ... نمونههای از این دستاند.
تاثیر مخرب معماری تهران بر دیگر شهرها
محمد رضا حائری مدیر گروه معماری دفتر پژوهشهای فرهنگی با موضوع "تاثیر ساخت و سازهای معاصر پایتخت بر حذف معماریهای بومی ایران" سخنرانی خود را ارائه کرد.
وی با اعتراض به نحوه ساخت و ساز در تهران گفت: معلوم نیست ما تهران را شکل دادهایم یا تهران ما را و از همه بدتر باید گفت این شهر که به اندازه یک کشور بزرگ است بدون کنترل تاثیر ناسزایی بر دیگر شهرها گذاشته است.
قوم ایرانی در طول 2 هزار سال شهرسازی سه گونه فضای باز، بسته و پوشیده برای زیست مستقل انتخاب کرده است. با بررسی معماری ایران سه فضای حیاط ایوان و اتاق را میتوان یافت. آنها با داشتن سه عنصر کف سقف و دیوار این فضاها را خلق میکردند و معمولا با درست کردن حیاط مرکزی لایههای دیگر را به آن ملحق میکردند. وی با نمایش چند عکس از خانههای سراسر ایران این سه عنصر را نشان داد.
وی در ادامه از مسئولان وزارت علوم خواست که انسان شناسی در حوزه معماری را جزو دروس این رشته قرار دهند.
مهندس محمدرضا حائری با تحلیل معماری سالهای 1310 تا 1330، چهار گونه سبک معماری را که مبتنی بر سنت، بوم، تاریخ و نوآوری بود برای این دوره برشمرد و در ادامه گفت: از سال 1350 تا به امروز چیزهای میسازیم فاقد معماری هستند و در واقع ساختن بدون معماری را تجربه میکنیم. سبک ساختن و تهران به همراه ضوابط اشتباه به سایر شهرهای ایران منتقل شده است. ضوابطی که به هر کش اجازه داده میشود هر کسی برای خود خانه و خیابان درست کند و تمام فضاهای بینابینی مثل ایوان را از بین ببرد.
در شهر ایرانی هم همین تغییر را ایجاد کردهایم. در شهر ایرانی ما انواع واشدگاه، مشاع، میدان و فضای عمومی را پیشبینی میکردیم. تصور قوم ایرانی در گذشته- چه برای فضای عمومی( مسجد، مدرسه، کاروانسرا) و چه فضاهای خصوصی- بر یک نوع تفکر فضایی استوار بوده است. شهر کاشان بهترین نمونه از وجود این تفکر مشترک در معماری است.
تهران در فراموشی این تفکر نقش فراوانی داشته است به ویژه در مورد سازه، ساختمانسازی و مصالح غیر بومی وارداتی.
وی با گریز ناپذیر بودن بخشی از اتفاقاتی که ساخت و ساز در تهران افتاده است به تبیین تفاوتهای دو عرصه معماری و ساختمانسازی اشاره کرد و گفت: در معماری شما با مهندسی سازی، معماری کوتاه مدت (مد)، معماری بلند مدت (سبک) و معماری جاویدان سرو کار داریم و در ساختمان سازی با بناسازی، قوطی سازی، سر هم سازی و ناپایدار سازی سر و کار داریم.
وی با تاکید بر این که ساخت و سازهای کنونی به هیچ عنوان معماری مدرن نیست گفت: معماری مدرن یک دستاورد مهم بشری است بخشی از تاریخ معماری به حساب میآید.
وی در پایان گفت: امروز با موقعیتی روبرو هستیم که بر اساس حاکمیت الگوی ساخت و ساز تهرانی، بخش اعظم تنوع در عناصر معماری و الگوی فضایی متعلق به اقوام و فرهنگهای کشور از بین رفته است.
نشست اول با جلسه پرسش و پاسخ به پایان رسید.