روز 13اسفندماه سال 91خانواده مردي سالخورده نزد پليس پايتخت رفتند و از مفقود شدن او خبر دادند. اين مرد 80سال داشت و معلوم نبود چه بلايي بر سرش آمده است. با گذشت چند روز ازاين ماجرا معلوم شد كه از حساب بانكي مرد مفقود شده پول برداشت شده است. همين موضوع به سرنخي براي پي بردن به سرنوشت اين مرد تبديل شد. مأموران با شناسايي مردي كه از حساب پيرمرد پول برداشت كرده بود پي بردند كه او داماد سابق پيرمرد است.
اين مرد در اعترافاتش گفت كه با پدرزن سابقش درگير شده و او را به قتل رسانده است. او گفت: 12سال قبل از همسر اولم جدا شدم. با اين حال پدرزن سابقم با من در ارتباط بود. من مبلغي پول به او داده بودم اما پولم را پس نميداد. روز حادثه با او درگير شدم و او سرش به زمين برخورد كرد و جانش را از دست داد. جسد يك هفته پيش من بود اما چون بو گرفته بود آن را مثله كردم و در سطل زباله انداختم.
اين مرد مدتي بعد در دادگاه كيفري محاكمه و به قصاص محكوم شد اما وقتي پرونده به ديوانعالي كشور فرستاده شد قضات دادگاه بهدليل اينكه يكي از اولياي دم رضايت داده بود و درباره اين رضايت و پرداخت سهم وي در رأي توضيح داده نشده بود، حكم را نقض كردند و پرونده بار ديگر به دادگاه فرستاده شد.
در دومين جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محسن زاليبوئيني و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد بعد از آنكه 2دختر مقتول خواستهشان را درخصوص قصاص قاتل مطرح كردند، متهم در جايگاه ايستاد و در دفاع از خودش گفت:
من و پدرزن سابقم با يكديگر رابطه خوبي داشتيم و او هفتهاي يك مرتبه به من سر ميزد. دليلي نداشت كه بخواهم او را به قتل برسانم. واقعيت اين است كه روز حادثه او پايش سر خورد و به زمين افتاد. من هم كه داروهاي روانگردان مصرف كرده بودم و حالت عادي نداشتم ترسيدم. حدود يك هفته جنازه را نگه داشتم اما چون بوي تعفن گرفته بود در ادامه آن را مثله كردم و در 3سطل زباله در نقاط مختلف شهر انداختم. باور كنيد آن زمان حالت عادي نداشتم.
وي ادامه داد: هرچند زشتي كاري كه كردهام از بين نميرود اما از اولياي دم حلاليت ميطلبم و از دادگاه ميخواهم حكم قصاصم زودتر صادر شود، چراكه بيمار هستم و حتي اگر آزاد شوم زياد عمر نميكنم.در پايان اين جلسه قضات دادگاه براي تصميمگيري در اينباره وارد شور شدند.