سالهاست كه تلويزيون در غيبت طنازهاي حرفهاي تنها به توليد سريالهاي سطحي، ضعيف و متوسط طنز ميپردازد؛ آثاري كه بهدليل ضعفهاي فراوان ساختاري، هنري و محتوايي و ارتباط برقرار نكردن با مخاطب به توفيق نميرسند.
برزو نيكنژاد، فيلمنامهنويس و كارگردان سينما و تلويزيون كه در زمينه توليد فيلمها و سريالهاي طنز و جدي تجربه كسب كرده، اينبار در ادامه مسير سريالسازي خود «پنچري» را ساخته است؛ سريالي كه جايگاهي در ميان آثار طنز درجهيك تلويزيون ندارد و با وجود استفاده از چهرههاي شناختهشده تلويزيوني و بهرهگيري از موضوعهاي تكراري، فيلمنامه متوسط آن و شخصيتها درست پرداخت نشدهاند و طنازيهاي كمرنگ با اقبال بينندگان روبهرو نشده است.
گرچه در نبود سريالهاي طنز و وفور مجموعههاي تلخ و غمانگيز خانوادگي اجتماعي كه فضاي عمومي تلويزيون را ناخوشايند كرده، پنچري ميتواند از هيچ بهتر باشد اما مسئله اين است كه با وجود ادعاي تلويزيون مبتني بر داشتن مشكلات مالي و همچنين استفاده مكرر از عوامل كمتر حرفهاي نشان ميدهد مديران فقط مظلومنمايي ميكنند. چرا كه با همين بودجه و دعوت از حرفهايها و بهرهمندي از موضوعهاي بهروز ميتوان آثار طنز و جدي مناسب ساخت.
از اين رو، نداشتن بودجه بدتر از گناه است كه تلويزيون نداشتن برنامهها و مجموعههاي خوب را گردن بودجه ضعيف خود بيندازد. پنچري با توجه به پيشينه عوامل آن و همچنين بهرهمندي از نوآوري و قرار دادن جايگاهي خوب براي انتقادهاي اجتماعي و پرهيز از كليشههاي رايج اين نوع آثار ميتوانست يك مجموعه طنز و انتقادي جذاب باشد ولي با بضاعت و ظرفيت كنوني تنها بر كارنامه هنري سازنده سريال و محصولات ازيادرفتني افزوده است.
كمبود آثار طنز با عنايت به نياز مخاطب به شادي و نشاط ضرورت برنامهسازي را در دستور كار قرار ميدهد و چنانچه به اين مهم اعتنا و به خواستههاي مخاطب پاسخ شايسته داده نشود، 4چرخ پنچري تلويزيون قادر به حركت نخواهد بود. در اين صورت، اگر تماشاگران تلويزيون كركره را پايين بكشند و به تماشاي برنامههاي نامناسب ماهوارهاي روي بياورند، چندان عجيب نخواهد بود.
- منتقد تلويزيون