روز 15مردادماه سال 94به مأموران انتظامي اسلامشهر خبر رسيد كه در جريان درگيري بين چند پسر جوان يكي از آنها از ناحيه چشم مصدوم و به بيمارستان منتقل شده است. دقايقي از گزارش اين درگيري ميگذشت كه تحقيقات پليس آغاز شد. شواهد نشان ميداد جوان مصدوم بابك نام دارد و از سوي 2نفر از دوستانش مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. درحاليكه مأموران بهدنبال دستگيري 2ضارب بودند از بيمارستان خبر رسيد كه شدت جراحات وارده به پسر جوان به حدي بوده كه چشم راست وي تخليه شده است.
چند روز پس از اين حادثه پسر جوان درباره آنچه اتفاق افتاده بود به مأموران گفت: يك شب قبل از حادثه 2نفر از دوستانم دنبالم آمدند تا به كوچه بروم. آنها گفتند كه با پسر جواني درگير شدهاند و از من خواستند براي كمك به آنها وارد دعوا شوم اما من قبول نكردم و به خانه برگشتم. وي ادامه داد: دوستانم از اينكه حاضر نشده بودم بهخاطرشان دعوا كنم ناراحت شدند و شب حادثه درحاليكه سوار خودروام بودم و از سر كار بر ميگشتم با موتور جلويم پيچيدند. گفتند از ماشين پياده شو اما من بياعتنايي كردم.
آنها به من فحاشي كردند و در ادامه پرويز جلو آمد و با مشت به شيشه ماشين زد و گفت شيشه را پايين بياورم. اما وقتي شيشه پايين آمد او به سمتم حمله كرد و با دسته چاقو ضربه محكمي به چشمم زد. من از درد بهخودم ميپيچيدم كه آنها فرار كردند.
چند روز بعد از ثبت جزئيات درگيري، پرويز دستگير شد و در جريان بازجوييهاي مقدماتي به درگير شدن با بابك اعتراف كرد.
او گفت: به دختر جواني علاقهمند شده بودم و ميخواستم با او ازدواج كنم اما يك روز او را با جوان غريبهاي ديدم و از بابك و يكي ديگر از دوستانم خواستم به من كمك كنند تا جوان غريبه را گوشمالي بدهم اما بابك قبول نكرد و گفت حاضر نيست بهخاطر من دعوا كند. من هم از دست او ناراحت شدم و شب بعد با او درگير شدم و با دسته چاقو ضربهاي بهصورتش زدم اما فكر نميكردم اين ضربه باعث شود كه يك چشمش را از دست بدهد.
پسر جوان در ادامه صحنه درگيري را پيش روي افسر پرونده بازسازي كرد و در نهايت در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شد. در اين جلسه شاكي اعلام كرد خواستار قصاص چشم متهم است. او گفت: بدون هيچ گناهي يك چشمم نابينا شد و حالا بايد متهم قصاص شود تا بداند من چه ميكشم. متهم نيز در دفاع از خودش گفت كه ناخواسته باعث تخليه چشم دوستش شده است. او گفت: من هيچ عمدي در اين كار نداشتم و از شاكي ميخواهم بهخاطر رفاقتي كه از قبل با يكديگر داشتيم من را ببخشد. با وجود اين قضات دادگاه در پايان اين جلسه متهم را به قصاص چشم، پرداخت ديه و تحمل 3سال حبس محكوم كردند.
اين حكم در ديوانعالي كشور نيز تأييد و به واحد اجراي احكام فرستاده شد. در شرايطي كه همهچيز براي اجراي حكم قصاص آماده بود از زندان خبر رسيد كه متهم به بيماري حاد پوستي به نام تِن (TEN) مبتلا شده است. پزشكان تشخيص دادند او نياز به درمان دارد و بايد از محيط آلوده دور باشد. با تأييد اين موضوع از سوي پزشكي قانوني طبق قانون اجراي حكم متوقف و پرونده بار ديگر به دادگاه فرستاده شد. به همين دليل قرار است بهزودي متهم در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شود تا قضات دادگاه با توجه به بيماري او درباره نوع مجازاتش تصميمگيري كنند.