اين موضوع اگرچه تازه نبود، اما انتشار جزئياتي مانند اينكه نداشتن قد و وزن مناسب، داشتن نقص عضو مشهود و تغيير شكل مادرزادي يا اكتسابي اندامها و زشتي صورت براثر سوختگي، سوانح يا عوامل ديگر درصورت يا قسمتهاي ظاهري و نمايان بدن همچنين استفاده از دست و پاي مصنوعي مانع معلم شدن است، با اعتراض گسترده كاربران شبكههاي اجتماعي همراه بود.پس از اين واكنشها بود كه رئيس مركز برنامهريزي منابع انساني و فناوري اطلاعات آموزش و پرورش در توضيح اين موضوع گفت: «بايد اين ضوابط را به 2دسته تقسيم كرد؛ نخست ضوابطي كه محدوديتهايي براي استخدام ايجاد ميكند و دوم ضوابطي كه پرونده پزشكي داوطلب را تشكيل ميدهد اما مانع استخدام نيست.»
اسفنديار چهاربند در پاسخ به اينكه آيا سختگيريهايي چون منع ورود زنان نابارور و مانند آن به آموزش و پرورش لازم است يا خير؟ گفت: «تصور ميشود مواردي چون ناباروري جزو موارد محدودكننده است درحاليكه اينگونه نيست و در طول 2سال گذشته كه اين شيوهنامه اجرا ميشده موردي نداشتهايم كه شخصي به اين دليل منع يا محدود شده باشد. ما در پرونده پزشكي اطلاعات مربوط به وضعيت روحي و جسمي داوطلب را ثبت ميكنيم. آن چيزي كه بيشتر مانع استخدام ميشود مشكلات ناشي از معلوليتهاي جسمي است كه اين مهم نيز بايد متناسب با شرح وظيفه معلمان درنظر گرفته شود. بهعنوان مثال در هنرستانهاي فني و حرفهاي معلوليت جسمي مانع انجام وظيفه حرفهاي ميشود اما ممكن است مشكلي چون ضعف شنوايي براي مدارس استثنايي مسئلهاي ايجاد نكند و بتوانيم از فردي كه چنين معلوليتي دارد در مدارس استثنايي استفاده كنيم.»
- اعتراض به آموزش و پرورش
رئيس جامعه معلولان ايران اما در واكنش به اين موضوع به همشهري ميگويد: «در بحث جذب و بهكارگيري معلولان وزارتخانههاي آموزش و پرورش و بهداشت، درمان و آموزش پزشكي حقوق معلولان را تضييع ميكنند. ديدگاه مسئولان آموزش و پرورش مبتني بر اين است كه وقتي معلولان بهعنوان معلم سركلاس درس حاضر ميشوند، افسردگي، ياس و نااميدي دانشآموزان را بهدنبال دارد كه ما همواره با اين نگاه نادرست مقابله كردهايم. ما معتقديم اگر معلم معلول سركلاس درس حضور پيدا كند، دانشآموز ميگويد كه اگر فردي با معلوليت توانسته به اين جايگاه برسد، پس من كه به لحاظ جسماني از سلامت برخوردار هستم ميتوانم به جايگاه علمي رفيعتري دست پيدا كنم. متأسفانه برخي مسئولان، معلولان را شهروند درجه 2ميدانند و با توجه به همين ديدگاه در چند سال اخير معلولان از استخدام در دستگاههاي دولتي محروم شدهاند و سهميه 3درصدي جذب آنها رعايت نميشود.»
عليمحمود همتنژاد با اشاره به شناسايي دستكم150معلم معلول در آموزش و پرورش از سوي انجمن كه در دوره ابتدايي تدريس ميكنند ميگويد: «يقينا تعداد معلمان معلول بيش از اين تعداد است، فرد معلول پيشتر بهعنوان كادر اداري استخدام شده و بعد كه با كمبود نيرو روبهرو شدهاند، آنها را سركلاس درس فرستادهاند و تاكنون هم هيچ مشكلي بروز نكرده است. در جاهايي كه بايد سهميه 3درصدي استخدام معلولان رعايت شود، مقاومت شديدي ميشود و ميگويند معلولان نميتوانند معلم شوند. يكي از وزراي سابق آموزش و پرورش معلولان را «آهن قراضههاي جامعه» خواند. ما هيچ توقعي از آموزش و پرورش نداريم، زيرا اين نگرش در اين دستگاه جاري است. رئيس سازمان بهزيستي بهعنوان متولي حقوق معلولان بايد در اين خصوص دست به قلم شود و از آموزش و پرورش رسما شكايت كند.»
- معلولان شهروند درجه2 نيستند
رئيس هيأت مديره انجمن نداي معلولان ايران نيز دراينباره به همشهري ميگويد: «به لحاظ قانوني هيچ منعي براي بهكارگيري افراد معلول در شغل معلمي وجود ندارد و مسئولان براساس ديدگاههاي شخصي عمل ميكنند. لايحه كنوانسيون جهاني حقوق معلولان تصريح دارد كه استخدام افراد داراي معلوليت هيچ منعي ندارد، پس معلولان به راحتي ميتوانند در دبيرستانها تدريس كنند و در عين حال انگيزهاي براي دانشآموزان باشند.»
محمود كاري اين نوع رفتارها را بهانهتراشي مسئولان براي قانونگريزي ميداند و ميگويد: «ما معتقديم بايد تساوي حقوق بين همه شهروندان رعايت شود و معلولان در بحث جذب و استخدام در دستگاههاي دولتي جزو شهروندان درجه 2محسوب نشوند.»