بهنظر ميرسد ميري اين فيلم را ساخته كه صرفا در جشنواره حضور داشته باشد و همين امر هم مخاطرههايي در پي دارد. سارا و آيدا با وجود اينكه كارگردانش تلاش ميكند فيلمي آبرومند و حرفهاي بسازد و خود را يك فيلمساز حرفهاي جلوه بدهد، آنچنان خوب و قابلقبول نشده است. ميري روي قاببنديها تلاش كرده اما اين تلاش هم سودي نداشته و فراگير شدن توليد اين نوع فيلمها بلايي است كه سر سارا و آيدا هم آمده است.
شخصيتهاي يك فيلم براي آنكه در قصه خوب جا بگيرند و تبديل به شخصيتهاي جذاب شوند، نياز است در جامعه مصداق داشته و قابل لمس باشند اما شخصيتهاي سارا و آيدا براي تماشاگر باورپذير نيستند. فيلم با اين شخصيتها به سمت تراژيك كردن روابط زن و مرد در جامعه حركت ميكند. قهرمانها و ضدقهرمانها خيلي مصنوعي بهنظر ميرسند و وقتي فيلمساز از ابتدا نتواند اين شخصيتها را به شكل باورپذير در طول داستان قرار دهد، اين روند اشتباه تا پايان پيش خواهد رفت.
وقتي ميري «سعادتآباد» را ميسازد، بهطور حتم انتظار تماشاگر را از خودش بيشتر ميكند. او در اين فيلم توانسته نگاهي امروزي به مناسبات خانوادهها و رفتارهاي اجتماعي داشته باشد و حالا ميخواهد در سارا و آيدا هم اين موفقيت را تمديد و تجديد كند؛ اما موفق نشده است. بازيگرها خوب نيستند. صحنههايي چون تصادف خوب اجرا نشدهاند و نميتوانند به تماشاگر هيجان بدهند. سارا و آيدا يك فيلم كامل نيست چون جهان 2شخصيت اصلي آن براي مخاطب باورپذير نيست. عمده اشكال فيلمهاي ايراني نداشتن منطق روايي و ناتواني در اقناع تماشاگر است و سارا و آيدا هم اين مشكل را دارد.
- نويسنده و منتقد