براي تحليل جامع اين مسئله و حدس دقيق نوع بازي ترامپ با برجام لازم است نگاهي به 5دستاورد برجام بيندازيم:
اول؛ نخستين نتيجه برجام شكست بن بست استراتژيك ايران بود. آمريكاييها ما را در يك بن بست استراتژيك قرار داده بودند كه يك طرف آن جنگ بود و طرف ديگر آن تسليم محض؛ مخالفت كساني مثل بنيامين نتانياهو نخستوزير رژيم صهيونيستي و حتي شخص دونالد ترامپ با توافق هستهاي را ميتوان در همين قالب تحليل كرد. اينها معتقدند برجام، بنبست استراتژيك ايران را شكست.
دوم؛ دستاورد منطقهاي، اين نكتهاي بود كه آقاي ظريف هم اخيرا به آن اشاره كرد.
قبلا در حوزه منطقهاي در هيچيك از مذاكرات امنيتي منطقهاي ما را وارد نميكردند. در شرايطي كه ما درگير يك ناامني گسترده در منطقه هستيم، بايد به سمت ثباتسازي و توليد امنيت در منطقه برويم و مهمترين توليدكننده و مولد امنيت در منطقه باشيم.
نبايد اجازه دهيم سرريز ناامني از كشورهاي هم مرز به ايران برسد. اين اتفاق بعد از برجام رخ داد و امروز يك پاي اصلي همه بحثهاي منطقهاي جمهوري اسلامي ايران است.سوم؛ سومين دستاورد مسئله عاديسازي normalization بود. اين مفهوم را من به دو معنا گرفتم:
1-عاديسازي رابطه: وضعيت كشور ما در زمان دولت احمدينژاد با كارهاي عجيب و غريبي كه انجام ميشد به جايي رسيده بود كه مسئولان ما از مديركل به بالا را در اروپا نميپذيرفتند. بهعنوان نمونه وقتي آقاي احمدينژاد براي اجلاس فائو به رم رفت هيچ كدام از مقامات حاضر در آن اجلاس با وي ملاقات نكردند. برجام اين تصوير را شكست.
2-تصوير متعارف از ملت ايران: يك تصوير نامتعارف از ايرانيها به كل دنيا ارائه شده بود كه حامي تروريسم هستند، هولوكاست را نفي ميكنند و... برجام از ايرانيان چهرهاي اهل مذاكره و مفاهمه ساخت و چهره ملت ايران را متعارف كرد.
چهارم؛ دستاورد چهارم برجام همان تعليق تحريمهاي هستهاي و بازگشت سرمايه به ايران بود.
پنجم؛ اما دستاورد پنجم كه مورد بحث ما در اين يادداشت است مسئله غيرامنيتيسازي ايران بود. آمريكا در دورههاي گذشته چندين بار تلاش كرده بود ايران را امنيتيسازي كند اما موفق نشده بود ولي در دولت احمدينژاد موفق به اين كار شد. يعني ايران را بهعنوان تهديدي براي صلح و امنيت جهاني معرفي كرد. قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل، شاخصهاي اين موفقيت بودند.
به واقع آمريكاييها ما را ابتدا امنيتيسازي كردند، عليه ما اجماع درست كردند، بعد ما را تحريم كردند و توانستند ايران را به لحاظ سياسي منزوي كنند. اين انزوا بازيگري ما در منطقه و دنيا را محدود كرد. ما با برجام در مسير غيرامنيتي شدن قرار گرفتيم. سياستي كه آقاي دونالد ترامپ رئيسجمهور آمريكا و خانم نيكي هيلي سفير ايالات متحده در سازمان ملل در پيش گرفتهاند، امنيتيسازي دوباره ايران است. به اين معنا كه آمريكا تلاش ميكند دوباره ايران را تهديدي براي صلح و امنيت جهان معرفي كند؛ اين كار براي آمريكا بسيار سخت است و اين توانمندي را دولت ترامپ به چند دليل ندارد:
1-به خاطر شخصيت ترامپ بهعنوان مهمترين بازيگر اصلي امنيتيسازي ايران
2-طرف ديگر اين بازي، ايران است كه براي جامعه جهاني اعتمادسازي كرده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي اين اعتمادسازي ايران را در 8گزارش تأييد كرده است.
3-مخاطب اين امنيتيسازي كشورهاي اروپايي به علاوه چين، روسيه و بقيه دنيا هستند كه ايران موفق شده است اعتماد آنها را جلب كند.
لذا ما اگر از اين به بعد هم درست بازي كنيم آنها نميتوانند ما را امنيتيسازي كنند. اما اين يك بخشي از كار است. ترامپ بهخاطر اينكه نشان بدهد متفاوت از اوباماست و براي اينكه ثابت كند سياستمداري متعارف با استانداردهاي واشنگتن نيست و شخصيتي است كه پاي حرفش ميايستد، ميخواهد به شعار انتخاباتي خود عمل كند. او چون در زمان كارزارهاي انتخاباتي گفته است اين توافق، قرارداد بسيار بدي است، دنبال راهكاري براي اثبات حرفش است.
در آمريكا براي خروج از برجام 2ديدگاه مطرح است؛ نظر اول مربوط به شخص ترامپ است. او ميگويد از برجام خارج ميشويم و برايش اهميتي هم ندارد دنيا بگويد آمريكا مقصر نقض برجام بوده است. اما رويكرد دوم را چهرهاي مثل باب كروكر رئيس كميته روابط خارجي سنا مطرح ميكند. وي ميگويد نبايد كاري كنيم كه آمريكا مقصر خروج از برجام شناخته شود و ايران را بايد مقصر جلوه دهيم. لذا وقتي خانم نيكي هيلي به وين ميرود و آژانس بينالمللي انرژي اتمي را براي بازديد از تاسيسات نظامي ايران تحتفشار قرار ميدهد، بهدنبال اين است كه ايران درخواست آژانس را رد كند و آمريكا اعلام كند ايران به مفاد برجام متعهد نبوده است.
با گزارشي كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي بعد از سفر خانم هيلي به وين منتشر و تعهدات ايران به برجام را تأييد كرد؛ براي ترامپ كار سختتر شد كه مقابل آژانس بايستد. براي او سؤال است كه براساس چه اسنادي بايد تعليق تحريمهاي ايران را ادامه ندهد. بنابراين انتظار اين است كه او توپ را به زمين كنگره بيندازد. ممكن است او اعلام كند ايران به برجام پايبند نبوده است اما ادامه تعليق تحريمهاي ايران را به كنگره بسپارد كه در اين حالت هم كنگره 2راه پيش رو خواهد داشت:
كنگره بايد با وجود اينكه ترامپ اعلام كرده ايران مفاد برجام را رعايت نكرده است به تعليق تحريمهاي ايران رأي دهد و اين تصميم براي كنگرهاي كه در دست جمهوريخواهان است و نمايندگانش با برجام مخالف بودهاند، امري غريب اما ممكن است. در اين صورت ترامپ ميتواند به مردم و پايگاه اصلي هوادارانش اعلام كند روي حرفش ايستاده، عدمپايبندي ايران با برجام را اعلام كرده و اگر تعليق تحريمهاي ايران ادامه پيدا كرده است با تصميم كنگره بوده است كنگره هم در مسير ترامپ حركت كند و اعلام كند ايران مفاد برجام را رعايت نكرده است و تعليق تحريمها را تمديد نكند. در اين صورت آمريكا از برجام خارج شده و بايد منتظر واكنش اروپا به اين تصميم باشيم.
- استاد روابط بينالملل