سیدتقی کمالی، پژوهشگر جامعه اطلاعاتی و تحلیلگر روندهای آینده به عنوان سخنران اصلی این نشست گفت: آینده پژوهی به عنوان علم، فناوری و هنر نیاز اصلی تمامی ارکان مدیریتی و عرصههای علمی است که به شناخت، تحلیل، ساخت، شکل دهی و برنامهریزی آینده میپردازد و تنها بدین وسیله میتوان در عصر اطلاعات و جهان مجازی زندگی هوشمندانه و آگاهانهای را پیش گرفت.
وی با برشمردن فرآیند تکامل جامعه بشری، عصر کنونی را مرحلهای از جامعه اطلاعاتی، دانش بنیان و مبتنی بر تحول دیجیتال دانست که منتهی به عصر فراجهان (Metaverse)، جهان مجازی مبتنی بر واقعیت افزوده میشود. از این عصر با تعابیر مختلفی یاد میشود، آمریکا و سازمانملل (اتحادیه بینالمللی ارتباطات دوربرد) جامعه اطلاعاتی، یونسکو جوامع دانشی و بخشی از اروپا انقلاب صنعتی چهارم و بخشی دیگر آن را جامعه دیجیتال میخوانند.
کمالی، روابطعمومی آینده را مبتنی بر کنشگری هوشمندانه دانست و گفت: روابطعمومی برای آینده با دو ساحت مواجه است نقش آفرینی سازمانی و فرا سازمانی (متناسب با مأموریت و رسالت سازمان و جوامع) و جنبههای ماهوی و ذاتی (شناخت تغییرات و موقعیت خود) و بر همین اساس میتوان بینش آینده پژوهانه را مبتنی بر پویش محیطی، تفکر راهبردی و طرح ریزی راهبردی دنبال کرد.
وی افزود: آینده پژوهی اجتماعی و مطالعات اجتماعی آینده (با تأکید بر جنبههای زیستی و ارتباطی آینده) و تبدیل آینده پژوهی به ظرفیت اجتماعی (قدرت ارتباطات) و سیاست پژوهی و آینده پژوهی و تبدیل باور عمومی و ملی به یک فرهنگ در ساخت آینده مطلوب فردی، اجتماعی و سازمانی مؤثر هستند. به طور کلی آینده پژوهی تولید تجویزهای کارآمد است که میگوید در حال چه انجام دهیم تا آینده هر چه بیشتر مطابق ارزشهای ما باشد.
پژوهشگر جامعه اطلاعاتی و تحلیلگر روندهای آینده با تأکید بر اهمیت سرعت در ساختن آینده و مسأله مهم رصد و دیده بانی دیگران، سازمانها و جوامع نقش روابطعمومی را در ایجاد حس اجتماعی مسئولانه، قصد و التفات جمعی (Collective Intentionality) بی بدیل خواند و تولید ادبیات مشترک و بهره گیری از فناوریهای نرم برای گسترش سرمایههای اجتماعی و اقتدار ملی اعم از بهره وری، رشد، امید و اعتماد را ضرورت ساخت آینده مطلوب و پایدار برای سازمانها و جوامع دانست.
کمالی، توجه به آینده پژوهی مشارکتی و انتگرال را با همکاری و مشارکت تمامی ذینفعان سازمانی راهبرد مهم برای روابطعمومی خواند که فرآیند تبدیل ظرفیتهای بالقوه به بالفعل، گفتمان سازی، اجتماعی شدن و ایجاد بسترهای کنش را در فضای نهادی تسهیل میکند.
وی تصریح کرد: خلق یک آینده با سه مؤلفه پیش نگری، تخصیص منابع و کنشگری حاصل میشود و آینده مطلوب وابسته به انتخاب و اقدام ما است و در این میان میتوانیم روندها را متناسب با ارزشها و اولویتهای خود تنظیم کنیم. در ابعاد جهانی و ملی کلان روندها و روندهای بسیاری وجود دارد که بخشی از آنها وابستگی به پیشران ها، تصمیمها و سیاستها دارد و بنابر نوع رویکردها و رویدادها میتوان آنها را تغییر داد.
این آینده پژوه با اشاره به روند فناوری در ایران در خصوص رسانههای اجتماعی گفت: با اتخاذ رویکردهای سیاستی، جامعه را از اجتماعات گفتمانی در فیسبوک به سمت رسانههای اجتماعی بصری مانند اینستاگرام سوق داده ایم که سلبریتی پرور هستند. در چنین وضعی شاهد گسترش فرهنگ بصری تشدید یافته هستیم که متعاقب آن نیاز به ارتقای سواد بصری کاربران هست.
کمالی در ادامه با اشاره به تحولات پیش روی بشری گفت: رسانههای اجتماعی در دهه 2000 پدیدار شدند و به عنوان یک فناوری به طور مستمر خود را بهبود میدهند و در نهایت میتوانند جهش فناورانه داشته باشند و قابلیتها و ساحتهای تازهای را بوجود بیاورند اما تا سال 2030 ما تحول فناورانه دیگری را شاهد خواهیم بود که منجر به پارادایم شیفت میشود و آن ظهور ماشینهای اجتماعی است که در قالب روبات ها، گجت ها، فن افزارها و دستیاران شخصی گسترش خواهد یافت.
پژوهشگر جامعه اطلاعاتی و تحلیلگر روندهای آینده افزود: ارتباطات انسانی در روابطعمومی حائز اهمیت است و توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی منجر به شکل گیری ارتباطات واسط کامپیوتری شده است و بدون این دانش نمی توان مطالعات ارتباطی از جمله روابطعمومی را دنبال کرد. در آینده روابطعمومی باید خود را برای تعامل انسان و ماشین آماده کند.
وی با اشاره به ضرورت اندیشه و پژوهش درباره آینده، نقش اندیشکدهها و مؤسسات پژوهشی را مهم توصیف کرد و گفت: هم اکنون مراکز متعددی در جهان در دانشگاهها به طور مستقل یا مشترک با صنایع رسانهای به مطالعه در زمینه آینده ارتباطات و اطلاعات میپردازند.
هوش مصنوعی هم اکنون هزار برابر از هوش انسانی کمتر است و تا سال 2030 با هوش انسان برابری کرده و پس از آن از هوش بشری فزونی میگیرد و میتواند در خدمت به انسان یا عامل مخاطره و تهدید باشد. دادههای بزرگ یک کلان روند دیگر است که منجر به تحول خواهد شد. در سال 2009، 79 صدم زتا بایت داده در اختیار شرکتهای فناورانه قرار داشت که این رقم تا سال 2015 به 7.9 زتا بایت رسیده و پیش بینی میشود تا سال 2020 به 35 زتا بایت فزونی بگیرد که یک رشد 44 برابری است.
همگرا شدن فناوریها، مدیریت وب معنایی و مدیریت هوش فناورانه دیگر کلان روندهای مورد اشاره بود که منجر به شکل گیری انسان همیشه متصل، فناوری کاشت و ادغام کامل و شکل گیری جهان الحاقی و پدیداری فرا انسان در نقطه عطف تکینگی (Singularity) به عنوان تجربه متفاوت و بی نظیر بشری خواهد شد.
کمالی در پایان آنچه كه تغيير دنيا میناميم را در تغيير پنج مؤلفه خلاصه کرد و گفت: تغيير در پيش فرضها، الگوها و تصورات، تغيير در ابزارها و روش ها، تغيير در اهداف، سیاستها و رویه ها، تغيير در مفاهيم و تغییر در نهادها پیش روی انسانها است که از هم اکنون باید برای آن برنامه داشت تا منجر به غافلگیری نشده بلکه هوشمندانه و آگاهانه مسیر آینده را طی کنیم.