دوچرخه‌ی شماره ۸۸۶ منتشر شد

• خبر

تمديد مهلت شركت در جايزه‌ي سپيدار

كتاب‌هايي كه شنيده مي‌شوند

 

• خانه فيروزه‌اي

ما و بي‌كرانگي

امانت‌هايي كه به من سپرده‌اي

اندازه و بي‌اندازه

 

• شهر فرنگ

گاهي گريه‌هايم واقعي بود

 

• دماسنج

ما همه به خون نياز داريم

 

• پنجره

اين‌جا خورشيد زود غروب مي‌كند

 

• جزيره

جمعه‌اي كه دير مي‌كرد

سه شعر از آرش شفاعي

رفتار آدم‌ها در وضعيت‌هاي خاص

 

• چرخ سبز

سرد و سبز و سر‌بلند چون سبلان

 

• چشمه‌ها

درست مثل خود دوستي

"مادر" و پنج شعر ديگر

ملاقات با خانه‌هاي قديمي

 

• لوح نقره‌اي

واقعيت تلخ افزوده!

 

• دوخرچه

آدم و تابستان (قسمت دوم)

نا‌خلف نخواهم‌شد

 

• ايستگاه

يك موزه‌ي راز‌آلود در خيابان حجاب

 

شعر روي جلد:

بي‌قافيه

 

من تو را شعر مي‌كنم

قافيه نمي‌گيري

وزن نداري

تو

از شعرهايم سيري

 

سارا نجفي

15ساله از سروستان

 

تصويرگري روي جلد: استيو بيورك‌من