بعد از «پرده آخر» خيلي زود تهمينه ميلاني يكي از نقشهاي اصلي «ديگه چه خبر؟» را براي او كنار گذاشت. كلكلهاي بازيگر نوظهور با آدم آهني بانمك به دل تماشاگران نشست و داوران دهمين جشنواره فيلم فجر يك لوح تقدير برايش كنار گذاشتند. حالا ديگر ماهايا پطروسيان پديده محبوب سينما بود.
- ظهور هنرپيشه، افول ستاره
وقتي در «هنرپيشه» با گريم يك زن كولي و لال، شد هووي سيمينخانم تا براي شوهر بازيگرش بچه بياورد، خيليها نقشش را ستودند. هنرپيشهاي كه لال نبود و بچه هم نياورد و وقتي به حلبيآباد برگشت زبان گشود، در گيشه نقشي تعيينكننده داشت. سالهاي آغازين دهه 70 در چند فيلم بازي كرد و البته وقتي در 1375با «نابخشوده» ايرج قادري روي پرده رفت، هنوز ستاره بود. سالهاي پاياني دهه 70براي او دوران افول بود.
آن روزها با ظهور چند بازيگر ديگر رونق كار امثال او از سكه افتاد و به مرور فاصله بازيكردنش در فيلمها بيشتر شد. دهه 80 براي پطروسيان دوره وداع با نقشهاي اصلي و كنارآمدن با نقشهايي بود كه در عنوانبندي فيلمها معمولا اينگونه از آنها ياد ميشود: با حضور... اين حضور براي مثال وقتي در نقش شهره در «اسب حيوان نجيبي است» پيش چشم تماشاگران آمد، ديگر ميشد پذيرفت كه پطروسيان از شمايل بازيگر جوان دور شده است.
- خفهگي در لسآنجلس
«خفهگي» براي فريدون جيراني آخرين تجربه است و براي پطروسيان يك آشتيكنان كمرنگ با سينما. فيلم چند وقت ديگر به نمايش درميآيد و بازيگر محبوب ما نقشي كوتاه در آن دارد. البته كنار الناز شاكردوست تا تماشاگران 2نسل از ستارههاي سينما را در يك قاب تماشا كنند؛ يكي آرام و قانع و ديگري عصيانگر و البته پردردسر. پطروسيان اين روزها يك نشانه ديگر براي ادامه حيات در سينما بروز داده است؛ بازي در «لسآنجلس-تهران» تينا پاكروان كه شايد نقشي متفاوت در كارنامه او باشد. پاكروان فيلمنامه را با آنالي اكبري نوشته و حضور پطروسيان در آن ميتواند خبري مهم باشد.