آنها سرگرم سرقت بودند كه مأموران رسيدند و با شليك آنها، فرار دزدان رنگ خون گرفت. بامداد شنبه، پسر22سالهاي به همراه 3نفر از دوستانش راهي خانه ويلايي پدربزرگش در منطقه شهران شد تا از آنجا سرقت كند. پدربزرگ و مادربزرگش هر دو مريض و از چند روز پيش در بيمارستان بستري شده بودند و كسي در خانه ويلايي حضور نداشت. وقتي آنها به مقابل خانه ويلايي رسيدند، از ديوار بالا رفتند؛ غافل از اينكه همسايه روبهرويي مراقب خانه پيرمرد است و از پنجره دزدان را ديده و پليس را خبر كرده است.
- 10دقيقه بعد
4پسرجوان، پولها، طلاها و دلارهاي داخل گاوصندوق خانه پيرمرد را در ساك قرمز رنگي ريختند. پس از آن، قصد خروج از خانه ويلايي را داشتند كه در تاريكي چشمشان به چراغقوه پليس افتاد. سارقان از ترس داخل يكي از اتاق خوابها پنهان شدند. به محض اينكه 2مأمور پليس در را باز كردند، يكي از سارقان با اسپري اشكآور به آنها حمله و فرار كرد. بهدنبال آن 3جوان ديگر از اتاق خارج شدند و قصد فرار داشتند كه مأموران دست به سلاح شدند و تيراندازي كردند. يكي از سارقان فرار كرد، يكي ديگر از ناحيه سر تير خورد، ديگري گلولهاي به پايش اصابت كرد و زمينگير شد و نفر چهارم كه نوه صاحبخانه بود، دستگير شد.
2سارقي كه گلوله خورده بودند به بيمارستان منتقل شدند چند ساعت بعد يكي از آنها كه حالش وخيم بود جانش را از دست داد. با گزارش ماجرا به قاضي سيدسجاد منافي آذر، بازپرس ويژه قتل تهران تحقيقات در اين خصوص آغاز شد. نوه ناخلف كه 22ساله است، در بازجوييها گفت: پدربزرگم كارخانهدار بود و وضع مالي خوبي داشت.
3ماه پيش با دوستم مرتضي كه فراري شده به خانه پدربزرگم رفتم و او وقتي وضعيت زندگي وي را ديد پيشنهاد سرقت را مطرح كرد. من ابتدا قبول نكردم اما چون پدربزرگم بقيه نوههايش را بيشتر از من دوست داشت پذيرفتم تا با مرتضي و 2دوست ديگر او نقشه سرقت را اجرا كنيم.
با وجود اين شب حادثه پشيمان شدم اما آنها مرا مسخره كردند و گفتند كه تو عرضه هيچ كاري را نداري. من هم براي اينكه شجاعتم را ثابت كنم همراهشان رفتم كه اين حادثه رخ داد. وي گفت: من دانشجوي رشته كارگرداني هستم و علاوه بر اين دروازهبان تيم فوتبال نوجوانان هم هستم و نيازي به پول نداشتم و لجبازي با دوستانم باعث شد كه وارد اين ماجرا شوم.
در ادامه 2ماموركلانتري كن كه شب حادثه دست به تيراندازي زدند مورد تحقيق قرار گرفتند. يكي از آنها گفت: پس از اينكه دزدان اسپري اشك آور به چشمان من و همكارم پاشيدند، به آنها اخطار داديم كه تسليم شوند اما آنها قصد فرار داشتند و به ناچار تيراندازي كردم.
با دستور قاضي جنايي، تحقيقات در اين خصوص آغاز شده تا مشخص شود كه آيا مأمور پليس قانون بهكارگيري سلاح را رعايت كرده يا نه. اين در حالي است كه جستوجو براي دستگيري سارق فراري ادامه دارد.