وي كه ديروز در برابر قضات دادگاه قرار گرفته بود، درحاليكه اشك ميريخت گفت از كاري كه كرده پشيمان است و از اولياي دم مقتول خواست او را ببخشند.ساعت 2بامداد 18خردادماه سال95 صداي چند شليك پياپي در منطقه پاركوي از حادثهاي هولناك خبر ميداد. مردي نقابدار درحاليكه يك كلت كمري در دست داشت، از خانهاي بيرون آمد. هنوز معلوم نبود چه اتفاقي افتاده است اما مرد نقابدار تلاش ميكرد به سرعت فرار كند. دقايقي بعد معلوم شد كه جنايت هولناكي رخ داده است. مرد غريبه با انگيزهاي نامعلوم به سوي زن و شوهر جواني كه سرايدار خانهاي بودند شليك كرده بود. در اين حادثه زن جوان به قتل رسيده اما شوهرش هنوز زنده بود. با اعلام اين خبر به بازپرس دادسراي امور جنايي تحقيقات در اينباره آغاز شد.
افسران جنايي نخست به تحقيق از مرد مجروح پرداختند. او گفت وقتي همراه همسرش از مهماني به خانه برميگشت، توسط مردي غريبه غافلگير شده است. هرچند ابتدا هيچ سرنخي در اين پرونده جنايي وجود نداشت اما در ادامه همسر مقتول گفت قاتل شبيه به مردي است كه در همسايگيشان زندگي ميكند. وقتي مأموران سراغ اين مرد رفتند معلوم شد كه او بعد از اين جنايت فراري شده است. اين نشان ميداد كه او در اين قتل دست دارد. به اين ترتيب وي تحت تعقيب قرار گرفت و چند روز بعد در يكي از شهرهاي غربي كشور دستگير شد. او با اعتراف به قتل زن جوان گفت كه به زن جوان علاقهمند بود اما وقتي فهميد او شوهر دارد دست به قتل وي زد. متهم در ادامه صحنه جنايت را نيز بازسازي كرد و در نهايت پروندهاش به دادگاه فرستاده شد.
- در برابر قضات دادگاه
در جلسه محاكمه كه ديروز در شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي حشمتالله توكلي و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد ابتدا نماينده دادستان به دفاع از كيفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. در ادامه پدر و مادر مقتول شكايتشان را مطرح كردند و گفتند خواستهشان قصاص قاتل است. پدر مقتول گفت: اين مرد بدون هيچ دليلي دخترم را به قتل رسانده و بايد قصاص شود.
در ادامه همسر مقتول كه در اين حادثه مجروح شده بود، شكايتش را مطرح كرد. او گفت: من و همسرم 5سال بود كه با يكديگر زندگي ميكرديم و عاشق يكديگر بوديم و همسرم زن پاكي بود. وي ادامه داد: شب حادثه وقتي به خانه برگشتيم متهم در تاريكي غافلگيرمان كرد. همسرم حتي يك مشت به او زد اما متهم 4گلوله به همسرم و يك گلوله به من شليك كرد. همه حرفهاي او درباره رابطه با همسرم دروغ است.
سپس متهم در جايگاه ايستاد و گفت همه اتهاماتش را قبول دارد. او كه اشك ميريخت، گفت: از كاري كه كردهام پشيمانم اما دست خودم نبود و نميدانم چرا دست به اين كار زدم. وي ادامه داد: من و زن جوان در شبكه اجتماعي بيتاك با يكديگر آشنا شديم و حدود 7ماه با يكديگر در ارتباط بوديم. در اين مدت چند مرتبه به او هديه دادم. ما حتي يك دفتر خاطرات مشترك داشتيم كه در آن عكس ميچسبانديم. اما بعد از 5ماه فهميدم كه او متاهل است.
پيش از اين واقعا نميدانستم كه زن جوان شوهر دارد. فكر ميكردم با دختري مجرد در تماس هستم. او گفت ميخواهد از شوهرش طلاق بگيرد. ميگفت شوهرش اذيتش ميكند و اجازه نميدهد از خانه بيرون برود. حتي وقتي براي ديدن پدر و مادرش به شهرستان رفته بود از من خواست بروم با آنها صحبت كنم. من هم همين كار را كردم اما پدرش گفت در اين ماجرا دخالت نكن و به فكر زندگي خودت باشد.
متهم به قتل ادامه داد: اين ماجرا ادامه داشت تا اينكه او گفت شوهرش از اين رابطه با خبر شده است. او گفت بهتر است رابطه مان را تمام كنيم. زن جوان از من خواست دفتر خاطرات را به او بدهم و همهچيز را تمام كنيم. او گفت اگر از شوهرش طلاق گرفت آن موقع شايد بتوانيم با يكديگر ازدواج كنيم.
اما من نميتوانستم از او جدا شوم و اين جدايي برايم سخت بود. به همين دليل نقشه قتلش را كشيدم و ميخواستم خودم را هم بكشم. وي درباره شب حادثه گفت: من مدتي در سفارت چين بهعنوان نيروي خدماتي كار كرده بودم. بعد از آن هم مدتي در يك شركت كار ميكردم اما مدير شركت نتوانست حقوقم را بدهد و يك اسلحه بهعنوان دستمزد به من داد و گفت ميتوانم آن را بفروشم.
اما من اسلحه را پيش خودم نگه داشتم. تا اينكه شب حادثه تصميم گرفتم از آن براي قتل زن مورد علاقهام استفاده كنم. آن شب منتظر شدم تا زن و شوهر به خانه برگردند. در تاريكي شب غافلگيرشان كردم و چند گلوله به زن جوان زدم. نميخواستم به شوهرش آسيبي بزنم اما مجبور شدم براي فرار به او هم شليك كنم. اما نميدانم چرا نتوانستم دست بهخودكشي بزنم.
متهم در آخرين دفاع از خودش گفت: با اينكه اين خانواده را عزادار كردهام اما از اولياي دم ميخواهم كه من را ببخشند.
در پايان اين جلسه هيأت قضايي وارد شور شدند.