شب چهارشنبه سوري پارسال مأموران كلانتري چهاردانگه در جريان يك حادثه اسيدپاشي قرار گرفتند و راهي محل حادثه شدند. آنطور كه مشخص بود مردي 38ساله از سوي زن ناشناس هدف اسيدپاشي قرار گرفته و براي درمان به بيمارستان منتقل شده بود. يكي از شاهدان به مأموران گفت: داخل كوچه با دوستانم ايستاده و سرگرم تماشاي آتش بازي بوديم كه ناگهان صداي مردي را شنيديم كه فرياد سوختم، سوختم سر ميداد. به سمت او كه رفتيم ديديم مرد همسايه مان است كه از ناحيه صورت و بدن مصدوم شده و فرياد ميزد كه زني به سمت او اسيدپاشيده وفرار كرده است.
كارآگاهان در ادامه راهي بيمارستان شدند و به تحقيق از شاكي پرداختند. او كه ازناحيه صورت، دست، پا و چشم چپ دچار سوختگي شده بود به مأموران گفت: مدتي قبل با زن جواني به نام فريبا آشنا شدم كه مدعي بود مجرد است. آشنايي ما ادامه داشت تااينكه متوجه شدم او شوهر دارد. براي همين رابطهام را با او قطع كردم اما شوهرش متوجه ماجرا شده و مدام مرا تهديد ميكرد. وي گفت:شب چهارشنبه سوري در نزديك خانه مان ايستاده بودم كه فريبا درحاليكه يك ظرف پلاستيكي در دست داشت به سمت من آمد و ناگهان محتواي ظرف را به سمت من پاشيد و از محل گريخت.
با اين شكايت، پروندهاي درخصوص اسيدپاشي پيش روي قاضي ايلخاني بازپرس دادسراي جنايي تهران تشكيل شد و با دستور وي زن جوان چند روز پيش به دام افتاد. او اما در بازجوييها منكر اسيدپاشي شد و در تحقيقات گفت: مدتي قبل براي خريد كفش به مغازهاي در جنوب تهران رفته بودم كه مردجواني(شاكي پرونده) به سمت من آمد و شماره موبايلش را به من داد.
پس از چند روز با مرد جوان تماس گرفتم. ارتباط ما ادامه داشت تا اينكه شوهرم متوجه شد و در چنين شرايطي بود كه ارتباطم را با مرد جوان قطع كردم اما او دست بردار نبود. مردجوان اصرار داشت به او سفته بدهم تا اگر شوهرم از او شكايت كرد مدعي شود كه از من طلبكار است اما من به او سفته ندادم. وي ادامه داد:
من ارتباطم را با او قطع كردم اما مردجوان به داخل كوچه ما ميآمد و به بهانه اينكه از من طلبكاراست داد و فرياد راه ميانداخت تا به شوهرم وانمود كند كه ما رابطهاي با هم نداشتيم و تماس هايمان بهخاطر طلبش بوده است. وي ادامه داد:شب چهارشنبهسوري همراه شوهرم در خانه بودم و اصلا به چهاردانگه نرفتم كه اسيد بهصورت مردجوان بپاشم. زن جوان بادستور قاضي جنايي بازداشت شده و تحقيقات در اين رابطه ادامه دارد.