عياری پس از بحثهای اخير درباره سرنوشت مدرسه ملی سينما بهعنوان مرکزی که سازمان سينمایی مستقيما تأسيس آن را بر عهده داشته، تجربيات شخصی خود از حضور در اين مدرسه را در گفتوگو با روزنامه «شرق» در ميان گذاشته است.
کیانوش عیاری فیلمساز برجسته و صاحبسبک سینمای ایران که خود از اساتید مدرسه ملی سینمای ایران است درباره این مدرسه، هنرجویانش و دورنمای این موسسه ۲۸ تیرماه با روزنامه شرق گفتگو کرده است
- شما در زمینه فعالیتهای آموزشی مرتبط با سینما خیلی خود را درگیر نکرده بودید؛ اما «مدرسه ملی سینما» اولین جایی است که بهطورجدی در حوزه آموزش سینما فعالیت میکنید. درست است؟
البته در مقطعی در کارگاههای آموزشی حضور داشتم. فکر کنم بین سال ٨٧ و ٨٨ بود و در اصفهان برگزار شد.
- ویژگیهای «مدرسه ملی سینما» چه بود که تصمیم گرفتید تجربیاتتان را با هنرجویانِ فیلمسازی این مدرسه به اشتراک بگذارید؟
سالهای گذشته که «انجمن سینمای جوانان» در سینما فلسطین، روزهای دوشنبه یا چهارشنبه یک سئانس در هفته، فیلمهای جوانان را نشان میداد، من هم گاهی میرفتم و به تماشای فیلمها مینشستم. فیلمها درخشان و امیدوارکننده بود و بهنوعی به من هم انرژی میداد. مسئولان آن زمان به من میگفتند وقتی اینجا میآیید بچههای فیلمساز روحیه میگیرند. من هم در جواب میگفتم من برای روحیه خودم اینجا میآیم! بهطورکلی با دیدن فیلمهای جوانان، کلی روحیه و انرژی میگیرم. این اتفاق باعث شد نگاه مثبت و خوبی به فیلمسازهای جوان پیدا کنم. در این سالها داوری بسیاری از جشنوارههای مرتبط با سینمای کوتاه را برعهده داشتهام و برایم همیشه هیجانانگیز بوده است. حس میکردم من بهعنوان یک فیلمساز قدیمی قرار نیست دچار رکود ناشی از بالارفتن سنم بشوم. وقتی «مدرسه ملی سینما» تأسیس شد و من را برای انتقال تجربههایم به هنرجویان آنجا دعوت کردند با کمال میل پذیرفتم و تا این لحظه میتوانم بگویم این مدرسه کمهزینهترین بستر برای پرورش چند فیلمساز خوب در این مملکت است. شک ندارم بهزودی شاهد چند فیلمساز خیلی خوب از کارآموختههای این مدرسه خواهیم بود. بعضی از فیلمهای هنرجویان مدرسه را که دیدم به نظرم خوب و امیدوارکننده بودند. حتما مشابه این بچهها در دیگر کلاسهای فیلمسازی هم وجود دارند؛ اما این مدرسه با اصول خاصی کارش را پیش میبرد، بر اساس نظمی که امیدوارم در بطن این نظم یک جور تعهد هم از جانب جوانانی که در این مدرسه دارند دوره میگذرانند به وجود بیاید و باعث شود خیلی زود وارد عرصه سینمای حرفهای بشوند. این آینده نزدیکی که از آن حرف میزنم منظورم چهار، پنج سال آینده است؛ بعضی زودتر و برخی دیرتر. ولی به گمانم همه ٢٠ نفری که برای دوره پرورش سینماگر مدرسه ملی انتخاب شدهاند همهشان جنم فیلمسازشدن را دارند؛ این هم در حد صحبت یا ادعا نیست. کار عملی آنها مؤید این نکته است.
- جریان و هجمهای رسانهای، حتی بین اهالی سینما وجود دارد که میخواهند «مدرسه ملی سینما» را به حاشیه ببرند و آن را محفلی بیاساس و گذرا قلمداد کنند. شما بهعنوان کسی که بهصورت مستقیم با مدرسه و هنرجویانش در ارتباط هستید، به این مسائل چه واکنشی دارید؟
«مدرسه ملی سینما» یکی از اتفاقات درست و نادر برای پرورش جوانانی است که میخواهند وارد عرصه سینما بشوند و مداومت آن خیلی مهم است. نظمی را که لازمه یک آموزشگاه آکادمیک باشد دارد؛ اما این نظم، هیچ ربطی به نظم پادگانی ندارد. فضایی که در آن دیدهام باز و مثبت است. یقین دارم این مدرسه بستر تولد تعدادی فیلمساز خواهد شد و بحثی در آن نیست. درباره موضوع رسانهای که گفتید، باید بهطورکل گفت رسانه در کنار حُسنهای زیادش که باعث شده تا دهکده جهانی کوچکتر و دردسترستر شود، معایبی هم دارد از جمله شایعهپراکنی؛ البته برخی از رسانهها.
- چه پیشنهادی برای پیشبردِ هدفمندترِ این مؤسسه آموزشی دارید؟
این رسمی باستانی است که در مقابل کاری که دارد درست انجام میشود عدهای چوب لای چرخ آن میگذارند. من نمیدانم چه کسانی مخالف این جریان آموزشی هستند. اما حتما تنگنظری یکی از وجوه مشخصِ این چوب لای چرخ گذاشتنها و مخالفتهاست. این مدرسه به سلامت کارش را انجام میدهد؛ حتما معایبی هم دارد که قابل برطرفشدن هستند. امکان دارد در راهش مرتکب اشتباه شود، اما ایرادی ندارد و در مقابل حُسنهای فراوانش و آیندهای که دارد، نوید میدهد مدرسه ملی اصولی و روشمند است.
- اگر علمی یا مبحث بینارشتهای را بهعنوان مکمل اصلی سینما بدانید آن کدام است؟
مهمترینِ آن، علوم اجتماعی میتواند باشد. شناخت آکادمیک نسبت به فرهنگ و هنر؛ هر چیزی که فکرش را میکنم سینما در یک بزنگاهی به آن احتیاج دارد. البته این لزوما به معنای این نیست که یک فیلمساز باید در همه این موارد یک کارشناس باشد.
- گفتگو: امیر محقق